من انقلابیم
رفتن به جبهه در تقدیرم نبود، در جنگ نرم برای خدا می‌نویسم





مرداد 1398
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
      1 2 3 4
5 6 7 8 9 10 11
12 13 14 15 16 17 18
19 20 21 22 23 24 25
26 27 28 29 30 31  



رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 21
  • رتبه مدرسه دیروز: 2
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 27
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 2
  • رتبه 90 روز گذشته: 14
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1

تجربه نگاری تربیتی ...

موقع خواباندن پسر دوسال و نیمه اش، از قصه گرفته تا مسائل سیاسی برایش می گفت تا بخوابد.
کودک گفت: من یک پسرآمریکایی هستم!(شاید از بحث خانوادگی که در باره آمریکا شده بود این واژه را شنیده بود و در ذهن داشت و نمی دانست که آمریکا چیست؟)
مادر پاسخ داد، شما آمریکایی نیستی، شما پسر خوب و ناز من هستی.
کودک پرسید آمریکا چیست؟ مادر توضیح داد، آمریکا یک آدم بدی است که می‌خواهد اسباب بازیهای شما بگیرد و بابا و مامان ها را بکشد و خانه هایشان را خراب کند.
برای همین شهیدان با آمریکا می جنگنند تا آمریکای بد نتواند بیاد بچه ها را اذیت کند.
کودک گفت: من پسر یک شهید هستم!

پ ن

دشمنان  از کودکی روی آنها کار می کردند و  آنها را با شخصیت و هویت دلخواه خود تربیت می کردند.

معاویه ملعون برای اینکه تخم دشمنی امیر المومنین را در دلها بکارد، از همان دوره شروع کرد. مثَل غلط معروف را بنیان گذاری کرد.

برای هر خانواده یک بره فرستاد و گفت معاویه برای کودکتان هدیه داده است،وقتی کودک با بره انس گرفت، شبانه مامورانش را با نام علی فرستاد و بره ها را برد و شایع کرد که «نعوذ بالله» علی دزدید.

و بدینگونه کینه  امیرالمومنین را قلب کودکان کاشت و نتیجه اش را در کربلا برداشت کرد.

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[دوشنبه 1398-05-21] [ 09:58:00 ق.ظ ]

تجربه نگاری طلبه از حج ...

سفر به سرزمین آرزوها

سفر به سرزمین آرزوها

اولین مکانی که باید در آن جا حاضر می شدیم میقات جحفه بود. در مسجد جحفه بعد از غسل احرام، لباس های زیبای ظاهری را از تن کندیم، و با تن پوشی سفید مثل کفن  خود را ملبس کردیم.

خانه خدا یکی از بهترین مکان ها برای بازسازی انسان است، خداوند ما را از دنیا کَند و در میقات جحفه ملافه‌ای که یادگار کفن است بر تن ما کرد……

. از پس سالها انتظار، پژواک اذان ابراهيمى در سراپردۀ عالم انسانى: وَ أَذِّنْ فِي النّٰاسِ بِالْحَجِّ ، مرا واله و حيران خود كرده است.

در اين فراخوان، با شوق لقاءْ به حجاز عشق و ميقات مى‌كشاندم، با احرام به حرم الهى و بلد امن مكّه مى‌برد، به زمزم و صفا مى‌رساند، در عرفان عرفات غرق مى‌كند، در شب روشن مشعرْ روشنایی بدون غروب خورشيد حق را مى‌نماياند، به مُناى عشق مى‌كشاندم و تا در مسلخ آرزوها، دوستىِ غير او را ذبح کنم و شيطان و نفس سركش انسانى را رمى نمایم تا آنگاه كه مرا خالص گرداند و واصل نماید و به درون كعبه بخواندم و آنگاه خداى تعالى خود به كعبۀ دلم درآيد؛ كه «القلب حرم الله» ، و شاید که مرا به محضر احبابْ بار دهد و نهال محبت و مودّت اهل‌بيت نبوت علیهم السلام را در جانم غرس كند، و خسی شوم در میقات.

ساعت پروازمان ساعت 3 نیمه شب بود، نگران نماز صبح شدیم، که باید نماز را در هواپیما اقامه کنیم، خلاصه دست به دامن شهدای گمنام شدیم که مشکل نمازمان حل شود که خوشبختانه هواپیما از جده با تاخیر به فرودگاه رسید؛ درست بعد ازاقامه نماز حجاج در فرودگاه.

صفحات: 1 · 2

موضوعات: فرهنگی, خاطرات  لینک ثابت
 [ 09:26:00 ق.ظ ]