|
من انقلابیم
رفتن به جبهه در تقدیرم نبود، در جنگ نرم برای خدا مینویسم
|
|
|
داستان نویسی یکی از شاخههای بسیار مهم و مؤثر و رایج هنر بوده و میباشد.از آنجا که بشر ذاتاً به سوی قصه جذب میشود و از داستانهاو حوادث شگفت و بخصوص وقایع و سرگذشتهای دنباله دار لذت میبرد و هرچه شگفت تر، جاذبه هم بیشتر، بخصوص در سنین کودکی و جوانی، از این رو داستان به عنوان وسیله ای جهت جلب توجه و جذب افراد، امری مورد توجه بوده و کاربرد فراوانی دارد. بسیاری از کسانی که در مقام ساختن افراد یا تبلیغ یک فکر و عقیده و…بودهاند از این روش و از این شیوه هنری و تربیتی بهره برداری کردهاند. چراکه در داستان- چه به صورت سرگذشتهای واقعی و چه قصههای ساختگی و ابداعی- الگوها و سمبلها و قهرمانها تأثیر بسزایی در ذهن و اندیشۀ شنونده و خواننده میگذارند و طرف داستان، سعی میکند که خود را با الگوهای طرح شده در داستان، وفق دهد. در فضای داستانی، خواننده یا شنونده و تماشاگر فیلم و نمایش، خود را یکی از شخصیتهای مورد پسند داستان قرار میدهد و در لحظه لحظۀ حادثهها زیست میکند و درآن فضا تنفس کرده و از رخدادهای قصه متأثر میگردد.در نهایت داستان، گویا خواننده و شنونده و بینندۀ قصه و نمایش، یک تجربه¬ی شخصی را گذرانده و مرحله ای را- کوتاه یا بلند- طی کرده است.مرحله ای که در اندیشه و دل و وجدان و روحیاتش اثر میگذارد.اثر سطحی یا عمیق و ریشه ای، شبیه اثری که صدا در نوار ضبط صوت باقی میگذارد. دفاع از خانواده و سینمای اخلاق و سینمای نظم و اخلاق و مدیریت و مدارا و سینمای برابری همه در ذیل سینمای اسلامی قرار میگیرد. به این معنا اگر نگاه کنید در هر صفحه از قرآن و هر روایتی میتوان سوژههای سینمایی پیدا کرد. وظیفه ما این است که از انحراف آن جلوگیری کنیم و از آن در راه درست استفاده نمائیم. بیان حقیقت برای انسان جذاب و دوست داشتنی است، پس باید به وسیله هنر ابهامات را از زندگی بشر کنار زد و راه را از سنگلاخهای تردید هموار ساخت. هنراستخراج کننده ارزشها و استعدادهای نهفته در درون آدمی است که باعث برقراری یک تعادل در بهره برداری از غرائز انسانی میشود. از پتانسیل فراوان هنر در تمامی اشکال آن مثل قصه، نقاشی و شعر و موسیقی میتوان برای انتقال مفاهیم اخلاقی بهرمند شد و مخاطب را با مفاهیم قدسی آشنا کرد.
منبع:نقش هنر در انتقال مفاهیم اخلاقی
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[جمعه 1397-10-07] [ 02:51:00 ب.ظ ]
|
|
هنر یک شیوه بیان و ادای مقصود است که اگر به موقع و درست از آن استفاده شود پیام خود را با رساترین و جذاب ترین شکل منتقل میکند. هنر دارای خصوصیات متفاوتی است و قرار گرفتن آن در هر مسیری نمایش خاصی از حق و باطل را به همراه خواهد داشت. اگر برای مفاهیم دینی از هنر استفاده کنیم، باعث انتقال آن به بهترین و جاودانه ترین طریق ممکن شده ایم. هنردینی در واقع متناسب با فطرت انسانها است و انسان به وسیله آن به یک آرامش خاصی میرسد. اگر انسان همواره به دنبال هنر بوده به خاطر این است که هنر با فطرت و وجود انسان در ارتباط است هنردینی با القاء غیر مستقیم خود میتواند انسان را از مرداب طبیعی خارج سازد و او را به سمت سعادت رهنمون سازد. ما اگر بخواهیم حرفی برای گفتن داشته باشیم ابتدا باید با مفاهیم و اصطلاحات خاص هنر آشنا شویم و بعد از شناخت، از هنر در راستای اعتلای دین استفاده نمائیم، همان¬طور که پیامبران هم از هنر برای تبلیغ دین استفاده کردهاند. استفاده از تصویر در انتقال مفاهیم نقش بسزایی دارد.منظور از تصویر صرفا عکس و فیلم و…نیست.می توان با استفاده از کلمات نیز مفهومی را به تصویر کشید.در این روش تخیل مخاطب است که نقش تصویرسازی به معنای امروزی اش را بر عهده دارد.قرآن کریم در بیان مفاهیم اخلاقی از تصویر سازی استفاده نموده است.این خود نشان دهنده نقش کلیدی تصویر در تاثیر گذاری بر مخاطب است.امروزه تبلیغات هنری بیشترین تاثیر را براذهان ملتها میگذارد وجای تاسف است که ما با داشتن سرمایه گرانمایه و جاودانه سوژههای قرآنی و سیره معصومین غفلت زده اسیر سوژههای کپی شده غربیها باشیم!
منبع:نقش هنر در انتقال مفاهیم اخلاقی
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[پنجشنبه 1397-10-06] [ 11:35:00 ق.ظ ]
|
|
در درس امروز از آئین دانشوری خواندیم که اگر قرار است طلبه خوبی باشیم باید با هوا و هوس مبارزه کنیم. یکی از راههای خوب شدن، خوشحال بودن از لباس کهنهای است که در تن داریم! فکر کردم کار سختی است، خصوصا برای طلابی که از سیکل آماده طلبگی شده اند! کمی در احوالات تربیت فکر کردم، دیدم سخت نیست اگر از اول هدفت از زندگی مشخص باشد. اگر مقصدت رضایت پروردگار باشد، کارها با اخلاص پیش می رود. اعتماد به نفست زیاد می شود، مهمترین مهم ها نگاه خدایت می باشد. نگاه مردم برایت بی اهمیت می شود، بله اگر نگاه مردم هم در امتداد دید خدا بود، حتما توجه تو را به خود جلب می کند. «سلمان عرض کرد: دختران کسری و قیصر آنگونه بپوشند، و این دختر تو زهرای مرضیه است؛ دختری بزرگ از پدری بزرگتر که در این عالم وجود ندارد، و چادرش ده تا وصله دارد! حضرت فرمود: ما برای این دنیا و مادیاتش خلق نشده ایم!»
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[دوشنبه 1397-10-03] [ 05:14:00 ب.ظ ]
|
|
گفتم: شما از آفتابه برای آب خوردن سر سفره استفاده می کنید؟
گفت:نخیر! پرسیدم چرا؟ گفت: چون یادآور مستراح است!
گفتم: به همان دلیل نباید از گیلاس مخصوص شراب برای آب خوردن استفاده کنیم.
نوشابه هایی که در بطری هایی شبیه بطری شراب و ویسکی تهیه می شود، همه برای این است که زشتی شراب فراموش گردد.
همین طور از پوشیدن لباسهایی که مخصوص کفار است نباید استفاده کرد.
سخن در باب زیِّ طلبگی بود، و دلایلی که نباید هرچیزی را پوشید و نوشید و هر ظرفی را برای پذیرایی از مهمان استفاده کرد.
هرچه توضیح میدادم قانع نمی شد. تا اینکه آفتابه نجاتم داد!
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[یکشنبه 1397-10-02] [ 05:16:00 ب.ظ ]
|
|
خبری خواندم، که ملایی از تبلیغ برمی گشت، در مسیر به چادر عشایر رسید. پیاده شد سری به آنها بزند. متوجه شد که پسر خان داماد شده است. پرسید عقدشان را چه کسی خوانده است؟ اظهار بیاطلاعی کردند! حالا آنها در بیابان دور از امکانات و محل پرسش بودند که بعد سی سال عقدخان خوانده شد. بیست سال پیش که برای تبلیغ به شهری که اکنون مشغول تدریس و تبلیغ هستم آمدیم. در جمع خانمها مسئله می گفتم، رسیدیم به بحث شیر دهی که به هرکسی حق نداریم شیر بدهیم. متعجب شده بودند، نمی دانستند یک مادر بزرگ نباید به نوه دختریش شیر دهد. یکی یکی پیداشدند که ما این کار را کرده ایم حالا تکلیف مان چیست؟
پ ن
این یعنی فاجعه در تبلیغ، کم کاری مبلغان، رها شدن مردم در جامعه . فقط بلدیم ناله سر دهیم که امام زمان چرا نمی آیی؟
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
روی تخت توی اتاق ریکاوری بود، درعالم بیهوشی مطالبی در باره حجابش گفته بود؛ و بیقراری کرده بود. خودش بیاد نمی آورد که چه گفته است. در آخرین لحظه که هوشیاریش کامل شد، شنید مرد پرستاری که بالاسرش بود گفت: ای بابا، انگاری باید این را با حجاب کامل اسلامی می بردیم اتاق عمل!
در حالیکه کلاه و لباس عمل برتنش بود.
باید ارزشهای دینی برای فرد ملکه شده باشد، تا در هر موقعیتی از آن محافظت کند و اجازه ندهد به ان ارزش خدشه ای وارد شود.
موضوعات: فرهنگی, دلنوشته
لینک ثابت
[جمعه 1397-09-30] [ 02:54:00 ب.ظ ]
|
|
رهنمودهاى مقام معظم رهبرى در ابتداى درس خارج مقام معظم رهبرى در ابتداى درس خارج فقه (سه شنبه۲۷ آذرماه) با اشاره به حدیثى از پیامبر گرامى اسلام(ص) دربارهى «اثرات و تبعات اخروى ریاست» فرمودند: «هیچكس نیست كه بر ده نفر یا بیشتر ریاست و امارت داشته باشد هر كسى كه بر ده نفر، نه حالا بر هشتاد میلیون نفر امارت و ریاست داشته باشد؛ [مگر اینكه] این آدمِ رئیس را كه اینقدر در دنیا محترم است و رئیس است و مدیر است، چنین آدمى را در روز قیامت وقتى كه مىآورند، دست او را به گردنش بستهاند؛ یعنى دست بسته او را وارد محشر مىكنند، آن هم به این شكل كه دستش به گردنش بسته است. نفْس این مسؤولیّت و آمریّت و ریاست، یك تبعاتى دارد كه ایجاب مىكند این را.» رهبر معظم انقلاب در خصوص آثار عدم توجه به این حدیث نبوى در پذیرش مسؤولیتهاى دنیوى فرمودند: «اینها را باید ما بفهمیم؛ اینها را باید بفهمیم. دنبال كرسىهاى ریاست [بودن] چه ریاست اجرائى، چه ریاست تقنینى؛ مىبینید براى نمایندگى مجلس بعضى خودشان را مىكُشند، اگر چنانچه راه پیدا نكنند به هر دلیلى یا مثلاً فرض كنید صلاحیّتش را تأیید نكنند یا رأى نیاورد و غیره، خودش را به آب و آتش و در و دیوار مىزند كه چرا نشد؟
عقل نیست، تدبیر نیست. ملاحظه كردید؟ اگر چنانچه این ریاست، مایهى یك چنین دغدغهاى است، خب انسان رها كند؛ مگر اینكه واقعاً متوجّه انسان بشود و واجب باشد براى انسان؛ آن [جا] بله [لازم است].» به امور اخروى باشد، آثار و بركات زیادى براى جامعه اسلامى دارد كه ازجمله آنها مىتوان به موارد زیر اشاره كرد: ۱- شایسته سالارى و قرار گرفتن افراد لایق در مناصب و مسؤولیتها،
۲- حل سریعتر مشكلات جامعه
۳- عدم كوتاهى و قصور مدیران در همه سطوح،
۴- افزایش ضریب امنیت ملى كشور
۵- كاهش بداخلاقى سیاسى و تخریب دیگران،
۶- كاهش هزینههاى ناشى از رقابتهاى انتخاباتى،
۷- توجه به شاخصههاى اسلامى در سپردن مناصب مدیریتى.
پ ن آنچه موجب نقد و هشدار رهبرى انقلاب در مسابقه براى كسب مسؤولیتها در بخشهاى مختلف نظام قرار گرفته، رفتارهایى است كه بعضاً توسط برخى افراد براى رسیدن به پست و مقام بدون توجه به بار سنگین اخروى مسؤولیت ها صورت مىگیرد.چراكه، همانطور كه پذیرش مسؤولیت با نگاه به تبعات اخروى و تكلیف گرایى، موجب قوام و رشد جامعه مىشود، پذیرش بدون ملاحظه مسؤولیت اخروى، موجب عقب ماندگى جامعه و رشد پدیدههاى زشت و ناپسند در جامعه خواهد شد.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[پنجشنبه 1397-09-29] [ 11:47:00 ق.ظ ]
|
|
چگونه قدرتمند شویم
در علوم سیاسی بحث بر سر این است که چه چیزی قدرت می آورد؟
علمای علم سیاست، گزینههایی مثل پول، زور و… را نام برده اند.
اما خداوند در قرآن سفارش می کند “وَأَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ وَمِن رِباطِ الخَيلِ تُرهِبونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُم وَآخَرينَ مِن دونِهِم لا تَعلَمونَهُمُ اللَّهُ يَعلَمُهُم ۚ وَما تُنفِقوا مِن شَيءٍ في سَبيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيكُم وَأَنتُم لا تُظلَمونَ” سوره مبارکه الأنفال آیه ۶۰
هر نیرویی در قدرت دارید، برای مقابله با آنها [= دشمنان]، آماده سازید! و (همچنین) اسبهای ورزیده (برای میدان نبرد)، تا به وسیله آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید! و (همچنین) گروه دیگری غیر از اینها را، که شما نمیشناسید و خدا آنها را میشناسد! و هر چه در راه خدا (و تقویت بنیه دفاعی اسلام) انفاق کنید، بطور کامل به شما بازگردانده میشود، و به شما ستم نخواهد شد! که قدرتمند باشید.
این آیه دستور می دهد، که از جهت نظامی تا آنجا که می توانید خود را قوی کنید تا دشمنان از ضربه زدن به شما مایوس شوند.
آیا قدرت نظامی به تنهایی ضامن پیروزی انسان می شود؟
این به آن می ماند که یک خانواده همه برای تهیه نان به نانوایی بروند. یا همه برای پختن غذا به آشپزخانه بروند. و به همین منوال همه با هم به یک کار مشغول گردند کارهای خانواده لنگ می ماند.
باید مادر خانه غذا بپزد و پدر خانه برای درآمد خانه کار کند.
اگر قدرت سیاسی نباشد، با قوی ترین سلاحها هم نمی توان پیروز شد، زیرا بدون فکر هر روز به یک نقطه حمله میکنند و این باعث شکستشان می شود.
نتیجه می گیریم که افراد جامعه باید هر گروهی بخشی از جامعه را تقویت کنند.
گروها باید تقسیم شوند برای تولید علم، مثل پزشکی، مهندسی، علوم انسانی…..
این قدرت جز با پژوهش بدست نمیآید. این طلاب محترم هستند که وظیفه دارند پژوهش را در برنامه خود قرار دهند.
شاید بعضی بگویند ما نمی توانیم پژوهش کنیم.. قال علیٌ علیه السلام :ِان لَم تَکُن حَلیماً فَتَحلَّم، فَاِنَّهُ قَلَّ مَن تَشَبَّهَ بِقَومٍ اِلاّ اَوشَکَ اَن یَکُونَ مِنهُم.اگر حلیم و بردبار نیستی، خود را به بردباری و حلیمی بزن، چرا که هیچکس خود را شبیه کسی نمیسازد، مگر اینکه امید است از آنان باشد.وسائل الشیعه، ج11، ص212،
. یعنی اگر پژوهشگر نیستیم تظاهر به پژوهش کنیم.این از روشهای تحمیل ظاهر به باطن است.
با توجه به اینکه اگرآب در کنار مواد دیگر قرار بگیرد بوی آن را جذب می کند. وقتی آب را در یخچال می گذاریم بوی ترشی و سایر مواد غذایی را جذب می کند. دوسوم بدن ما را آب تشکیل می دهد.
بنابراین اگر به هر کاری زیاد توجه کنیم، روی ما تاثیر می کند. اگر زیاد به موسیقی علاقه نشان بدهیم، مهارتمان در موسیقی زیاد خواهد شد. اگر به شعر علاقه داشته باشیم، شاعر می شویم. بنابراین باید برای پژوهش تلاش کنیم.
برای تولید علم باید با قرآن مانوس باشیم و از دریای بیکران قرآن، علوم را استخراج کنیم.
این وسوسه نباید ما را دچار رکود کند که همه چیز را مفسرین از قرآن کشف کرده اند؛ زیرا چنین تفکری منجر به این نتیجه می شود که سخن خداوند نامحدود توسط مفسرین محدود شده است. درحالیکه خداوند نامحدود و سخنش هم نامحدود است.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[چهارشنبه 1397-09-28] [ 11:00:00 ب.ظ ]
|
|
وقتی او را در صحن حضرت معصومه (س)دیدم، فقط دوتا شاخ در نیاوردم؛ عمامه بزرگ، عبا و لباده زیبا بر قامتش خودنمایی می کرد. چشمانم سر خورد به نعلین زرد تا جوراب سفیدش رسید. چه کسی باور می کرد این سید خوشقد بالا همان طلبهای است، که از در بیرونش میکردی از پنجره وارد میشد! کمی به حافظهام فشار آوردم تا نامش را بیاد بیاورم، زمان به سرعت گذشته بود. بعد 40 سال خیلی تغییر کرده بود. خلاصه از میان سلولهای خاکستری نامش جلوی چشمانم حاضر شد، خیلی عجیب بود. هنوز هم نامش برایم غریب بود. باز هم نتواستم مثل همان وقتها بین او ودوستش، اسمشان را تفکیک کنم که کدام “عجیب” بود، و کدام “غریب". خودش ابراز کرد استاد من عجیب هستم. دیدی استاد می گفتید که من هرگز آدم بشو نیستم. از مقاماتش می گفت: باید بیایی و از نزدیک تماشا کنی و ببینی چه بیا و برویی دارم. از مسجد و مریدانش می گفت. خاطراتم مرا به کنار صحن امام رضا(ع) برد، او و دوستش تا مرا دیدند، آمدن جلو و گفتند استاد ما را ببین، مرد کوری که گدایی می کرد نشان دادند، همینکه دهانش را باز کرد تا با مدحی از امام رضا(ع) پولی از زوار بگیرد؛عجیب، مشتی خاک از روی زمین برداشت و داخل دهان فقیر بیچاره ریخت. دوتایی خنده کنان فرار کردند. حالا او مقاماتش را شماره میکرد. من بازهم اسم واقعیش را نپرسیدم که چیست. به خاطر رفتار بدشان، به عجیب و غریب معروف بودند. در درس من شرکت میکردند، آن دو را بیرون میکردم از پنجره وارد میشدند.
پ ن ته قلبم خوشحال بودم که جامعه به روحانیت اعتماد و نیاز مبرم دارد. متاسف بودم که کمبود روحانی داریم، و میدان برای نخاله های این چنینی باز شده است.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[سه شنبه 1397-09-27] [ 09:26:00 ق.ظ ]
|
|
خیلی مطالعه را دوست داشتم، اما افسوس که کتاب یا مجله برای خواندن یافت نمی شد. دهه چهل بود. فقط” کیهان بچهها” وجود داشت، آنهم مجاز نبودم بخوانم. پدر با خواندن این گونه مطالب مخالف بود. عقیده داشت، مطلبی که نه برای دنیای انسان فایده دارد نه برای آخرت چرا بخوانیم.
برادرم که دوسال از من بزرگتر بود، پنهانی کیهان بچه ها می خرید و میخواند، برای اینکه فقط یک گناه مرتکب شده باشد، که بدون اذن پدر مجله را خواندهاست، مجله ها را در یک جعبه ای که خودش با تخته به شکل صندوق ساخته بود پنهان می کرد و درش را قفل می کرد. او فکر می کرد که فقط خودش خلاق است نمی دانست که من هم خواهر او هستم خلاقیت دارم. من هم پنهانی لولاهای صندوق را باز می کردم و چندین جلد مجله را بر می داشتم و تا مدتها می خواندم. کیهان بچه ها داستانهای تخیلی به صورت دنباله دار می نوشت. از جمله داستانهای تخیلی، داستان آدم آهنیها بود که ابزار های ساخت دست انسانها بود. این آدم آهنی ها یک روز علیه سازندگان خود قیام کردند و سرنوشت آنها را بدست گرفتند!
این روزها بنا به امر ولایت فقیه در فضای مجازی فعالیت می کنم، متوجه هستم باید مطلبی را بنویسم که قدمی در راه پیشرفت دین و انقلاب باشد.یعنی مطلبی که به درد دنیا و آخرت بازدید کنندگان بخورد. درست همان چیزی که پدر «روحش شاد» در کودکیم از من می خواست.
و داستان آدم آهنی قصه من به این ماجرا چه ربطی دارد؟
آنوقت ما قصه را خواندیم ولی حالا آدم آهنی ها را می بینیم که برای ما رتبه بندی می کنند و به مطالب ما ارزش می دهند در حالیکه محتوای مطلبی که نوشته ایم نه فایده دنیایی دارد و نه اُخروی! وقتی مطالب را می خوانم، میگویم:پدر آن روز که کیهان بچهها منتشر می شد، در زمان طاغوت بود. و اکنون بعد از چهل سال از انقلاب می گذرد و به خاطر به ثمر رسیدن این انقلاب چه بسیار خونهای پاک ریخته شد، رهبر و مولایم سفارش پشت سفارش که طلاب در فضای مجازی فعال باشند و شبهههای جوان فریب را پاسخ دهند . متاسفانه آدم آهنی های فضای مجازی فرصت نمی دهند تا طلاب متوجه شوند که کدام گزاره به سود دین و اخلاق است. وبلاگها مملو از گزارههای خنثی می باشد، درست عین کیهان بچههای دهه چهل که تیراژی میلیونی داشت.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[دوشنبه 1397-09-26] [ 01:40:00 ب.ظ ]
|
|
آن روزها کودکان را به سبک انقلاب تربیت میکردیم. نترس، شجاع، ضد ظلم، طرفدار مظلوم…
چه روزهای پر برکتی نسل اولی ها نسل دومی ها را تربیت میکردند.
وقتی موقع تقسیم نفت میشد، پسرای 10-12 ساله راه میافتادند توی محله برای بیوه زنها وافراد مسن نفت تحویل میدادند. چون کوچک بودند قدرت بدنی شان کم بود یک گالن نفت را حمل کنند، توی بغلشان میبردند.
خانه که میرسیدند تمام لباسشان بوی نفت میداد، مادر ها هم فرزندشان را تشویق میکردند.
شب های حکومت نظامی سال 1357 بود. شاه برای جلوگیری از تکبیرهای شبانه ملت تو هر محله چندتا تانگ مستقر کرده بود.از جمله محله ما، آنهم کجا ،ته خیابون نیروگاه قم ،تو محوطه نیروگاه برق! ملت شب ها می رفتند بالای پشت بام ها و یکی می گفت بگو، “مرگ بر شاه"همه پاسخ می دادن .یکی از لیدرهای محله دختر 5ساله من بود! با صدا ی تیز و بلندی که داشت فریاد می زد بگو؛ همه کوچه می گفتند: “مرگ بر شاه"! که یهو صدای شلیک تیر های هوایی شروع می شد، قرار بود که هروقت صدای شلیک تیر آمد همه برویم پایین تا گلوله بهمان اصابت نکند، این دختر کوچولوی ما گرم شعار دادن شده بود که هرچه اصرار می کردیم بیا بریم، حاضر نبود پایین بیاید، به گمانم میخواست کار شاه را همانجا یکسره کند! ازهاری که نخست وزیر بود رفت تو مجلس و گفت : هیچ کس بالای پشت بام ها نیست این ها نواره که ضبط کردن و پخش می کنند!
فردای آن روز ملت ریختند تو خیابانها و شعار دادن، «ازهاری گوساله بازم میگی نواره نوار که پا نداره »!
بعد از “مرگ بر شاه بازی “به قول بچه ها، از ساعت دوازده شب به بعد تا صبح صدای دلخراش شنی های تانگ ها تو خیابان تا صبح خواب مان را خراب می کرد !
احساسی که از آن صدا در ذهنم تصور می شد؛ صدای شکنجه شدن مردم بی دفاعی بود که در زندان ها بودن.خلاصه شبها را با کابوس به صبح می رساندیم!
کودکانی که تقریبا سه چهار سال بزرگتر از دخترم بودن توی این همایش همکاری می کردند، مجتبی و عباس رازینی دوتا داداش بودند ، وقتی انقلاب پیروز شد و جنگ شروع شد و به سن سیزده چهارده سالگی رسیدند عازم جبهه شدند و در نهایت شربت شهادت را چشیدند، روحشان شاد.
موضوعات: خاطرات
لینک ثابت
[شنبه 1397-09-24] [ 05:09:00 ب.ظ ]
|
|
آن روزها همه چیز بوی انقلاب میداد. اگر مهمان هم داشتی به قرار انقلاب بود. شاید توی سفرهات غذای موجهی وجود نداشت، اما تنها چیزی که داشت نمک انقلاب بود.
قرار شد دوستان همسرم شبها بعد از نماز مغرب، در منزل ما جمع شوند تا اعلامیه ها ی بیشتری نوشته شود. ولی معلوم نبود دقیقا چند نفر می آیند.من هم باید شام شان را تهیه می کردم.اول شب همسرم می گفت به اندازه سه نفر شام بپز بعد نیم ساعت می آمد می گفت برای دو نفر دیگر هم در نظر بگیر، خلاصه این اضافه شدن یه وقت به ده نفر یا بیشترمی رسید!!!
با هر صدای زنگ در خانه،و اعلام همسرم، برنج را چند استکان اضافه میکردم اما یادم نیست که خورشش چی بود؟
سال 1356 بود اعلامیه های امام را باید تکثیر می کردیم و شبانه به دیوارهای کوچه و خیابان می چسباندیم. این کار با امکانات ابتدایی صورت می گرفت. اولین کار، بدست آوردن نوار سخنرانی امام بود. که دست بدست می چرخید تا بدستمان می رسید. برای مخفی کردنش از دست ماموران ساواک، همه نوارها را داخل یه کیسه کرده بودیم، با یک نخ محکم کیسه را می بستیم از پشت بام داخل لوله دودکش بخاری آویزان می کردیم. چون ساواک وقتی به خانه کسی که مشکوک می شد، هجوم می برد و از خاک توی باغچه گرفته تا گونی برنج را جستجو می کرد!
بعد از تهیه نوار سخنرانی های امام، باید چند نفری گوش می کردیم و پیام امام را می نوشتیم. محتواي اين پيام ها افشاگري امام خميني(ره) از جنايات شاه و دولت و دعوت از مردم براي ادامة مبارزه بود. امام خمینی براي مناسبت هاي مختلف مذهبي و حوادث پيش آمده مانند كشتار مردم قم و به دنبال آن شهرهاي مختلف پيام هاي عمومي يا اختصاصي صادر مي كردند و يا به دليل همزماني با ماه هاي مذهبي از آن استفاده كرده و مردم را براي مبارزه و اتحاد و همبستگي دعوت مي كردند. برای تکثیر اعلامیه ها از کاربن استفاده می کردیم.برای اینکه کار سرعت بیشتری داشته باشد، قرار شد دوستان همسرم شبها بعد از نماز مغرب، در منزل ما جمع شوند تا اعلامیه ها ی بیشتری نوشته شود. ولی معلوم نبود دقیقا چند نفر می آیند.من هم باید شام شون را تهیه می کردم.اول شب همسرم می گفت به اندازه سه نفر شام بپز بعد نیم ساعت می آمد می گفت برای دو نفر دیگر هم در نظر بگیر، خلاصه این اضافه شدن یه وقت به ده نفر یا بیشترمی رسید!!!
موضوعات: خاطرات
لینک ثابت
درسهایى از سیره فرهنگى و اقتصادى امام عسكرى(ع) براى جامعه امروز با نگاهى به مواعظ و توصیهها و نیز شیوه عملى و رفتارى امام عسكرى(ع)، مىتوان سیره عملى و الگویى مبتنى بر مبانى فرهنگى و ارزشى براى جامعه امروز اتخاذ و بهصورتى برنامهریزى شده و مدون آنرا عملى و اجرایى نمود؛ چراكه آن حضرت توانست با وجود فشارها و مشكلات طاقت فرسا در مدت امامت خود، فرهنگ دینى را تبلیغ و از حیث اقتصادى شیعیان را یارى كند. در این رابطه مىتوان به موارد ذیل به عنوان نمونه اشاره نمود: ۱. عمل به اصل امر به معروف و نهى از منكر امام عسكرى(ع) در سیره عملى خود به اجراى این اصل متعالى قرآنى پایبند بودند و در موارد لزوم به شكل صحیحى از آن بهره مىبردند. ازجمله این موارد نامهاى است كه آن حضرت به «اسحاق بن اسماعیل نیشابورى» مرقوم فرمودند و او و دیگران را هشدار داده و با صراحت آنان را درباره عواقب سخت كارشان بیدار نمودند. در متن این نامه آمده است: «پس از درگذشت امام پیشین(ع) و بعد از فرستاده دوم من و آنچه از شما به او رسید، خداوند به سبب آمدنش پیش شما، وى را كرامت و عزت عطا كرد و پس از آنكه «ابراهیم بن عبده» را بر شما گماردم و نامهاى هم بهوسیله محمد بن موسى نیشابورى براى شما نوشتم، راه غفلت را پیمودید. در هر حال، باید از خداوند كمك خواست. مبادا درباره خدا كوتاهى كنید و از زیانكاران باشید! از رحمت خدا به دور باد كسىكه از اطاعت خدا رو گرداند و پندها و موعظههاى اولیاى خدا را نپذیرد. به راستى خداوند شما را به اطاعت خود و اطاعت پیامبر و اطاعت اولوالامر فرمان داده است.اى اسحاق! خداوند تو و خاندانت را مشمول رحمتش كند اگر سنگهاى سخت و استوار برخى از محتواى این نامه را مىفهمیدند، از ترس و بیم خداوند متلاشى مىشدند و به طاعت خدا در مىآمدند و هرچه مىخواهید بكنید، به زودى خدا و پیامبر و مؤمنان عمل شما را خواهند دید و آنگاه سر و كارتان با خداى داناى نهان و آشكار است.» (تحف العقول، ص۴۸۵) همچنین آن حضرت به رعایت حقوق برادران دینى و فروتنى در برابر آنان توجه داشته و مىفرمایند: «كسىكه به حقوق برادران خود آشناتر باشد، براى اداى آن حقوق بیشتر تلاش مىكند و منزلتش نزد خدا بالاتر است. هركه در دنیا براى برادران خود فروتنى كند، در پیشگاه خداوند از صدیقان محسوب مىشود.» ۲. ترویج فرهنگ صرفه جویى و پرهیز از اسراف ترویج فرهنگ صرفه جویى یكى از نمودارهاى اقتصادى سیره امام است كه ایشان اعتقاد داشتند برنامه ریزى درست در زندگى موجب رشد اقتصادى بوده و از زیرساختهاى توسعه اجتماعى و بالندگى اقتصادى یك جامعه محسوب مىشود. در سیره امام حسن عسكرى(ع) در این باره نكات قابل توجهى وجود دارد كه نمونهاى از آن ماجرایى است كه «محمد بن حمزه سرورى» آنرا نقل مىكند و مىگوید: توسط ابوهاشم جعفرى نامهاى به محضر امام عسكرى(ع) نوشته و درخواست كردم كه آن حضرت دعا كند تا خداوند متعال در زندگى من گشایشى ایجاد بفرماید. هنگامى جواب را توسط ابوهاشم دریافت كردم، آن حضرت نوشته بود: «پسر عمویت یحیى بن حمزه از دنیا رفت و مبلغ صد هزار درهم ارث باقى گذاشت و این درهمها به ارث به تو مىرسد، پس خدا را سپاسگزارى كن و بر تو باد به میانهروى؛ از اسراف بپرهیز كه اسراف از رفتارهاى شیطانى است». بعد از چند روزى، پیكى از شهر حران آمده و اسنادى را مربوط به دارایى پسر عمویم به من تحویل داد. من با خواندن نامهاى كه بین آن اسناد وجود داشت، متوجه شدم كه پسرعمویم یحیى بن حمزه همان روزى فوت كرده است كه امام آن خبر را به من داد. به این ترتیب از تنگدستى و فقر رهایى یافته و بعد از اداى حقوق الهى و احسان به برادرهاى دینىام، طبق دستور امام زندگى خود را بر اساس میانه روى تنظیم نموده و از اسراف و ولخرجى پرهیز نمودم و به این ترتیب زندگىام سامان یافت. درحالیكه در گذشته فردى مبذّر و اسراف كار بودم.» (كشف الغمه فى معرفه الأئمه، ج۲، ص۴۲۴) ۳. برنامه ریزى صحیح در جهت حفظ بیت المال و كنترل امور اقتصادى از دیگر درسهاى سیره عملى امام عسكرى(ع) در بحث اقتصادى، توجه به حفظ و نگهدارى اموال مسلمانان و بیم از تباه شدن و از بین رفتن آنها و هزینه كرد آن در مسیر درست و مناسب است. آن حضرت به دلیل توجهى كه به این موضوع داشتند، باوجود شرایط سخت سیاسى و اجتماعى، در بیشتر مناطق شیعه نشین، براى دریافت حقوق شرعى از مردم و صرف آنها در مسیر درست خود، نمایندگان و وكلایى تعیین فرموده بودند تا شیعیان براى حلّ مشكلات شرعى و اجتماعى خود به آنها مراجعه كنند. آن بزرگوار به كارها و امور آنها رسیدگى كرده و آنان را زیرنظر داشتند و با مكاتبه آنها را حمایت و هدایت مىكردند. علاوه بر این نیز خود با پیشه نمودن زندگى زاهدانه كه مىتوان آن حضرت را زاهدترین فرد زمان خود یافت، همگان را به عدم تبعیت از الگوهاى رفتارى نادرست تشویق نمو و حتى با كار و تلاش بسیار، عموم را به اهمیت كار و تلاش و فعالیت اقتصادى آگاهى مىدادند چنانكه به نقل تاریخ مىتوان آن حضرت را از فعّالترین افراد جامعه خود عنوان كرد. (ابن شهرآشوب، مناقب آل ابى طالب، ج۴، ۳۲۸)
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[جمعه 1397-09-23] [ 11:25:00 ق.ظ ]
|
|
وارد اتوبوس شد، همه بهش نگاه میکردند. احساس خوبی داشت، فخر، غرور، بزرگی. دیگر نمیتوانست تحمل کند. او پیش خود فکر می کرد که همه میدانند همسر امام عصر هستم! به من زنگ زد، گفت: دیشب خواب دیدم و ماجرای خوابش را گفت: و تعبیرش را می خواست بداند. گفتم: شما باید در باره امام زمان(عج) بیشتر مطالعه کنی تا گرفتار این کابوسهای شیطانی نشوی. با تعجب پرسید: این یک کابوس بوده است؟ گفتم: کابوس بدی هم هست. اگر شما به این کابوسهایتان دلبسته شوید، کم کم باورتان میشود که همسر امام عصر هستی، بعد نوبت ادعایتان میشود. در نهایت یا سر از تیمارستان در میآورید یا زندان! برای همین به شما توصیه میکنم اطلاعاتتان را دراحوالات امام عصر بیشتر کنید. پ ن بنده خدا گرفتار همسر بد اخلاقی شده بود، با خودش فکر می کرده اگر همسر امام زمان بود، این بدبختی ها به سراغش نمیآمد. شیطان هم منتظر بود تا درخواب به او تلقین کند که توهمسر امام زمانت هستی!
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[چهارشنبه 1397-09-21] [ 07:01:00 ب.ظ ]
|
|
وارد خانه شد، در را باز کرد، با شگفتی دید که یک نفر توی هالشان نشسته است! یکه خورد این چه کسی است و چگونه وارد منزل شده است؟! هنوز در فکر و تحلیل حادثه بود که مهمان ناخوانده سلام کرد، و در ادامه خودش را معرفی کرد که من مهدی هستم!
هاج و واج شده بودم، دست و پایم را گم کردم، فرصت فکر کردن برایم نگذاشت، امر کرد که مبلغ یک میلیون تومان ببر به فلان شخص بده، بسیار نیازمند است! ادامه »
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[سه شنبه 1397-09-20] [ 02:47:00 ب.ظ ]
|
|
رفته بود اتاق طبقه بالا را تمیز کند، صدای شبیه جیرجیر شنیده بود. دوباره در را باز و بسته کرد دید صدا از در نبود. موهاش سیخ سیخ شد، احساس کرد بدنش یخ زده.یاد حرف دخترش افتاد. چندماه پیش دخترش تو این اتاق درس می خواند. آمد پایین گفت: من دیگه اتاق بالا درس نمی خوانم. مادر پرسید: چرا؟ گفت اینجا یک صداهایی می شنوم. برای همین به من زنگ زد، این چه صدایی که توی اتاق هست؟ پرسیدم دخترت داستان اجنه نمی خواند؟ گفت :چرا اتفاقا توی کانال تلگرام گوشیش داستان جن و روح داره و می خوانده. بهش گفتم اول از آن کانال خارج بشه، بعد معوذتین را بخوانید و به آب بدمید و به چهار گوشه اتاق بریزید. بعد از یک هفته زنگ زد و تشکر کرد و گفت دیگه هیچ صدایی از اتاق شنیده نمی شود.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[دوشنبه 1397-09-19] [ 11:58:00 ب.ظ ]
|
|
تنها بودم، به دیوار اُپن تکیه داده بودم و کتاب جن را می خواندم صدای چرخوندن چیزی شبیه فرفره را روی آن شنیدم، بلند شدم روی اُپِن نگاه کردم ، هیچ چیزی ندیدم دوباره مشغول خواندن کتاب شدم،«حجت الاسلام آقای اعتمادی می گفت: در ایام جوانی برای تبلیغ ماه محرم به روستا اعزام شده بودم، و قرار بود بعد از سخنرانی و روضه بروم روستای مجاور که سه کیلومتر فاصله داشت. غروب بود که در مسیر بودم، هوا تاریک شده بود، که دیدم یک نفر از راهی که تقاطع بود آمد پیش من و گفت حاج آقا خواهشی داریم، گفتم :بفرمایید گفت: بیایید برای مراسم ما روضه امام حسین بخوانید. نگاه کردم دیدم فقط نیم تنه دارد از پا ها خبری نیست!
موهای تنم سیخ شد، فهمیدم که یارو جن است. گفتم : در روستا منتظر من هستند ، باید بروم چون قول داده ام.بعد ها که به استادم گفتم: گفت باید می رفتی در جمعشان روضه می خواندی ، حتما چیزهای برایت مکشوف می شد». دوباره همون صدا شروع شد، صدای چرخوندن فرفره؛ گفتم ای بابا انگار که وِل کُن ماجرا نیستید ها. سوره معوذتین را خواندم.دیدم وقتی موجودی را نمیبینی ولی صدایش را می شنوی اصلا برایت مطلوب نیست.دانستم که اگر ما صدای موجودات را می شنیدیم و معنای سخنانشان را درک می کردیم، زندگی برایمان بسیار سخت می شد.
مثلا در بستر خوابیدیم و صدای مورچه و موریانه و سایر حشرات اطرافمان را بفهیم، تا طلوع صبح باید به نقشه هایی که برای وسایل زندگی ما می کشیدند فکر می کردیم.
قبلا دخترم مشتاق این کتاب شده بود، و بهش نصیحت کرده بودم که نخوان ولی اصرار داشت که بخواند و میگفت: میخواهم جن را بشناسم و تسخیرش کنم و از او کار بکشم.
مثلا موقع امتحانات بیاد و برام پاسخ سؤالات را بگه. خلاصه هرچه بهش نصیحت کردم فایده نکرد، تا اینکه مزاحمت دوستان ناپیدا شروع شد. که با دعاهای خاص نجات پیدا کرد. این همان کتابی بود که شروع به خواندش کرده بودم، کتاب را بستم، گفتم نخواستیم در باره جن اطلاعاتی بدانیم. این هم از اصرار طلاب بود که در باره جن برامون بگو، و گرنه ما را چه بکار از ما بهترون!
با بسته شدن کتاب، اجنه هم در آن فرو رفتند، درست عین کتاب جُمانجی!
فردا به طلاب گفتم هرکتابی را نباید خواند.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[یکشنبه 1397-09-18] [ 03:17:00 ب.ظ ]
|
|
خدایا مرا با «لقد کرمنا بنی آدم» برجسته کردی و جسمم را در کمال «تبارک الله احسن الخالقين »14 مومن، به نمایش گذاردی. از روح خودت در وجودم دمیدی و مفتخرم کردی به «نَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی »، 29 حجر.الهی می دانم که مرا با فطرت پاک آفریدی. برنامهای که برایم تنظیم کرده بودی، هرچه جسمم رشد می کرد، باید روحم رشد می کرد و جای خالی در قالب تنم باقی نمی ماند. خوب می دانم که اگر فقط به جسمم رسیدگی شود، خیلی هم رشد کنم، شاید در حد یک فیل، یا یک گاو برسم. اما رشد من با دو بعد جسم و روح است، که اگر درست تربیت شود از فرشته افضل تر می شوم و خدای نکرده اگر ذرهای غافل شوم، در گروه أُوْلَئِکَ کَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ وارد خواهم شد.179 اعراف اما اکنون که این قالب تنم بزرگ شده است متاسفانه خلاهایی را در عقل، درک و قلبم احساس میکنم. نمی دانم بخشی از تربیتم اجباری بوده است، طبق فرمول « وَ الْبَلَدُ الطّیبُ یخْرُجُ نَبَاتُهُ بأذنِ ربّهِ والّذی خَبُثَ لَایخْرُجَ اِلّا نَکداً 58» اعراف قرار بود که با این ابزار، فطرت پاک، و راهنمایانی مقدس از اولین پیامبر گرفته تا زمان غیبت امام معصوم(عج) که سایه ولایت برسر ما ریزش رحمت دارد راه بندگی و فلاح را بپویم، اما نمی دانم چه شد که مسیرم به کجراهه منجر شد؟ نمیدانم شاید باید پدر و مادرم به اصل « فلینظر الانسان الی طعامه» توجه می کردند. 24 عبس
شاید و حتما توجه داشته اند پس باید مراقب مربیانم می بودند که چه غذای روحی برایم تهیه می کردند. و صد البته باید مراقب دوستانم می شدند که با چه کسانی همنشین هستم. ورودیهای عقلم را کنترل می کردند، چشمم، گوشم، دهانم را با تقوا واگسینه میکردند، تا هر تصویر و سخن و خوراکی آلوده را پس بزنم. خدایا دستم را بگیر
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[شنبه 1397-09-17] [ 05:20:00 ب.ظ ]
|
|
ما گاهی آنقدر به خودمان اطمینان داریم که گمان می کنیم در مسیر درستی قرار داریم.این حس خودخواهی باعث می شود، که خویشتن را هدایت گری مصلح بپنداریم.در حالی که نگاهمان به بیرون از یک روزنه تنگ است.
یعنی فقط عبور یک سلسله را می بینیم، بدون توجه به ابتدا و انتهای آن، عجولانه حکم صادر می کنیم.
وقتی هم متوجه قضاوت نادرست خود می شویم، جرات پوزش خواهی نداریم.مجموعه این برخوردها از تاثیر گذاری افراد می کاهد.
فرقی نمی کند چه برچسب زننده باشی و یا برچسب گیرننده، نتیجه بی خاصیت شدن هردو گروه است. شاید در گذشتههایی که خیلی نزدیک است، تهمت افراد در بین چند نفر مطرح می شد. اما در این دوره پسا مدرن تهمتها جهانی می شود،چون در کوچه محله مجازی این اتفاق میفتد.
امام صادق علیه السلام فرمود: هر كس به برادر دینی خود تهمت بزند حرمتی میان آن دو به جا نمیماند.
برهمین اساس تهمت زدن گناه بزرگی محسوب می شود.چون حرف چه حق باشد چه باطل اثر خود را بر روی سلولهای خاکستری میگذارد.
رسول خدا صلي الله عليه واله می فرمایند :هر كس به مرد يا زن مؤمن بهتان بزند يا درباره او چيزي بگويد كه از آن پاک است، پروردگار در روز قیامت او را بر تلّي از آتش نگه می دارد تا از سخن خود درباره آن مومن برگردد.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
هی تلاش میکردم تا خودم را بشناسم، که نتیجهاش شناخت پروردگارم شود. نشد نشد که نشد. جلوی آیینه ایستادم به خودم زل زدم و به همه زوایای چهرهام نگاه کردم. از پدر و مادرم در باره پدران و مادرانشان پرسیدم، فقط پدر بزرگ و مادر بزرگشون را دیده بودند؛ آنهم در کودکی. از بزرگی شنیدم باید خودم را بشناسم یعنی: اینکه بدانم چه کسی مرا آفریده است؟ «من عرف نفسه فقد عرف ربه» بله اقرار می کنم که همه چیز در ید قدرت پروردگارم می باشد. ولی باز دلم بیقرار شناخت مولایم بیقراری می کرد. تا اینکه به این آیه رسیدم: «خداى متعال در آیه29 سوره«الرحمن» به دائمى بودن خلقت و آفرینش اشاره نموده مى فرماید: (خداوند هر روز در شان و کارى است)؛ «کُلَّ یَوْم هُوَ فِى شَاْن».» مولای من هر روز و هر لحظه و آن به آن در وجود من دست به کار است. اگر یک آن بخواهد سرنوشتم را که نتیجه رفتارهای خودم میباشد تغییر دهد و امر کند، «کن فیکون» من در تقدیر “اِنَّ اللّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّیَ یُغَیِّروا ما بِاَنفُسِهِم“. سوره رعد، آیه11
قرار می گیرم.و اینگونه شد که به مقدار ارزنی توانستم به شناخت برسم.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[جمعه 1397-09-16] [ 11:17:00 ق.ظ ]
|
|
تاثیر پذیری نوجوانان دشوارترین دوران حیات انسان از جهت تربیتی، دوره نوجوانی است. این دوره که حدود سنی 18-12 سال را در بر میگیرد منطبق بر دوره راهنمایی و دبیرستان است.بیشترین مشکلات تربیتی در این دوره پیش میآید و اغلب در همین دوره است که فرزندان یا از دست می روند یا در مسیر سعادت گام بر میدارند. این دوره مرحله انتقال از کودکی به دوران جوانی و بزرگسالی است. نوجوان از یک سو در حال هجرت از وابستگیهای دوران کودکی است؛ از سوی دیگر توانایی لازم را برای حل بسیاری از مسائل زندگی ندارد و همین نوسان فکری و روانی درماندگی، تزلزل و گاه پریشانی و ابهام را در او ایجاد میکند و آرامش روحی او را میگیرد. در این دوره اگر والدین نتوانند از نوجوان حمایت کنند، فرزندان از حوزه جاذبه خانواده خارج میشوند و در معرض جذب و انجذاب عوامل محیطی قرار میگیرند.
منبع: کتاب تاثیر محیط اجتماعی بر تربیت
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[پنجشنبه 1397-09-15] [ 06:55:00 ب.ظ ]
|
|
ساده کردن مفاهیم قرآنی برای انتقال مفهوم ولایت فقیه به جوانان، مردم عادی و حتی فرهنگیان، با این سؤال که فقیه چه کسی است ؟ و توضیح این مطلب که فقیه کسی است که از مسایل و احکام دینی آگاهی دارد و مرگ بر ضد ولایت فقیه یعنی چه؟.در ادامه توضیح داد، من طلبه فقیه تر هستم یا امام جمعه شهرستان، امام جمعه شهرستان فقیه تر است یا رهبر، رهبر فقیه تر است یا امام زمان(عج)، امام زمان(عج) فقیه تر است یا پیامبر(ص)؛ پیامبر(ص) فقیه تر است یا خداوند ؟ با این بیان که اگر سؤال دینی داشته باشید از چه کسی می پرسید.؟در پاسخ گفتند: از علما می پرسیم. مبلغ در جواب آن ها گفت :اگر از من طلبه بپرسید و قانع نشوید از امام جمعه شهرستان سؤال می کنید و اگر مطمئن نشدید از نماینده ولی فقیه در استان سؤال می کنید و در ادامه اگر اطمینان پیدا نکردید از مقام رهبری می پرسید و اگر باز هم به جواب نرسیدید آرزو می کنید کاش امام زمان (عج)ظهور کرده بود و از او می پرسیدید؛ و در نهایت برای اطمینان دوست دارید که از پیامبر(ص) بپرسید و اگر برای شما ابهامی باقی ماند دوست دارید تا از خداوند بپرسید، چون اوست که تمامی مصالح و مفاسد احکام را برای بشر وضع نموده است؛ و مرگ بر ضد ولایت فقیه یعنی مرگ بر ضد خدا!
قابل توجه است که در پایان بحث، فرهنگیان از تفهیم مطلب تشکر کردند . در قطار با یک نفر از اهل سنت همسفر شد، همسفر گفت شما با استفاده از مهر در سجده گرفتار بت پرستی می شوید!! در پاسخ به او گفت: اول؛ که ما این کار را از خلفای شما آموخته ایم؟! همسفرش با تعجب پرسید؟ چگونه به این امر رسیدید؟در پاسخ گفت: از وصیت خلفای شما که خواستند در کنار تربت پیامبر (ص)مدفون شوند تا از خاک قبر پیامبر (ص)تبرک بجویند!! ماهم می خواهیم از تربت فرزندش تبرک بجوییم!! دوم؛ اگر سجده بر خاک بت پرستی است، شما که روی سجاده پشمی یا نخی و پلاستیکی سجده می کنید پس سجاده پرستی می کنید!! اگر سجده برغیر خاک و سنگ مجاز بود؛ ثروتمندان -پیشانی را که جایگاه غرور انسان است -بر خاک نمی ساییدند بلکه مهر های زرین و جواهر نشان انتخاب می کردند!! برای کسی که نماز نمی خواند با این دلیل چون از نماز خواندن لذت نمی برم!!! از او پرسید: زمانی که شما بیمار می شوی و به پژشک مراجعه می کنی، پزشک برای شما نسخه می نویسد و دارو می دهد، و او از یک سری خوردنی ها شما را منع می کند شما با یک بار خوردن سالم می شوی یا این که همه داروها را استفاده می کنی تا حالت خوب شود؟! بنابراین شما باید خواندن نماز را ادامه دهی و از سایر حرام ها دوری کنی تا لذت نماز را بچشی!!!
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
هنر دینی کشف رابطه تبلیغ دین با هنر و تأثیر هنر و کارآیی آن در تبلیغ دینی منوط به تعریف و فهم هنر دینی یا به عبارت دیگر هنر اسلامی ست.هنر اسلامی آن هنری است که تجلی معنویت و تعهد انسان باشد و در خدمت تعالی اندیشه و عمل انسان قرار گرفته و موجب سستی و انحراف در فکر و عمل او نشود. هنری که تنها در خدمت غرائز مادی و پست بوده و تنها خدمت گزار جنبههای مادی بشر و احیاناً در خدمت طاغوتها و انسانهای پست اندیشه و سست عنصر باشد، هنری مبتذل و غیردینی محسوب میشود.با توجه به تحقیق های انجام شده بعضی از شاخصهای هنر دینی عبارتند از: ـ باورهای اسلامی (اعتقاد، ایمان و یقین به فرامین و دستورهای اسلام، قرآن و اهل بیت علیهم السلام)؛. مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ 1 ـ ایجاد کننده روح تعهد و مسئولیت پذیری و امیدواری به خداوند؛ وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكافِرُونَ .2 ـ اعتقاد به ولایت و تأسی به اهل بیت ؛ أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الأَْمْرِ مِنْكُمْ 3 ـ داشتن بینش سیاسی و اعتقاد به مبارزه و ستیزه جویی با کفار و منافقین؛ جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقِينَ وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ 4 ـ داشتن روحیه امر به معروف و نهی از منکر (دعوت به خوبیها و نهی از زشتیها)؛ . كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ 5 ـ اعتقاد به جاودانگی دین اسلام؛ وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الإِْسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِي الآْخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ 6 ـ اعتقاد به جاودانگی انسان بعد از مرگ (نمایش بعد جاودانی انسان)؛ اللَّهُ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يَجْمَعُكُمْ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ لا رَيْبَ فِيهِ7 ـ تقویت روحیه ایثارگری در جامعه (روح حماسی)؛ وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّكُمْ8 ـ ایجاد روحیه شهادت طلبی (تصویرپردازی از شهادت و شهید)؛ وَ إِذا سَمِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرى أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ يَقُولُونَ رَبَّنا آمَنَّا فَاكْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِينَ9 ـ مبارزه با اسراف و مصرف گرایی؛ كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ 10 ـ مبارزه با فقر و فساد و تبعیض؛ وَ إِذا تَوَلَّى سَعى فِي الأَْرْضِ لِيُفْسِدَ فِيها وَ يُهْلِكَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ الْفَسادَ 11 ـ زنده نگه داشتن یاد شهدا؛ وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ 12 ـ نمایانگر وحدت و هماهنگی خدا؛ وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ ـ دعوت انسان به فطرت؛ فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ 13 ـ نمایانگر بندگی خدا و آزاد کردن انسان از بندگی غیر خدا؛ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ 14 ـ داشتن زبان مردمی؛ قَدْ جاءَكُمْ رَسُولُنا يُبَيِّنُ لَكُمْ كَثِيراً مِمَّا كُنْتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْكِتابِ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثِيرٍ قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبِينٌ 15 ـ درهم شکستن آداب و رسوم و سنتهایی که برخلاف تعلیم اسلام و سد راه گسترش اسلام است و جانشین کردن آداب و رسوم اسلامی.
احزاب 23.
[1] یوسف87.
[2] نساء59.
[3] تحریم90.
[4] آل عمران110
[5] آل عمران 85.
[6] اعراف31.
[7] بقره 205 .
[8] آل عمران 169.
[9] انفال 46.
[10] روم 30.
[11] نحل 36.
[12] مائده 15.
[13] آل عمران .139
[14] یونس58.
[15] انعام 50
منبع: نقش هنر در انتقال مفاهیم اخلاقی
نویسنده: نرجس خاتون محمدی
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
تشبیههای قرآن، تابلویی زنده قرآن در تشبیههای خود برخی حقایق و مفاهیم را چنان دقیق توصیف کرده است که میتوان تصاویر کامل و دقیق و گویای آن را همچون تابلویی زنده و جذاب در پیش روی خود مشاهده نمود. قرآن در صحنه ای حالت کفار را در روی گردانیدن از مواعظ و آیات روح پرور قرآن به گورخرانی وحشی و رمیده تشبیه نموده که از برابر شیری بگریزند: «كَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُّسْتَنفِرَةٌ * فَرَّتْ مِن قَسْوَرَةٍ؛ گویى گورخرانى رمیده اند* كه از مقابل شیرى فرار كرده اند.» در صحنه ای دیگر عالمان یهود را بخاطر سرپیچی از فرامین تورات به الاغی تشبیه نموده که باری از کتاب بر دوش میکشند: «مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ یحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ یحْمِلُ أَسْفَارًا بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ كَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا یهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ؛ مثل كسانى كه [عمل به] تورات بر آنان بار شد [و بدان مكلف گردیدند] آنگاه آن را به كار نبستند همچون مثل خرى است كه كتاب هایى را برپشت مى كشد [وه] چه زشت است وصف آن قومى كه آیات خدا را به دروغ گرفتند و خدا مردم ستمگر را راه نمى نماید.» هرچند تشبیه چنین جماعتی به الاغی که فاقد عقل و شعور است، در بدو امر کافی به نظر میرسید، اما توصیف آنان به الاغی که باری از کتاب بر دوش میکشد و از کتاب چیزی جز سنگینی آن عایدش نمیشود، تصویر دقیقی از عالم نمایان یهود ارائه میدهد که با وجود در اختیار داشتن کتابی آسمانی، حظ و بهره ای از معارف آن نبردند و به تعالیم آن بی اعتنایی نمودند.
نقش هنر در انتقال مفاهیم اخلاقی :نویسنده نرجس خاتون محمدی
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[چهارشنبه 1397-09-14] [ 10:52:00 ب.ظ ]
|
|
بدون خدا نگاه کردن برای ما عادی شده است. اگر نگاه خدایی باشد هرگز گرفتار گرههای کوردر زندگی نمی شدیم.
خیلی ساده با ارتکاب رفتارهای ظالمانه، راه آینده را برای خودمان پر از سنگلاخ و چاه و چاله می کنیم.
گره کور در زندگی، مانند طناب هزار گره، پیچ می خورد، فریاد واسفا سر می دهیم و به زمین و زمان ناسزا
می گوییم.
بدون اینکه در تونل اعمال گذشته جستجو کنیم، بین افراد همجوارمان با بدگمانی رمل و اسطراب می اندازیم و قرعه را به نام بی گناهان میزنیم، خصوصا اگر کف بین یا فال قهوه ای را هم به آن ضمیمه کنیم.
در حالیکه همه حوادث ناراحت کننده ما روی طنابی بوده است که در طی زمان روی آن آویخته بودیم، و زمان برداشتن آنها یکی یکی میرسد؛ و این همان بِماکَسبت اَیدیهِم است، که خداوند هشدارش را از قبل به ما داده است.
اگر فتنهای که ما مدیریت کردیم، در گذشته آتش کوچکتری را تولید کرده باشد؛ شاید امروز یا فردا و فرداهای نزدیک پیش نیاید ولی در آیندهایی که دیر نیست با آتش چند برابر بزرگتر در زندگی ما رخ خواهد داد.
پس مراقب رفتار و عمل کرد خود باشیم، و عالم را محضر خدا بدانیم و در محضر خدا معصیت نکنیم.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
. اقسام تصویر آفرینی در قرآن
در میان آیات قرآن به شیوههایی برمی خوریم که در تصویرگری مفاهیم و مجسم نمودن معانی، نقشی شگرف و سحر آمیز ایفا مینمایند. در این جا به برخی از آنها به همراه نمونههایی از صحنههای بدیعشان میپردازیم:
الف) تشبیه
شاید بتوان گفت که در میان فنون بلاغت هیچ یک در مجسم نمودن معانی و تصویرگری مفاهیم، به پای تشبیه نمیرسند. تشبیه معنا را آنگونه آشکار میسازد که گویی آن را میتوان با چشم خود دید و با انگشتان خود آن را لمس نمود.آن چه تشبیه ها را از میان همنوعانشان برتری بخشیده، آن است که تشبیه با ایجاد مشابهت میان معنایی معقول با امری محسوس به خوبی معنا را در قالبی مجسم، آن هم در جامهای زیبا در پیش روی مخاطب میگذارد. اهل ادب به این حقیقت معترف هستند که قرآن زیباترین، جامع ترین و دقیق ترین تشبیه ها را برای بشریت ارزانی داشته و با تشبیهات خود نقشی سحر آمیز در پرده برداری از معانی و حقایق ایفا نموده است. تشبیه در قرآن تنها یک آرایش کلامی و زیبایی لفظی نیست که هدف از آن تنها ایجاد مشابهت میان اشیا باشد و بس، بلکه قرآن به کمک تشبیه، روح و حیات و نشاط به کالبد الفاظ میدمد و معانی ذهنی رابه صورتهایی مجسم و زنده در قالب تصاویری بدیع به نمایش میگذارد و البته در این میان از عنصر هنر، زیبایی، نظم و موسیقای کلام غافل نمیشود و همه را در کنار هم، در نهایت هماهنگی و زیبایی مورد استفاده قرار میدهد.
ادامه دارد
نقش هنر در انتقال مفاهیم اخلاقی
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
تمام گرفتاریهای ما و ملت های مسلمان به علت دوری ازقرآن است.
هرچه میکشیم و بلاهایی که بسرمان میآید، همه وهمه در ترک قرآن وعمل نکردن به دستورات روشن خداوند است.
از زندگی فردی گرفته تا اجتماعی،فرقی ندارد،زیرا این افراد هستند که اجتماع را می سازند.
زمانی که این فرد در زندگی فردی خود به دستورات قرآن اعتقاد ندارد و عمل نمی کند، او را در یک پست اداری شاغل کردید؛ در همان مقام هم او به دستورات قرآن عامل نخواهد بود.
این سلسله همچنان تا ثریا همچنان کج خواهد رفت.
فرقی ندارد، هر پستی باشد، مدیریت در رده های کلان کشوری باشد یا مدیریت در یک پست کوچک روستایی.
وقتی برخی دردمندانه از دور شدن مسؤلین می نالند و نگران گم شدن اهداف شهدا و مقام رهبری هستند، باید بگوییم: همه دودی است که از دوری قرآن نصیبمان می شود.
فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ وَ لا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِماً أَوْ کَفُوراً
پس در (تبلیغ و اجراى) حکم پروردگارت شکیبا (و با استقامت) باش، و از هیچ گنهکار یا کافرى از آنان اطاعت مکن!24 انسان
با این پیام ما هرگز مجاز نیستیم سند 2030 و یا FATF را بپذیریم، چون صراحتا دستور خداوند است که از گنهکار و کافر اطاعت نکن!
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[سه شنبه 1397-09-13] [ 12:30:00 ب.ظ ]
|
|
رابطه انسان و هنر از آنجایى كه سعادت انسان و هدایت وى موضوع اصلى دین بوده و هنر نیز توسط انسان پدید مىآید، در گذشته رابطه ی جامعه و هنر همچون رابطه ی جامعه با دین بود. اگر دین، دینى الهى، تكریم كننده انسان بوده و آورندهی دین نیز با جامعه قرابت و همزیستى داشت، هنر نیز چنین بود. به این معنا همان طور كه دین قصد هدایت انسان به سمت رستگارى و فلاح و در واقع راهنمایى براى رجعت او به اصل خویش را دارد، هنر نیز باید بتواند انسان را به اصل خویش، متذكر سازد. از طرفی دین هم دارای ویژگی هایى است که هنر باید بتواند پاسخ گوى مناسبى براى این ویژگیها باشد. در واقع رابطه ی هنر با انسان از طریق همین ارتباط برقرار مىشود به این ترتیب كه:هنر باید بتواند فضاى مناسبى را براى رشد و كمال انسان فراهم كند و خود واجد معنایى باشد كه معنویت دینى را به ذهن متبادر نماید. هنر باید معنادار بودن حیات را متذكر شود. در واقع به آگاهى، علم و معرفت منجر شود.
هنر باید مبدأ و به خصوص مقصد نهایى حیات انسان را به او متذكرشود. هنر باید چگونگى زیستن را نیز به انسان تعلیم دهد. هنر باید زیبایى و حسن و تعادل و سایر قوانین حاكم بر عالم وجود كه مخلوق خداوند هستند و از طریق علم شناخته مىشوند را در تولیدات انسانى به كار بندد. هنر باید جاودانهها و جاودانگىها را تذكّر دهد. هنر باید از ایجاد غفلت و بىخبرى در انسان جلوگیرى كند. در هنر باید به دنبال ساختن انسان و اثرات دایمى بود و نه اثرات موقّت كه به محض قطع ارتباط با هنر، اثرات مثبت و سازنده آن نیز از بین برود.هنر باید بتواند روح ناآرام انسان را كه مدام در پى اصل خویش است آرام نماید و در واقع باید با زیبایى خود بتواند روح انسان را به ماندن در كالبد مادى، تشویق و ترغیب و راضى نماید. بنابراین تغییری که هنر بر روح انسان میگذارد تغییری عمیق، ماندگار و طولانیتر است.این هدف را قرآن تضمین کرده است.
نقش هنر در انتقال مفاهیم اخلاقی
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
.تشبیههای قرآن تابلویی زنده قرآن در تشبیههای خود برخی حقایق و مفاهیم را چنان دقیق توصیف کرده است که میتوان تصاویر کامل و دقیق و گویای آن را همچون تابلویی زنده و جذاب در پیش روی خود مشاهده نمود. قرآن در صحنه ای حالت کفار را در روی گردانیدن از مواعظ و آیات روح پرور قرآن به گورخرانی وحشی و رمیده تشبیه نموده که از برابر شیری بگریزند: كَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُّسْتَنفِرَةٌ * فَرَّتْ مِن قَسْوَرَةٍ : گویى گورخرانى رمیده اند* كه از مقابل شیرى فرار كرده اند ( در صحنه ای دیگر عالمان یهود را بخاطر سرپیچی از فرامین تورات به الاغی تشبیه نموده که باری از کتاب بر دوش میکشند: «مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ یحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ یحْمِلُ أَسْفَارًا بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ كَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا یهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ» : مثل كسانى كه [عمل به] تورات بر آنان بار شد [و بدان مكلف گردیدند] آنگاه آن را به كار نبستند همچون مثل خرى است كه كتاب هایى را برپشت مى كشد [وه] چه زشت است وصف آن قومى كه آیات خدا را به دروغ گرفتند و خدا مردم ستمگر را راه نمى نماید هرچند تشبیه چنین جماعتی به الاغی که فاقد عقل و شعور است، در بدو امر کافی به نظر میرسید، اما توصیف آنان به الاغی که باری از کتاب بر دوش میکشد و از کتاب چیزی جز سنگینی آن عایدش نمیشود، تصویر دقیقی از عالم نمایان یهود ارائه میدهد که با وجود در اختیار داشتن کتابی آسمانی، حظ و بهره ای از معارف آن نبردند و به تعالیم آن بی اعتنایی نمودند.
نقش هنر در انتقال مفاهیم اخلاقی
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
. دریافت مفاهیم قرآن با تدبر نقش رسانگی تصویر در یک متن از دیگر عناصر بیشتر است و کارکرد تصویر در متن، مفهوم ساختن معناست. تصویر در حقیقت شکل هنری ای است که الفاظ آن را بر میگیرند. در آیات قرآنی به استماع آیات و تدبر در آنها تاكید شده است. این بدان معناست كه شخص، هنگام خواندن آیات به گونهای باشد كه بتواند خود را در آن محیط احساس كند. بارها دیده شده است كه خواننده رمان، تحت تاثیر مطالعه آن، واكنشهای عصبی و عاطفی نشان میدهد. توصیف و تصویر رمان نویس از صحنه، چنان واقعی و زیباست كه خواننده به گریه میافتد و همراه قهرمان داستان خشمگین میشود و یا خوشحال میگردد و از شادی فریاد بر میآورد. این همانند كسی است كه به شكلی خود را با داستان و قهرمانان آن همراه كرده است. كسانی كه به هم پنداری میرسند خود را بیرون از داستان و رمان نمیبینند و واكنشهایی همچون قهرمان نشان میدهند. در صحنههای فیلمهای سینمایی نیز این وضعیت بارها برای شما و دیگران اتفاق افتاده است كه شخص، خود را همراه داستان میكند و با قهرمان و یا ضد قهرمان، همذات پنداری كرده و با او همراه میشود. با وی میاندیشد و با وی حركت میكند و واكنشهای عاطفی نشان میدهد. در آیات قرآنی و نیز روایات توصیه شده كه قرآن را به گونهای بخوانند كه گویی كه مخاطب آن خودشان هستند و قرآن بر خود آنان نازل شده است. در داستانهایی كه درباره قاریان قرآن نوشته شده گاه این هم پنداری به تصویر كشیده شده است. در احوالات امام سجاد(ع) نقل شده است، هنگامی كه قرآن میخواند در آیات بشارتش، شاد میشد و در آیات انذارش میلرزید.
نقش هنر در انتقال مفاهیم اخلاقی
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[دوشنبه 1397-09-12] [ 06:16:00 ب.ظ ]
|
|
استفاده از هنر در تبلیغ دین در هرگونه گفتار، نوشتار و یا حتی رفتار، دوانگیزهی توامان وجود دارد: مفهوم آفرینی حس انگیزی سیل معانی و مفاهیم، خود آگاه مخاطبان را هدف میگیرد؛ اما گفته و نوشته ای که در شنونده و یا خوانندهی خود، حس را بر میانگیزد، بیشتر در ضمیر ناخودآگاه او مینشیند.خود آگاه آدمیان، هماره در معرض آفتها و آسیب هایی است که هجوم مفاهیم مشابه و نوآیین و دگردیسیهای بر آمده از عوامل شنیداری و دیداری، بر او تحمیل میکند؛ اما آنچه به بال حس در آشیانهی بلند جان انسانها مینشیند، کمتر در دسترس تغییر و تحول قرار میگیرد.شاید به همین دلیل باشد که آن چه ما در کودکی میآموزیم، استحکام و بقای بیشتری دارد؛ زیرا دریافتهای کودکانه، بیشتر از دهلیز حس است تا رهگذر عقل، از این رو، گویندگان و نویسندگان و یا شاعرانی که آماج کلمات و لحن آنان، ناخود آگاه حس آشنای مخاطبان است، توفیق بیشتری در تاثیر گذاری هدفمند دارند. افزون براین، زبان عاطفه و خیال انگیز، ظرفیتی فراختر از عادات و آداب معمول در زندگی مخاطبان پدید میآورد و آنان را برای پذیرندگی و پاسخهای مثبت، آماده تر میکند. به همین سائقه است که عروس قرآن قرن هاست که در حجلهی تذهیب نشسته و شاهد نیایش در سراپردهی محراب هایی روی مینماید که هر گوشهی آن به هزارذوق و سلیقه آراسته است؛ و باز به همین حجت موجه است که کارکردهای تبلیغی، از هرچه گریز داشته باشند، از هنر و هنروری ناگزیر است. تبلیغ دینی، بی چاشنی هنر و بی هنر آراستگی به ذوق، محرابی را میماند که از بر هم نهادن خشت و گل بالا رفته است یا دست نوشت قرآنی را شبیه و مانند است که نازیبا نویسی، آن را بر کاغذی نامرغوب، سیاه و سفید کرده است. چنین آفرینش هایی، نه چشمی را مینوازد و نه دلی را میربایند و ناگزیر به کمترین حضور در چشم و دل بیننده، باید که رضایت دهند.از دیگر سوی، در تبلیغ آن چه قرار است از زبانی و یا قلمی در دلی بنشید، قدسی ترین مفاهیم لامکانی است.چنین آموزههای مقدسی، قالبی در خور خود میخواهند و اگر در جامهی فاخر در نیاید، سر از پردهی غیرت و غیبت بیرون نمی آورند .نقش و نگاری سزاوار این تشریف شاهانه است که خود بهرهها از عالم قدس و رشحهها از دریای ذوق، که خود پروردهی رب جمیل اند داشته باشد. یکی از کارهای بشر تبلیغ دین است. به این معنا که مجموعه آموزههای وحیانی اسلام را از طریق تمامی اشکال هنر به دیگران برساند. از آن جایی که خداوند خود در همه سازه و کارهایش جنبههای زیباشناختی و هنری را ملاحظه و به کار گرفته، بر مبلغان دین است که از همه حوزههای هنری از هنر نخستین یا هشتمین هنر شناخته شده استفاده کنند. چرا که هرگز هیچ کار و سازه ای را نمیتوان یافت که دارای هدف و پیامی نباشد حتی اگر گفته شود که هنر برای هنر؛ چرا که در این گزاره نیز هدف به خوبی تعریف شده و دارای پیامی خاص با اهداف خاص است. از نظر قرآن، اگر کاری فاقد هنر و پیام باشد اصولا شکل نمیگیرد بلکه هر کاری با میزانی از هنر و پیام شکل میگیرد و تحقق مییابد. اما اگر میزان هنر و پیام در آن بسیار کم باشد، این کار از مصادیق لهو و لعب خواهد بود؛ چرا که این میزان از بی هنری و بی پیامی، از دایره سلامت و صحت خارج شده و به بطلان و فساد متمایل خواهد بود.
نقش هنر در انتقال مفاهیم اخلاقی
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
کسی که اهل معنا است، می داند که هستی صاحبی دارد و هر لحظه کُلُّ یَوم هُوَ فِى شَأن است. بنابراین هرچه بخواهد شدنی است و هرچه بخواهد نشدنی است. آنگاه با آگاهی از فقر ذاتی خود، که اَنتم الفُقراء است، و اذعان دارد که او هُوکُل شَی قَدیر است. در سخت ترین شرایط، دستان خود را می گشاید و به ضریح دعا گره می زند،در آغوش امن توکل آرام می گیرد. شبنم توکل روی ژنهایش می نشینند، و قطره های رحمت در رگهایش جاری می گردد. سلولهای افسرده اش قدرت می گیرند و در برابر سختی ها قیام می کنند، به گروه وَ مَن یَتوکَل عَلی الله فَهُوَ حَسبُه در می آید و به حصار آرامش می رسد.
موضوعات: فرهنگی, دلنوشته
لینک ثابت
[یکشنبه 1397-09-11] [ 07:23:00 ب.ظ ]
|
|
اصولا خداوند در قرآن برای جذب انسانها در عمل به واجبات(معروف ها) ریباییهای بهشت را تصویر میکشد، و برای تنفر از حرام ها(منکرات) خطر زشتیهای آن از عذاب جهنم، تصویر سازی مینماید. همان گونه که پیروان نظریه گشتالت، یادگیری را عبارت از کسب بینش دانسته و عقیده دارند اگر افراد آن چه را که میآموزند واقعا بفهمند و نسبت به آن بصیرت حاصل کنند به آسانی میتوانند به موقعیتهای جدید انتقال دهند، صاحب نظران تعلیم و تربیت اسلامی نیز به آموزش براساس فهم و آگاهی بخشی تأکید میکنند، بلکه برخی با تمایز بین مفهوم فهم و بصیرت با حفظ کردن و به خاطر سپردن، معتقدند فهم یا بصیرت پایه و اساس یاد گیری را تشکیل میدهد. ازدیدگاه شهید مطهری، هدف در تعلیم و تربیت اسلامی باید دادن رشد فکری به افراد باشد. بنابراین، آن چه باید درجریان انتقال مفاهیم اخلاقی و دینی به افراد، مورد توجه قرارگیرد، تأکید بردرک و آگاهی مفاهیم است، ضمن این که حفظ و تکرار و تلقین شرط لازم آموزش در سنین کودکی است ولی کافی نیست.
این حقیقت را میتوان در کلام امیرالمؤمنین علیه السلام یافت که میفرماید: «فَضْلُ فِکْروَتَفَهّم اَنْجَعُ مِنْ فَضْلِ تِکْراروَدِراسَة»؛ یادگیری ای که براساس تفکّرو فعالیت فکری مخاطبان باشد، به مراتب مفید تر از تکرار و مرور آن است.
نقش هنر در انتقال مفاهیم اخلاقی
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
با کمی چاشنی گذشت، می توان افراد را به سفره اخلاق جذب کرد، البته به غیر از افراد لجوج که به هیچ لطایف الحیلی رام نمی شوند. در سیره معصومین علیهم السلام بسیار سفارش شده است، که اگر با زبان نمی توانید همسایه یا فامیل بد خُلق را بر سر سفره محبت بنشانید؛ با هدیه، افسار محبت را بر گردنش بیاویزید و او را رام کنید. انسبنمالک مى گوید: روزی عربی وارد مسجد شد، یکراست رفت سراغ پیامبر صلی الله علیه و آله و شروع کرد به کشیدن ردای حضرت، به حدی فشار آورد که رنگ چهره حضرت کبود شد. اطرافیان به طرف مرد عرب هجوم بردند تا ایشان را از دست او نجات دهند. رسول خدا با اشاره آنها را منع کرد. مرد عرب عقب نشست و پیامبر خدا را رها کرد. رسول خدا دست او را گرفت با خودش به خانه برد به او غذا داد، و مقداری آذوقه هم در خانه بود همراه او کرد . فرمود: همین مقدار داشتم. مرد عرب عذر خواهی کرد و رفت. حضرت به مسجد بازگشت، اصحاب عرض کردند، چرا اجاز ندادید ما او را تنبیه کنیم؟ فرمود: وقتی شتر رم می کند، صاحبش او را رها می کند، وقتی آرام شد افسارش را می گیرد. این مرد مانند شتر رم کرده بود. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج16، ص230.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[شنبه 1397-09-10] [ 05:15:00 ب.ظ ]
|
|
مردک قر می داد و می رقصید، ودایره زنگی هم داشت و آهنگ می زد. مرد سلمانی گفت:خجالت بکش برو، مردک حیا نکرد، مرد سلمانی به آقا سید گفت: آقا شما ناراحت نشو.
این مردک از اول جوانی ناجور بوده است. آقا سید گفت زودتر سرم را اصلاح کن بروم داخل اتاق.روکرد به رقاص گفت:مرد به خودت رحم کن! مردک گفت:نمی توانم ول کنم، خیلی بهم می چسبه این رقص، پول زیادی بهم دادند تا برقصم برات! آقا سید گفت:پس دوست داری برقصی؟ الهی همیشه برقصی !
کار اصلاح سر آقا سید تمام شد، و او رفت داخل اتاقش ولی مردک همچنان دیوانه وار می رقصید!
مرد سلمانی به مردک نهیب زد خجالت بکش دیوانه شده ای؟
او هم رفت به خانه اش، مردک تا نیمه شب همچنان می رقصید و دایره میزد! همسایهها به خانواده اش خبر دادند که بیایید او را ببرید. مردک بیچاره یک هفته همچنان رقصید تا مرد!
شهید مدرس در کاشمر تبعید شده بود و این مزدور برای آزار رساندن پول می گرفت و جلوی شهید مدرس می رقصید که به نفرین مدرس گرفتار شد.
موضوعات: تاریخ
لینک ثابت
[جمعه 1397-09-09] [ 07:14:00 ب.ظ ]
|
|
مدرس الگوى واقعی نماینده مردم ایران * شنبه دهم آذر ماه مصادف است با سالروز شهادت شهید سیدحسن مدرس كه در سال ۱۳۱۶ بدست عمال رضاخان در سن ۶۷ سالگى به شهادت رسید.شهید مدرس یكى از پنج مجتهد طراز اول ناظر مجلس دوم مشروطه بود و پس از آن نیز ۵ دوره به عنوان نماینده در مجلس شوراى ملى آن دوران حضور داشت.
هرچند مدرس در مجلس همفكر و همراه نداشت و در غربت بود، اما ویژگى هاى فردى خاص این شهید بزرگ و مجموعه فعالیت هاى برجسته وى طوری بود كه در تاریخ ایران ماندگار شد و به همین دلیل روز دهم آذر ماه به نام «روز مجلس» نامگذارى شده است. * آیت الله مدرس، مردانه در مقابل ستم و ظلم ایستاد و در راه دفاع از اسلام به شهادت رسید تا سمبلی براى تمامى مبارزان تاریخ باشد كه در عرصه سیاست فعالیت دارند و می خواهند به عنوان نماینده ملت و در مجلس جمهورى اسلامى خدمت كنند. * مهمترین ترین اندیشه سیاسى شهید مدرس یعنی «عدم جدایى دین از سیاست» بهترین راهکار برای سیاستمداران است. او معتقد بود كه وقتى دینداران متفکر از سیاست فاصله گرفتند، تفكر جدایى دین از سیاست رواج یافت.
بنابراین تنها راه نجات از این مشكل، اعتقاد نظرى و عملى دین و سیاست و حضور فقها و علمای مسلمان در صحنه سیاسى است؛ اندیشهای كه خود بر آن معتقد بود و در راستاى عملى نمودن آن «سیاست سلبى و موازنه عدمى» را مطرح كرد. * یكى از ویژگىهای مهم و كلیدى شهید مدرس كه باعث مى شد با صداى بلند حرف حق خود را بیان و در عمل دنبال كند، شجاعت وى بود. نماینده مطلوب، مرعوب نیست. فضاى سیاسى، رسانه اى، تهدید، هجمه و فشار روى وى تأثیرى ندارد و باعث عقب نشینى وى از موضع برحق خود نمى شود. این ویژگى در حیات و سیره سیاسى شهید مدرس بسیار برجسته بود. * امروزه لازم است نمایندگان ملت همچون شهید مدرس با بصیرت و شناخت برنامههاى دشمنان نظام اسلامى در راستاى تعالی ارزشهاى اسلامى و انقلابى گام برداشته و با توجه به مصالح كشور و ملت، از معامله با استعمارگران و دشمنان اسلام و ملت بپرهیزند. خوش بینى و سازش با غرب از بزرگترین خطرهایى است كه راه سلطه و نفوذ دشمن را فراهم مى سازد.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[پنجشنبه 1397-09-08] [ 05:24:00 ب.ظ ]
|
|
محور بحث در امنیت خانواده بود، که چرخ زیرین محور خانم خانه است. یک خانم باید هوشیار، خلاق و موقعیت شناس باشد. با توجه به کلی نگری مردان که از ویژگی روحی آنها است، با جزئی نگری بانوان کامل می شود. از این رو بانوان باید مراقب خود و اطرافیانشان باشند. با مثال موضوع را توضیح دادیم، تا کاملا جا بیفتد. گفتیم:از اول به فرزندان دختر آموزش مراقبت بدهید. شب ها موقع خواب، حتی در منزل خودتان بگویید پشت در اتاق مانعی بگذارند یا با کلید در را قفل کنند. وعلت آن را اینگونه توضیح دهید، مهمان یا هر مردی که در خانه ما استراحت می کند، به چند علت ممکن است که اشتباهی به اتاق شما وارد شود. خصوصا که توالت های این دوره در کنار اتاق ها قرار دارد، واحتمال ورود اشتباهی مهمان را زیاد می کند. علت دیگر، ممکن است مهمان مشکل خوابگردی داشته باشد، در این خوابگردی وارد اتاق شما شود و در رختخوابتان بخوابد. و علت سوم که ممکن است شیطان اورا فریب دهد و وارد اتاق شما شود. اینجا بود که یکی از خانم ها گفت: این قسمت سومی را دوستم تجربه کرده است. اتاقشان با یک پرده تقسیم شده بود. همسرش هم کنار دوستان و با مهمانان خوابیده بود، که نیمه شب می بیند مردی در کنار او خوابیده است، اعتراض می کند؛ مهمان با غلتیدن از زیر پرده به اتاق مردان می رود!
فردا ماجرا را به همسرش توضیح داد، او باور نکرد. آموزش این رفتار ها در احادیث معصومین سفارش شده است. امام علی علیه السلام می فرماید: سه صفت است که بر مردان زشت و برزنان حسن است، که ترس از آن اوصاف است.
ترسی که امیرالمومنین برای زنان بهترین صفت معرفی می کند؛ ترس از سوسک و موش …نیست، بلکه همان بدبینی زن نسبت به نامحرمان و مکانهای غریبه است.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
عبرتهای سفر
به خانمها هشدار می دادم که در سفر ها، هر جایی را برای استراحت انتخاب نکنید. مراقب فرزندان دختر و پسرتان باشید.
مثلا اگر مسافرخانه یا هتل می روید، مراقب پنجره و سوراخ کلید در و دوربین ها، خصوصا کلیدهای قدیمی که گشاد است باشید.
در یک اردویی که طلاب را برده بودم قم، در نزدیکی حرم زائرسرایی بود که رایگان اسکان دوروزه می داد.
وقتی از اطاق مان بیرون آمدم دیدم که خدمتکار زائرسرا خم شده و از سوراخ کلید داخل اتاقی را نگاه می کند، بنده خدا آنقدر محو تماشای منظره داخل اتاق بود که صدای سرفه من را نشنید.
یکی از خانمها حادثه خطرناکی را تعریف کرد. گفت:در سفر کنار میدان شهر چادر زدیم و داخل چادر خوابیدیم. برای اینکه طلا و جواهراتم را دزد نبرد گذاشتم توی کیفم، کیف را هم محکم در دستم گرفتم. صبح که بیدار شدم دیدم کیفم نیست و پنجره چادرهم باز است .با شگفتی نگاه کردم دیدم پنجره نیست بلکه به اندازه یک برگ A4 بریده شده است.
با این خاطره ترسناک یاد عموی خدابیامرزم افتادم که در گذشتههای دور، رفته بود مشهد چون شناسنامه همراهش نبود، کنار صحن خوابیده بود و برای اینکه کفشهایش درامان بماند، از آنها به جای بالشت استفاده کرده بود. وقتی صبح که بیدار شده بود از کفشها خبری نبود!
موضوعات: تحریر دروس استاد نخعی, فرهنگی
لینک ثابت
[چهارشنبه 1397-09-07] [ 01:49:00 ب.ظ ]
|
|
عبدالله بن عمر بن خطاب یا ابنعمر(۳ بعثت- ۷۳ق) از صحابه پیامبر(ص) و فرزند خلیفه دوم. عبدالله عمر با امام علی (ع) بیعت نکرد، با اینکه از فضیلت امام علی بسیار می گفت. حتی امام حسین (ع) را از رفتن به کوفه منع کرد.
بعدها درباره بیعت عبدالله بن عمر با حجاج نوشته اند، او شبانه برای اینکه مردم او را نبینند به خانه حجاج برای بیعت میرود و حجاج هم به همین دلیل پایش را از زیر تشک بیرون میآورد و به او میگوید که با پایش بیعت کند.[1] منابع اهل سنت او را شخصیتی ضعیف و ساده معرفی کردهاند که اعتراض علیه حاکم فاجر را جایز نمیدانست. او با سه خلیفه اول بعد از پیامبر(ص) بیعت کرد. عمر او را به عنوان مشاور برای تعیین خلیفه بعد از خود مشخص کرد. عثمان به او قضاوت را پیشنهاد داد اما نپذیرفت. [2] پ ن اینگونه بیعتها را در روزگار خود می بینیم، و سرنوشت شومشان را هم تماشا می کنیم. وقتی شیخ نمر با شمشیر قساوت قصابان سعودی مانند امام و مقتدایش به عند ملیک مقتدر رسید، جمال خاشقچی روزنامه نگار عربستانی؛ کلمه ای از مظلومیت او ننوشت؟
همیشه این گونه معروف بوده است که خبرنگاران و روز نامهنگاران باید آزاداندیش باشند و واقعیتها را به قلم بیاورند. و اخیرا یکی از مسؤللان انصارالله یمن، فاش کرد که خاشقچی گفته بود باید یمن را تکه تکه کنیم تا پیرزو شویم. ولی خداوندی که خیرالماکرین است، خاشقچی را به دست دوستانش تکه تکه کرد.
1.بلاذری، انساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱۰، ص۴۴۷. 2.ابن اثیر، اسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج ۳، ص۲۳۶.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
از مراقبت هایی که برای حیثیت یک خانم لازم است، سفارش می کردم. اگر به منزلی برای میهمانی می روید؛ بالای مجلس را برای نشستن انتخاب نکنید، جایی بنشیند که پشت تان به در باشد. با تعجب پرسیدند: چرا؟ گفتم: در اتاق که دائما باز است و میزبان در حال رفت و آمد، و شما هم که برای راحتی چادر از سر برمی دارید. خانه میزبان هم مرد دارد که نامحرم است و هر از چند گاهی از جلوی در گذر می کند و شما با دستپاچگی باید چادر به سر کنید که دیگر یک نظر که سهل است چندین نظر دیده می شوید.
بعد یک تجربه را برایشان گفتم: همسایه غریبی داشتم که به خانه ما رفت و آمد داشت. اغلب برای حل مشکلاتی که از جانب همسرش پیش میآمد.
و اصرار زیادی داشت که من هم به خانه اش بروم، با شناختی که از همسرش داشتم از رفتن امتناع می کردم.
تا اینکه از همسایگی ما رفتند، بعد از مدتها مرا دید و فهمیدم که بچه دارشده است . طبق معمول باز اصرار کرد که بیا، و گفت: من میدانم شما به شوهرم اعتماد نداری نمی آیی!
باز التماس کرد که حتما بیا و صبح تا ظهر شوهرم خانه نیست.
من هم به خاطر غربتش کادو برداشتم و رفتم هرچه اصرار کرد بالای اتاق بنشین که روبروی در بود ننشستم، پشت در اتاق نشستم.
دائما هم یاداوری می کرد که شوهرم تا ظهر کلاس دارد .هنوز 10 دقیقه نشده بود که ناگهان در اتاق باز شد، و شوهرش وارد اتاق شد تا به ما خوشامد بگوید!
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
17ربیع الاول، زادروز فرخنده رئیس مكتب شیعه حضرت امام جعفر صادق(ع)؛ صادق آل محمد(ص)؛ رئیس مذهب تشیع و مروج علوم اهل بیت(ع) •صبح روز جمعه۱۷ربیع الاول سال۸۳ ه. ق، مدینه منور به طلوع خورشیدى دیگر در سپهر ولایت و میوهاى بابركت از شجره طیبه امامت شد كه با تجلى جمال خود مسیر هدایت را نورافشانى كرد و چراغ راه عاشقان سیرت علوى شد؛ نوگلى كه خانه سراسر نور امام محمد باقر(ع) را منورتر كرد و ملائكه مشتاقانه به استقبال و خوش آمدگویى او به زمین آمدند و نرگس چشمان خود را میزبان قدوم مبارك آن عزیز بزرگوار كردند. آن حضرت هنگامى متولد شدند كه پدر بزرگوار ایشان، امام محمّد باقر(ع) براى كارى خارج از مدینه به سر مى بردند. پس از تولد، نوزاد را در پارچه سفیدى پیچیدند و به نزد جد گرانقدرشان امام سجاد(ع) آوردند؛ حضرت زین العابدین (ع) نگاهى توأم با نشاط و امید بر او افكندند و پس از قرائت آیاتى از قرآن و ذكر و دعا فرمودند: «امید است قدمش مبارك باشد.»
زندگانی امام صادق(ع)
موضوعات: تاریخ
لینک ثابت
[جمعه 1397-09-02] [ 10:38:00 ق.ظ ]
|
|
این جشن میلاد بزرگ به قول اهل سنت در12 ربیع الاول برگزارمی شود ولی شیعیان17ربیع الاول را جشن می گیرند.و تاریخچه ی این این جشن ها برای اولین بار به صورت عمومی در مصردرسال1100میلادی اواخرقرن پنجم هجری برگزارشد.12ربیع الاول سالگردمتولد شدن پیامبر مصادف است با هفته وحدت در یک شب پر از ستاره خداوند عالمیان عنایت بزرگی به زمین و زمان نمود و نورمهربانی را به شهر خرافات و تعصبات بیهوده نازل کرد. ناجی فقر او پدر ایتام و پیامبر حق و دوستی و عدالت و مهربانی پای کوچک اما قامت بلندش رابر این دنیای پراز التهاب نهاد ومرهم سینه ی داغ دیده ی مادر گشت.
یه روزی از روزها آمدبه دنیا نور خدا توتب و تاب دنیا میون بت هابت شکنی تبر به دست میون بت پرست هاپدرندیده اما مهرش همیشه تازه،زاییده ام العشق آمنه،آمدآن مردخورشیدبه چهره از غار حرا با کتابی به زیبایی عالم بسی علم نهفته در آن، بر گیتی و گیتی پرستان،حدیث عبرت نهاده.عرب جاهل و نادان را فی سبیل الله نهاده.
نعمت اللهی
موضوعات: دلنوشته
لینک ثابت
[پنجشنبه 1397-09-01] [ 06:57:00 ب.ظ ]
|
|
رویدادهای عجیبی در زندگی پیامبر صلی الله علیه و آله رخداده، وقتی حضرت عبدالله و آمنه سلام الله علیها زندگی مشترک خود را شروع کردند آمنه سلام الله علیها پس ازمدتی باردار شد آن موقع حضرت عبدالله برای تجارت به شام رفته بود که موقع بازگشت درمدینه بیمار شد از دنیا رفت.
زندگی برای آمنه سلام الله علیها بسیار سخت گذشت تنها امیدش در زندگی کودکی بود که در رحم داشت، در دوران بارداری بارها بشارت آسمانی می شنید و به او می گفت ای آمنه فرزندی که در شکم داری که بهترین خلق خداوند و اخرین پیامبر خداست. در سحرگاه جمعه هفدهم ربیع الاول عام الفیل پس از طلوع فجر پس از طلوع خورشید محمد در مکه در منزلی نزدیک خانه خدا چشم به جهان گشود موقع که پیامبر به دنیا آمد همه بت ها از جا کنده شدن و سرنگون شدند و آب دریاچه ساوه در زمین فرو ریخت و خشک شد .هنگام ولادت حضرت محمد صلی الله علیه و آله نور سبز رنگی تمام وجود آمنه سلام الله علیها را فرا گرفت و فروغی درخشنده از بالای سرش تا آسمان بالا رفت و در ان نور افشانی آمنه کاح بصری را در شام دید هنگام تولد محمد ندای از طرف خداوند به آمنه سلام الله علیها آمد که می گفت نام او را محمد بگذارید و گفت: بگو پناه می برم به خدای یکتا از گزند و آسیب هرکسی که حسادت می کند.
عصمت پناه زاده
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
شب از نیمه گذشته بود، و آمنه همچنان بیدار ، این اولین شبی نبود که خواب از چشمانش گریخته بود!
بعد از عبدالله این کار هرشبش بود!
اکثر شبها با خاطرات خوش کوتاه عبدالله زندگی می کرد . با خود می گفت چه روزهای کوتاهی بود اما خوشی اون روزهای کوتاه لذتی طولانی را برایش درپی داشت!همین خاطرات بود که غم فراق او را برایش آسان می کرد خصوصا و قتی که جوانه ای که یادگار شوی عزیزش بود در شکمش شروع به رشد کرد! عبدالله شجاع ترین، زیباترین، پاک ترین، پسر عبدالمطلب، همانی که آرزوی دختران قریش بود تا به همسری او در آیند که همای سعادت بر روی سر آمنه نشست و عروس خانه اش شد! در همین افکار خوش بود که درد زیبای بدنیا آمدن فرزند را احساس کرد! نگاهی به آسمان کرد و از خدای آسمان کمک خواست!ستارگان را آماده بزم دید!
نسیم لذت بخشی سرزمین تفتدیده مکه را خنک کرد.درد آمنه شدیدتر شد.
همه کائنات به جنبش در آمده بودند،سینه خوشرنگ دریا با موج های زیبا در رقص شادی بودند. لرزش کوه ها شروع شد، و بتها به لرزش افتادن و آتش بتکده ها رو به خاموشی گذاشت و 14 کنگره طاق پرغرور کسری آماده فرو ریختن شد!
آب در یاچه ساوه در حال فرو رفتن و چشمه ها در وادی خشک ساوه شروع به فوران کرد ونوید برکه زیبا را می داد.سرزمین مکه بعد از قحطی طولانی جوانه دار می شد.
عرب بیابانی به آسمان می نگریست و منتظر رخداد مهمی بود.آمنه عطر خوشی را استشمام کرد! و به ناگاه خود را در میان چهار زن ناشناس یافت، اورا در آغوش گرفتند و فرزندش بدنیا آمد و نور او تمام مکه روشن کرد.
همه مردم جهان دنبال گذشته روشنی برای خود میگردند تا از آن به عنوان تاریخی با آبرو حفظ کنند.به همین خاطر سازمانهایی بین المللی در دنیا تاسیس شده است تا این گونه موارد را ثبت کند. برای همین خاطر دور دنیا می کردن وکاوش می کنند واز زیر خروارها خاک باقیمانده زندگی گذشتگانشون را می یابند و به نمایش جهانین می گذارند و از سود مادی هم می برند! و شگفت انگیز است که قریش برای فخر خودش به جمعیت بسیار به شمارش قبرهایشان تلاش می کرد که آیه الهکم التکاثر در شانشان نازل شد که این چه فخر فروشی است که می کنید نه فایده معنوی دارد ونه سود مادی!
واکنون بازماندگان همان نسل قریش این سعودی های عقب مانده، خانه ای که ختم رسل پیامبر بزرگ اسلام در آن متولد شدبود را هم نابود کرد!
علامه مجلسی بحار الانوار
موضوعات: تاریخ
لینک ثابت
ابن عباس گفته است: «رسول خدا صلی الله علیه و آله برروی زمین چهار خط كشید و فرمود آیا میدانید این چیست؟گفتند: خدا و رسولش دانا ترند.پس رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: بهترین زنان اهل بهشت چهار تن هستند: خدیجه دختر خویلد، فاطمه دختر محمد، مریم دختر عمران وآسیه دختر مزاحم زن فرعون. بِسَنَدَینِ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ خَطَّ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَرْبَعَ خُطَطٍ فِی الْأَرْضِ وَقَالَ أَتَدْرُونَ مَاهَذَا قُلْنَااللَّهُ وَرَسُولُهُ أَعْلَمُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَفْضَلُ نِسَاءِالْجَنَّةِأَرْبَعٌ خَدِیجَةُبِنْتُ خُوَیلِدٍوَفَاطِمَةُبِنْتُ مُحَمَّدٍصلی الله علیه و آله وَمَرْیم ُبِنْتُ عِمْرَانَ وَآسِیةُبِنْتُ مُزَاحِمٍ امْرَأَة ُفِرْعَوْنَ.» این روایات شاهد بر این است که پیامبر صلی الله علیه و آله و اهلبیت علیه السلام برای انتقال مفاهیم دینی به دیگران از روش طراحی استفاده کردهاند.ارزان ترین و سهل ترین نوع محسوس کردن مفاهیم، روش طراحی است که در هر موقعیتی میتوان در قطار یا ماشین و… در کنار همسفر خود، با یک برگه کاغذ از این روش استفاده کرد.
بحار الانوار، ج8، ص178.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[سه شنبه 1397-08-29] [ 06:03:00 ب.ظ ]
|
|
ناراحت بود، می گفت: هم از نداشتن فرزند اندوهگین هستم هم این حدیث مرا افسرده می کند! ادامه داد، وقتی حدیث می فرماید: از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است فرمود: آیا خبر ندهم شما را به بدترین زنها، و آن زنی است که.بداخلاق.و عقیم .و مهر او سنگین باشد و در روايات اسلامي، زن نازا را مذمت كرده اند، در حالي كه گناهي از من سر نزده است تا اين گونه مورد مذمت واقع گردم. گفتم: عزیزم این بدی شامل زنانی می شود که با توجه با زایا بودن از بدنیا آوردن فرزند خود داری می کنند. گفتم: سرنوشت این گونه خانوادهها مثل قوم نوح است، حضرت نوح علیه السلام، وقتی از هدایت امتش مایوس شد، از خداوند خواست تا آن ها را عقیم کند؛ تا در زمان نزول بلا فرزندان کفار وجود نداشته باشند. در حدیث آمده است که وقتی خداوند خواست قوم نوح را عذاب کند، تا چهل سال زنان را عقیم کرد تا فرزندی تولّد پیدا نکند.
موضوعات: فرهنگی, باز آفرینی محتوای دینی
لینک ثابت
ما بعد از سال ها نذر و نیاز و توسل به حضرت ابالفضل، با لطف خداوند صاحب پسری شدیم . امسال تصمیم گرفتیم به سفر اربعین برویم . در راه با چند نفر از اهالی کرمان دوست شدیم ؛ یک جمع کوچک و صمیمی . همگی سبکبار بودیم به سرعت حرکت می کردیم و عمودها را پشت سر می گذاشتیم . در قسمتی از مسیر به مادری برخوردیم که بر روی ویلچر بود و دختر نوجوانش به سختی او را هل می داد و هر از چند گاهی می ایستاد و کمرش را می گرفت و دوباره حرکت می کرد . دلمان برایش سوخت .کمی عربی دست و پا شکسته بلدم ، تعارف کردیم که کمکشان کنیم . البته تعارفمان حسابی گرفت و من و دوستانم مجبور شدیم تا خود کربلا آن ویلچر را ببریم . ان شااللّه که خدا قبول کند . ☺ در طول مسیر بقیه ی اعضای خانواده ی آنها نیز به ما پیوستند ولی همه شان زن بودند و هیچ مردی نداشتند که ویلچر را به او بسپاریم . آنها که دیده بودند من کمی عربی بلدم از من سوالاتی در مورد فرهنگ مردم ایران می پرسیدند . از سخنانشان فهمیدم که خیلی به ایران علاقه دارند . همان دختر نوجوان با تعجب از من پرسید چرا مردان ایرانی یک زن می گیرند ولی در عراق مردان بیش از یک زن دارند ؟
او می گفت که در عراق زن اول خود اقدام به زن گرفتن برای شوهرش می کند تا مقام اجتماعیش بالاتر برود و بتواند در خانه سروری کند و به طور مثال در صندلی جلوی ماشین بنشیند و در خانه کمتر کار کند .
من که عربی زیادی بلد نبودم که بتوانم برایش توضیح بدهم که ای بابا در ایران زنها همینطوری هم در خانه سروری می کنند و نیازی ندارند که برای اثبات این موضوع ، برای خودشان هوو بیاورند و خودشان را از هستی ساقط کنند؛ برای همین با عربی دست و پا شکسته گفتم : اللّه واحد، زوجه واحد .?
موضوعات: فرهنگی, خاطرات
لینک ثابت
[دوشنبه 1397-08-28] [ 05:07:00 ب.ظ ]
|
|
دشمنان وحدت نگاهى به دشمنان وحدت در میان مسلمانان نیز خود آموزنده و روشنكننده حقایق فراوانى است. دشمنان وحدت مشخصا كسانى هستند که در جهت نابودی اسلام و صدمه به اصل آن حركت مى كنند. در حال حاضر دشمنان جهان اسلام از جمله رژیم صهیونیستى، آمریكا و انگلیس در راس دشمنان وحدت نیز قرار دارند و بسیارى از دیگر حركتهاى ضد وحدت در داخل و خارج از كشورهاى اسلامى را اینان رهبرى و مدیریت مى كنند. حركتى ضد وحدت و به نفع ایجاد خون ریزى میان مسلمانان را نمى توان یافت مگر آن كه مورد حمایت همین سران استكبار و شرك عالمى قرار دارند و مستكبران عالم به طرق مختلف در جهت تقویت آنها مى كوشند. حتى گروهك هاى تروریستى ضد وحدتى مانند داعش نیز مورد حمایت آمریكا و رژیم صهیونیستى و دیگر كشورهاى ضد اسلامى بودند. دشمنان جهان اسلام و اندیشه ى دینى از آن جهت بر طبل تفرقه و دشمنى با وحدت مى كوبند كه شكل گیرى هر مرتبه و سطحى از وحدت منافع و خواسته هاى آنها در جهان اسلام را تهدید مى كند و اصولا با جلوگیرى از وحدت است كه آنها مى توانند منافع و خواسته هاى خود را در كشورهاى اسلامى و در منطقه دنبال كنند. تلاش این كشورها در مقابله با وحدت را به خوبى مى توان از طریق رسانه هاى وابسته به آنها در نقاط مختلف جهان اسلام مشاهده كرد. رسانه هاى وابسته به آمریكا و انگلیس و اسرائیل تلاش مى كنند ازهر مسأله اى براى ایجاد اختلاف و درگیرى و كشتار میان مسلمانان استفاده كنند و از سوى دیگر هر نقطه ى وحدت و اشتراكى را در میان مسلمانان مورد هجمه قرار دهند. در میان دشمنان وحدت در رتبه ى بعدى دست نشاندگان و حاكمان وابسته در منطقه قرار دارند كه از اربابان خارجى خود خط مى گیرند و وحدت اسلامى به معنى ریشه كن شدن آنها و از میان رفتن منافع اربابانى است كه آنها را در جهان اسلام حاكم قرار دادهاند. آل سعود و برخى دیگر از خاندان هاى فاسد و وابسته حاكم در منطقه نمونه هایى مشخص از این دشمنان وحدت هستند كه خون مسلمانان در كشورهاى مختلف ازجمله یمن و سوریه و عراق از چنگال سفاك آنها مى چكد. علت اصلى دشمنى این خاندان هاى فاسد با وحدت آن است كه بقاى خویش را در حمایت آمریكا و انگلیس مى بینند و مى دانند كه متحد شدن مسلمانان و تضعیف سلطه ى آمریكا و غرب به معنى سرنگونى آنها خواهد بود.
پ ن
فتنه گرانی مثل مفتی های قمه گردانی، و خلق دهه های محسنیه … همه ریشه اش خواسته یا ناخواسته ضد وحدت است.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[جمعه 1397-08-25] [ 11:18:00 ق.ظ ]
|
|
ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین
بعد گذشت حدود 2000 سال، از طی طریق سلمان که توفیق «سلمان منا» از قول پیامبراعظم یافت، دوباره در عصر سقوط انسانیت جوانی از جنس سلمان را به نظاره می نشینیم. زندگی شگفت بعضی از آقازاده ها انسان را متحیر می کند. یکی چون سلمان فارسی که با داشتن ثروت و رفاه برای یافتن حقیقت، همه گونه فشار، تهدید و زندان را به جان می خرد. تا سرانجام به معشوقش می رسد. و این دیگری ادواردو آنیلی تک پسر ثروتمندترین کارخانه دار ایتالیا است. ادواردو آنیلی زمانی که فقط بیست سال بیشتر نداشت، با مطالعه قرآن، آنهم در آمریکا، کشوری با منحط ترین فرهنگ، عاشق خدای شیعیان می شود . و در این راه روشن زندان و تهدید و فشارهای روحی و روانی را تحمل می کند. شهید آنیلی بعد از انقلاب موفق به دیدار امام خمینی و مفتخر به بوسه ایشان بر پیشانیش می شود. و سرانجام بدست یهودیان به شهادت می رسد.
شادی روح زلالش صلوات
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[پنجشنبه 1397-08-24] [ 10:18:00 ب.ظ ]
|
|
همیشه می شنیدیم که پسر نوح با بدان بنشست و خاندان نبوتش گم شد! و با کمال تاسف اکنون فرزندان بزرگان و به قولی آقازادگانی را می بینیم که هیچ شباهتی با پدران بزرگوار خود ندارند.این خانواده ها به کدام یک از آیات دستوری پروردگار عمل نکردند و یا از آن غافل شدند؟
تربیت مذهبی ارسال رسل و انبیا امکان اصلاح انسان را نوید میدهد. اصولا باید و نبایدها، اوامر و نواهی دینی، سفارش به توبه، همه نشاندهنده امکان تربیت انسان و مطلوبیت اصلاح است. و سفارش قرآن به خانوادهها با این بیان است که «قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْليكُمْ نارا ا » اى كسانى كه ايمان آورده ايد، خودتان و كسانتان را از آتشى كه سوخت آن، مردم و سنگهاست حفظ كنيد: بر آن [آتش] فرشتگانى خشن [و] سختگير [گمارده شده] اند. از آنچه خدا به آنان دستور داده سرپيچى نمى كنند و آنچه را كه مامورند انجام مى دهند. پیامبران میآیند تا نشانههای خدا و راه خوشبختی را به مردم نشان بدهند؛ این یعنی که انسان اصلاح شدنی است و درآیه دیگر میفرماید:« قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها»، كه هر كس آن را پاك گردانيد، قطعاً رستگار شد. خداوند برای تربیت و اصلاح به پیامبرش دستور میدهد که اول از خانواده شروع کن «وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْها» كسان خود را به نماز فرمان ده و خود در آن كار پافشاری کن. و بعد دستور میدهد که فامیل و اقوامت را تربیت نما«وَ أَنْذِرْ عَشيرَتَكَ الْأَقْرَبين َ خويشاوندان نزديكت را بترسان، در نهایت به او فرمان میدهدکه به هدایت و تربیت مردم اقدام نما«وَ أَنْذِرِ النَّاسَ » مردم را از آن روز كه عذاب فرا مى رسد بترسان. متاسفانه در جامعه ما بر خلاف این دستور عمل شده است، یعنی اول از مردم شروع شده است؛ در این مسیر هم دام ها ی شیطان فراهم بوده است که حتی مربیان را هم از خودشان غافل نموده .1
1-کتاب تاثیر محیط اجتماع بر تربیت
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
|
|
|
|