من انقلابیم
رفتن به جبهه در تقدیرم نبود، در جنگ نرم برای خدا می‌نویسم





دی 1397
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 10
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 6
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 14
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1

راز ماندگاری انقلاب و خواص خائن ...

 

جمعیت خیلی زیاد بود. از همه جای کشور دبیران کمسیون بانوان را جمع کرده بودند. به خاطر اتفاقات ضد ارزشی و سنت شکنی که در دولت اصلاحات دیده بود، دبیر کمسیون جلفا دوست نداشت شرکت کند. با اصرار همسرش و تشویق بنده، که با این مبنا شرکت کن و هر چه را شنیدی فقط گوش کن.

اولین سخنران خانم اشراقی، همسر محمد رضا خاتمی(نوه دختری امام خمینی«ره») بود.

البته با پوشش چادر نصف و نیمه، هرچه دلش خواست علیه مراجع سخن گفت: خانم‌ها تمام ظلم‌هایی که به شما می شود، تقصیر مجتهدها است!

با شنیدن این سخنان ضد دین، آن‌هم از سوی نوه بنیان گزار جمهوری اسلامی نزدیک بود خفه شوم، بغضی مانند توپ راه گلویم را بسته بود.

بعد از سم پاشی هایش، نُک پیکان حمله را از مجتهدان به سوی دبیران کمسیون برگرداند.

گفت: حواستان جمع باشد، قرار نیست کسی شما را استخدام کند، بیچاره‌هایی که به امید استخدام شدن در فرمانداری‌ها مشغول شده بودند، انگار آب سردی را رویشان ریخته باشند؛ روحیه شان را باختند.

بعد نوبت سید محمد خاتمی شد که قرار بود برای دور دوم انتخابتش سخنرانی کند، وقتی آمد پشت تریبون، جمعیت  چنان در سکوت بود؛ که گمان می‌کردی همه خواب هستند.

کسی تشویقش نکرد، تا اینکه یک یا دونفر صدا بلند کردند، خاتمی خاتمی حمایتت می کنیم!

در همین کش و قوس‌ها بودیم که رئیس جمهور از همان راهی که آمده بود، برگشت رفت!

بی اختیار آیه مکروا و مکر اللَّه واللَّه خیر الماکرین« 54 آلعمران »بغض گلویم را باز کرد.

آهی از ته دل کشیدم و با خودم گفتم: پروردگارا شکرت که نقشه‌های شومشان را خنثی کردی!

در حاشیه اجلاس، مشاور استانداری تبریز دست مرا گرفت تا برای چای سر میز مشاور استاندار قم با هم باشیم.

بعد از معرفی من، مشغول صحبت با خانم عباسقلی زاده که او هم حوزوی بود، شد.از او پرسید: شما در چه حالی هستید؟

او گفت: ما نزدیک است، عمامه ملاها را بپیچیم دور گردنشان و از گردونه خارج شان کنیم.

دوباره بغض گلویم را بست، اشکم می خواست سرازیر شود، با زحمت بغضم را فروخوردم، تا اشک خشک شود.

وقتی از تهران برگشت، ماجرا را تعریف کرد، ماهم بقیه ماموریت را به عهده گرفتیم و به مسئولین اداره اطلاعات خبر دادیم؛ تا به حساب مشاور استانمان رسیدگی شود.

بعدها دانستیم که خانم عباسقلی زاده بعد ازدستگیری، به خارج فرار کرده است و درمستند خارج از دید او را دربرنامه شبکه‌های دشمن دیدم که می گفت مشکل زنهای ایران غیرت مردان است!  

پ ن

این گونه بود که بعد از سی سال از گذشت انقلاب از جهت فرهنگی روز بروز رنگ وبوی جامعه تغییر کرد،که اکثر مادران چادری در کنارشان دختر بی حجاب دارند!

 

موضوعات: خاطرات  لینک ثابت
[شنبه 1397-10-15] [ 04:54:00 ب.ظ ]

به مجلس ضد انقلابی‌ها پاتک زدیم ...

سال 78-79 بود، که عضو کمسیون بانوان شهر جلفا شدیم.  دبیری کمسیون را هم به یک از بانوان حوزوی که دبیر آموزش و پرورش بود محول شد.
یعنی خانم دبیر به شرطی دبیری کمسیون را پذیرفت که بنده هم در کنارش باشم. به ظاهر کار کمسیون برنامه‌های فرهنگی شهرستان بود.
با همکاری بنده و دبیر کمسیون برنامه ریزی می‌شد، مثل سخنرانی در مدارس و ادرات، برگزاری نمایشگاه‌های با محتوای دینی و….
ولی هدف اصلی کمسیون‌ها استفاده فرهنگی و سیاسی از NGO ها که تشکل ‌های زنان نام داشت بود.
بنابراین گاه جلساتی را در استان تشکیل می‌دادند، و شرکت اعضا هم الزامی بود.
در یک از این جلسات که در سالن استانداری بود، شرکت کردیم، سخنران جلسه مشاور زنان رئیس جمهور اصلاحات «خاتمی» بود.
از همه کمسیون‌ها آمده بودند، از همه شهر‌های استان که فرمانداری داشتند. خانم اشرف بروجردی، که همسر شهید معتمدی از شهدای دفتر حزب جمهوری اسلامی بود، شروع کرد به سخن.
گفت: باید در جامعه زنان سنت شکنی کنیم، دبیران محترم بگویند تا کنون چه فعالیتی کرده اند؟
دبیر کمسیون تبریز گفت: ما فعالیت ورزشی زنان در ملا عام فرهنگ سازی کردیم که خانم‌ها هم مانند آقایان در پارک‌ها و بلوار های شهر با لباس راحت بتوانند ورزش کنند!
دبیر کمسیون اهر گفت: در شهر رانندگی بانوان را فعال کردیم تا زنان هم بدون خجالت رانند گی کنند!!

هدفشان حیازدایی و از هم پاشیدن خانواده بود!

آموزش هایی که به زنان می دادند، که شما می‌توانید تا هرزمان که خواستید شب‌ها بیرون از خانه بمانید و همسر شما حق ندارد به شما اعتراض کند؛ در صورت اعتراض پول وطلا و مهریه خود را همراه داشته باشید و از خانه بگریزید!
ماهم که از جلفا رفته بودیم و تمام تلاشمان برای تقویت حیای بانوان بود و کُدمان اصلا با آن‌ها همخوانی نداشت، مات و متحیر تماشا می کردیم و همچنان تقیه می کردیم؛ چون اگر با اعتقاد ما آگاه می‌شدند، فورا دبیرمان را حذف می کردند و کسی را مانند خودشان می‌گماشتند.
در یک جلسه‌ای دیگر که روز میلاد حضرت زهرا (س) بود، در تبریز همه اعضا‌ی کمسیون‌ها را که تقریبا هزار نفر می‌شد دعوت کردند.
سخنران جلسه شخص استاندار و خواهر سید محمدخاتمی نماینده اردکان بودند.
استاندار از آزادی ‌هایی که اسلام به زنان داده سخن گفت: مثال زد که در حج زن و مرد در کنار هم طواف می کنند و بدن‌هایشان به تماس پیدا می‌کند و زنان باید گردی صورتشان آشکار باشد،این‌ها همه مجاز است و حلال؛ ما چرا به زنان سخت می گیریم و فضا را برای زنان تنگ می کنیم!
بعد هم دونفر نوازنده و خواننده آمدند که یکی می نواخت و یکی می خواند وقتی خوب گوش کردم دیدم شعر خواننده مربوط به ترانه‌های ترکی زمان طاغوت است، صدای آهنگ هم گوشخراش بود.
دیگر نتواستم در جلسه بمانم با اشاره به اعضا که بیست نفر می شدیم، جلسه را ترک کردیم . پشت در سالن حراست استانداری ایستاده بودند، وقتی خروج بانوان چادری را دیدند پرسیدند چرا خارج شدید؟ گفتم: با این صدای گوش خراش می خواهید مغز مردم بترکانید، بلافاصله برق سالن را قطع کردند، و محترمانه از ما خواهش کردند که بفرمایید توی سالن.
ما برگشتیم، دیدیم آن دو نفر می‌خوانند ولی صدایشان به کسی نمی رسد، استاندار و خواهر خاتمی هم متعجب شده بودند که چرا برق قطع شده است.
خلاصه پاتکی به جلسه آن‌ها زدیم و دلمان خنک شد.

#راز_ماندگاری_انقلاب

موضوعات: خاطرات  لینک ثابت
 [ 12:56:00 ب.ظ ]

#راز_ماندگاری_انقلاب_با_همه_موانع ...

انقلاب شکوهمند ایران علی رغم موانع بسیار و دشمنان داخلی و خارجی همچنان راه خود را بسوی قله انتظار سپری می کند.
1. استکبار با ایادی و اذناب آشکار و پنهانش همچنان برای ریشه کنی انقلاب شب و روز در تلاشند.
2. هشت سال تحمیل جنگ در ابتدای پیروزی که با هزاران کاستی از باقی مانده ‌های طاغوت، از قوت گرفتن انقلاب جلوگیری می کرد.
3. در همان ابتدای پیروزی گرفتار افراد منافق در رده‌های بالای کشور شدیم؛ که شب و روز در کوشش بودنند تا انقلاب را به شکست بکشانند. گروه بازرگان، بنی صدری‌ها،شریعتمداری‌ها رجوی‌ها،کمونیست‌ها،دمکرات و کوموله، منتظری‌ها….
4. کودتا‌های پی در پی توسط خائنین و مزدوران داخلی،کودتای نوژه، طوفان طبس، فتح لانه جاسوسی.
5. تحریم های سنگین از سوی استکبار برای شکست انقلاب و دلسردکردن مردم.
6. کاهش هنجار‌های دینی توسط مسئولان فرهنگی کشور در مدت چهل سال،با اجرای کنسرت‌ها و فیلم ‌های مستهجن، برای استحاله هویت انقلاب و بی هویت کردن نسل‌های دوم و سوم و چهارم.
7. جاسوسی، اختلاس آقازادگان و خود مسئولان رده بالای کشوری سبب شد که عده‌ای از انقلاب نا امید شوند.
8. نفوذ پنهان در اکثر نهاد‌های انقلابی.
9. ترور نخبگان و مردم کوچه و بازار بصورت دسته جمعی.
10.خیانت سهوی و عمدی مسئولین رده بالای کشور در معاهدات بین المللی. از بنی صدر، خاتمی، رفسنجانی و روحانی….
11.تساهل و تسامح در حفظ ارزش‌های دینی، توسط مسئولین

12.خروج داعش، ادامه جنگ هشت ساله به مرزهای سوریه، عراق، یمن، بحرین….
دولتی در مراکز علمی، با کتبی که الگوی آن از آن طرف آبی ‌ها نسخه می شود، برای مهد کودک‌ها تا دانشگاه.
وقتی به این همه موانع فکر می کنیم، از ترس موی به تن انسان سیخ می شود.

13- استفاده ابزاری از زنان با عنوان‌های گوناگون، مثل نمایندگی مجلس و شورا‌ها، منشیگری در ادرات و شرکت‌های خصوصی،نفوذ زنان مرتبط با دشمن به ادارات برای جاسوسی و آلوده کردن خانواده‌ها، مثل خانواده سپید….
هرکدام از بندهای بالا برای شکست یک انقلاب نوپا کافی بوده است، چنانچه در کشور‌های همسایه، انقلاب‌هایی شد ولی بلافاصله شکست خورد.
و اینکه انقلاب همچنان با مقاومت و سرعت قله‌های پیشرفت را طی می‌کند؛ تا جاییکه برای ملت ‌های مسلمان و غیر مسلمان الگو شده، و رایحه خوشش به مشام آزدگان جهان رسیده است؛ اشک شوق را از چشمان منتظران جاری می سازد.
همه این نعمت‌ها به خاطر گل روی شهدا و رهبری داهیانه مقام ولایت است. چه زیبا فرموده: پروردگارم یریدون لیطفئوا نورالله بافواههم والله متم نوره ولوکره الکافرین.

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
 [ 09:43:00 ق.ظ ]