من انقلابیم
رفتن به جبهه در تقدیرم نبود، در جنگ نرم برای خدا می‌نویسم





فروردین 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 13
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 8
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 16
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1

وقتی دشمن تاریخ می نویسد ...

مجسمه عباس میرزا در میدان شهر منطقه آزاد ارس

برای اینکه ماجرای کربلا تحریف نشود، و مانند غدیر به فراموشی سپرده نشود؛ حضرت زینب سلام الله علیها پرچم داری عاشورا را به عهده گرفت. امروز هم بعد از چهل سال با تحریف تاریخ، عباس میرزای ترسو که چندین استان شمال کشور را به تاراج دشمن بخشید. شده الگوی ایثار و شجاعت، درمیادین شهر های ما که کوچه کوچه اش هنوز بوی شهدای محله را دارد، باید به تماشا بنشینیم!

هنوز بغض فروخورده مادران، همسران و فرزندان شهدا در گلوها پیچیده است، باید تماشاگر  گردشگرانی باشیم که در کنار مجسمه عباس میرزا عکس یادیگاری می گیرند!

این غصه را باید کجا گریست! این بغض را کجا باز کنیم! این تحریف را که نرم در حال بارگذاری در ذهن جوانان است چگونه ترمیم کنیم!!

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[جمعه 1399-10-26] [ 04:13:00 ب.ظ ]

دوستی با خاله خرسه ...

تویتیر پالس های جاسوسی برای برهم زدن

هر روز با تویتیر و تلگرام و فضای مجازی که مدیریتش دست آن ور آبی ها بود، برطبل شورش و آشوب می کوبیدند؛ خیابان هارا میدان تاخت و تاز مزدوران و عده‌ای فریب خورده می‌کردند، هرچه فریاد زدیم که این بلندگوها را مسدود کنید. یکی از مسئولین اجرایی گفت: “خواب ببینید که فیلترینگ شود".! اما حالا مشاهده کنید تمام صفحات مجازی ترامپ مسدود شده است تا نتواند برآتش جنگ داخلی بدمد!

تویتیر، تلگرام و … اینستاگرام همه برای این است تا آنجا که بتوانند ملت‌های جهان را به استعمار بکشند! خصوصا اگر از حیله‌های دشمن اطلاع نداشته باشیم و سم شناس نباشیم، خیلی خطرناک می‌شود. یک وقت متوجه می‌شویم که در تله دشمن افتاده و برای او سربازی می کنیم!

برای این کار باید با سواد بودف یعنی سواد رسانه‌ای داشت!

ما که برای همه چیز از سیر تا پیاز در تحریم بودیم و هستیم، اما در فضای مجازی آماده شده از سوی دشمن هرگز تحریم نشدیم!

به این اتفاق چه نامی می‌توان گذاشت؟ دوستی باخاله خرسه، کاسه از آش داغتر یا غش کرده های برای آمریکا یا خائنین به مردم! باعث شدند عده‌ای در این بلوا جانشان را از دست بدهند، به اموال بیت المال آسیب زدند؛ در چشم مردم دنیا ما را شکست خورده جلوه دهند!

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[چهارشنبه 1399-10-24] [ 10:28:00 ق.ظ ]

فتنه99 آمریکا ...

تقلب فتنه 88 فتنه99 آمریکا

روزی که آرای مردم را با نسخه آن طرف آبی ها تقلبی خواندند، و آشوب به پا کردند؛ به مساجد و عاشورا توهین کردند، با خودمان می‌گفتیم خداوند چقدر صبر دارد. پس کی انتقام از دشمنان بگیریم؟ باخودمان  گفتیم ما که فرسنگها با آنها فاصله داریم، چگونه همین بلایی که بسر ملت ایران آورند، بسرشان بیاوریم. ولی همیشه دعایمان این بود که خدایا مکرشان را به خودشان بازگردان. چه زیبا خداوند  عین همان پاسخ  را به آنها نشان داد. درست با همان کلید واژه‌هایی که برای ملت ایران استفاده می‌کردند"تقلب". فقط در مدت 11 سال فقط فتنه 88 تبدیل شد به فتنه 99 منتها در آمریکا!  .چه ضرب مثل زیبایی: چاه نکن بهر کسی اول خودت دوم کسی!!!حالا فتنه خورده های در حسر منتظر رئیس درمانده شان هستند

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[جمعه 1399-10-19] [ 05:01:00 ب.ظ ]

انداختن فرزندان را در آتش ...

خانواده را از آتش دوزخ حفظ کنید

از جمله آیات قرآن کریم که اشاره به امر به معروف و نهی از منکر در خانواده داره، آیه ششم از سوره مبارکه تحریم هست، می فرماید:
یَاأَیهَاالَذِینَ آمَنُوا قُواأَنْفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُم ْنَارًا وَقُود هَاالنَاس وَالْحِجَارَةُعَلَیْهَامَلَائِکَةٌغِلَاظٌ شِدَادٌلَایَعْصونَ اللَهَ مَاأَمَرَهمْ وَیَفْعَلُونَ مَایؤْمَرُونَ
امام صادق علیه السلام می‌فرماید:
هنگامی که این آیه ششم سوره تحریم بر رسول گرامی اسلام نازل گشت،مردی از اصحاب پیامبر انجا نشسته بود و حضورداشت .زمانی که رسول الله این آیه را تلاوت کردند، آن مرد شروع کرد زار زار گریه کردن وقتی از او سوال شد که چرا اینقدر گریه می کنی؟آن شخص از رسول خدا سوال کرد که یا رسول الله من از حفظ و حراست خودم عاجزم، چطور الآن مکلُّف شدم که خانواده‌ام را هم حفظ و حراست کنم! چطوری از آن ها مراقبت کنم که در آتش جهنم نیافتند؟خودم را می دانم چطوری مراقبت کنم، با وَرَع و تقوا و خود مراقبتی، ولی خانوادم را چطوری از آتش جهنم حفظ کنم؟حضرت در پاسخ به او فرمودند:برای تو همین کافی هست که آن ها را امر کنی به آنچه که خودت را و نفس خودت را امر به آن میکنی و آن ها را نهی کنی از هر چه که خودت را از آن نهی می کنی.
کتاب بحارالانوار جلد 79، صفحه 79، حدیث 38،
پ ن
خدا بفریاد خانواده‌ای برسد که عملا فرزندان را به نافرمانی پروردگار راهنمایی می‌کنند. برای آموزش انجمن اولیا به مدرسه‌ای دعوت شدم. موضوع

“چگونه فرزندان را به نماز تشویق کنیم"وقتی واردسالن شدم، از دیدن چهره‌های هفت قلم آرایش شده مادران، ناخن‌های لاک زده چشم‌هایم گرد شده بود. انگار که مجلس عروسی آمده بودند مانده بودم از کجا شروع کنم، چه بحثی را برایشان انتخاب کنم. خلاصه این آیه قُواأَنْفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُم ْنَارًا وَقُود هَاالنَاس….بفریادم رسید.

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[چهارشنبه 1399-10-17] [ 10:49:00 ق.ظ ]

دشمنی از جنس لایعقلون ...

مکتب حاج قاسم سلیمانی

حاج قاسم سلیمانی، سپهبد شهید، سرداردلها، از کدام خلقیات و حُسن تو بنویسم! چگونه از روح بزرگ الهی تو حرف بزنم که شایسته عظمت روح تو باشد!

ولی باید بنویسم، تا بر سوزش قلبم مرحمی بگذارم! شرمنده و ناتوانم از اینکه قلمم در فقدان تو می‌نگارد!

چرا که در زمانه‌ای که با جسمت حضور داشتی، توفیق شناختت را نداشتم!

راز آن نشناختن را خود خواسته بودی، تا زمانی که برکره خاکی حضور داری کسی  عظمت و بزرگیت را بازگو نکند!

با اینکه اسرار وجودت را پنهان کردی ولی نمی توان روی آفتاب را با گِل پوشاند! دشمن به این راز پی برد، و آتش کینه‌اش روز بروز شعله ورتر شد!

دشمن از جنس لایعقلون، لایشعرون بود، درک نمی‌کرد که تو برای سعادت سیه‌دلان، شب روز در میدان هستی!

مکتب حاج قاسم همچنان زنده و پویا تا ظهور پابرجا است.

 

موضوعات: دلنوشته  لینک ثابت
[پنجشنبه 1399-10-11] [ 12:22:00 ب.ظ ]

مرهم گذاشتن فاطمه بر بدن ارباً اربا ...

سردار خود را به عزای مادر پهلو شکسته رساند

چکنیم و چه می‌توانیم انجام دهیم فاطمه‌جان! وقتی از صدر اسلام منافقین همیشه و همه جا بودند و هنوز هم هستند. منافقینی که از کفار بدتر هستند. کافر آشکارا بدون پرده پوشی فریاد می‌زند که با اهداف و اعتقادات خداپرستان مبارزه می‌کنم و خواهم کرد. اما این منافقان مکار دو رو هستند که حق را در قاب باطل رنگ آمیزی می‌کنند، و بیشتر انسانها را که توان تحلیل مسائل را ندارند در تله باطل می‌اندازند. زحمت زیادی می‌خواهد تا افراد گرفتار تله را آزاد کرد.وگرنه کفار را با چند موشک همانگونه که در عین الجسد هلاک شدند، می‌توان ریشه کن کرد.

فاطمه جان! بعد از سیلی خوردن و شکسته شدن پهلویت، توسط منافقان، هنوز سیاهی درب سوخته‌ات، قلبهایمان را می‌سوزاند!

فاطمه‌جان! هنوز اشکهایمان غبار چادر خاکی‌ات را شستشو نداده است.

فاطمه‌جان از کدامین فرزندانت بگویم؟! همه بر اثر زخم منافقان بسوی تو پرکشیدند!

فاطمه‌جان! هنوز فرزندان خلفت از پس قرون با بدن اربا اربا بسوی تو پرواز می‌کنند.

فاطمه‌جان! حتما با سردار وفادارمان ملاقات داشته‌اید! سردار سپهبد شهیدمان حاج قاسم در ایام عزاداری شما به دوستانش خبر داده بود که سال بعد فاطمیه غایب خواهد بود. ما راز پسرت را نفهمیدیم که قصد دارد حضوری به پیشگاهت برسد!

حاج قاسم را می‌گویم، بعد از یک سال هنوز  قلبمان در غم فقدانش می‌سوزد!

خدایا به حرمت پهلوی شکسته مادر شیعیان  انتقام خون های به ناحق ریخته را از منافقان بگیر.

موضوعات: دلنوشته  لینک ثابت
[چهارشنبه 1399-10-10] [ 12:25:00 ب.ظ ]

خطر حضور طولانی در فضا ...

چاقی مجازی

? آسیب های حضور طولانی در فضای مجازی

? آسیب های حضور طولانی در فضای مجازی

▫️تحت تاثیر اطلاعات غلط و گمراه کننده قرار گرفتن
▫️اعتیاد آوری
▫️عدم تحرک
▫️مشکلات جسمی
▫️اختلالات روانپزشکی از جمله افسردگی
▫️تضعیف تعامل با افراد
▫️اشکال در تمرکز و حواسپرتی
▫️آسیب جدی به فرآیند اندیشه عمیق
▫️پرخاشگری
▫️استرس و بی حوصلگی
▫️تخریب باورها
▫️افزایش وسواس فکری
▫️تشدید افکار بدگمان و سوءظن
▫️افزایش شایعه و تلقین پذیری
▫️عواطف شکننده
▫️آسیب جدی به سرانه مطالعه *کتاب*
▫️فاصله گرفتن از دنیای واقعی

? #دکترعلیرضاسفیدچیان(روانپزشک)
#سواد_فضای_مجازی
#تلنگر

 

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[سه شنبه 1399-10-09] [ 05:01:00 ب.ظ ]

بی ارزشی زن در عهد عتیق ...

کرامت زن در اسلام

✝️ زن در کتاب مقدس،عهد عتیق:

 ? کتاب مقدس مسیحیان از دو بخش عهد عتیق و عهد جدید تشکیل شده است و مسیحیان تمام آن را وحی می‌دانند. اگرچه امروزه شریعت عهدعتیق را عمل لازم نمی‌دانند ولی آن را کلام خدا می‌شمرند و هر کسی معتقد باشد کلام خدا نیست از منظر کلیسا کافر به حساب می آید.

 فروختن دختر❗️

در عهد عتیق خداوند اجازه می‌دهد پدر دخترش را به مرد دیگر بفروشد

“اگرشخصی دختر خود را به کنیزی بفروشد مثل غلامان بیرون نرود.”

(سفر خروج 21؛7).

 دریغ از یک زن خوب❗️

از قول سلیمان نبی در کتاب جامعه آمده:

“در میان هزار مرد یک مرد خوب می‌توان یافت اما در میان همه زنان یک زن خوب هم یافت نمی شود.

(جامعه7؛28)

ازدواج اجباری❗️

اگر مردی به دختری که نامزد نشده تجاوز کند و در حین عمل غافلگیر شود باید به پدر دختر 50 مثقال طلا بپردازد و با آن دختر ازدواج کند و هرگز نمی‌تواند اورا طلاق دهد.

(تثنیه22؛28)

 زنان ناپاک❗️

و اگر خون زنی جریان دارد…. هر که اورا لمس کند تا شب نجس باشد و بر هرچیزی که در حیض خود بخوابد نجس باشد و بر هر چیزی که بر آن بنشیند نجس باشد و هر که بستر اورا لمس کند رخت خود را بشوید و با آب غسل کند و تا صبح نجس باشدو…. .

(لاویان19؛15تاآخر)

 

✅ @بازگشت عیسی مسیح

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[دوشنبه 1399-10-08] [ 11:48:00 ق.ظ ]

امام صادق(ع) و پولس ...

انجیلی که باعث شد پاپ از مقامش استعفا بدهد

✝️تفاوت دیگاه اسلام و مسیحیت راجع به پولس:

_امام صادق علیه السلام:رسولان الهی در زمان خود و پس از خود مبتلا به شیاطینی بوده‌اند که آنان را آزرده و مردم را پس از آنان گمراه کرده‌اند؛ دو شیطانی که نسبت به عیسی علیه‌السلام چنین کرده‌اند؛ پولس و مریسا بوده اند.(1)

_پولس در روایات اسلامی:
امام کاظم علیه السلام:دریکی از بدترین مکان‌های جهنم که سَقَر نام دارد، نام پنج تن از اُمم سابق ذکر شده است این پنج تن عبارتنداز؛ قابیل، نمرود، فرعون، یهود، و پولس که نصرانیت را با بدعت‌های خود به وضعیت کنونی درآورد.(2)

مکاشفه ادعایی پولس که در اعمال رسولان آمده، دارای چند اشکال فاحش است:
1.ادعای آن نه شاهدی داشته و نه قابل اثبات است، چرا که به معجزات انبیا نیز شبیه نیست.این مسئله در قوم یهود وفور وجود داشته(تثنیه1؛13تا5)

2. قاعداتاًمکاشفه به انسانی دست می‌دهد که اهل سیر و سلوک باشد که سال‌ها در این طریق صواب مداومت کرده باشد، نه برای کسی که در عین جنایت علیه مومنان و مقدسان است.
و درضمن مکاشفه تنها برای انسان حجت است نه برای دیگران، و صادقه و یا از نوع اضغاث احلام هیچ کدام از این موارد را پولس رعایت نکرده.

3. اگر عیسی(ع) پولس را بدین طور برای تبلیغ انجیل خود انتخاب کرده و او را بر رسولان ترجیح داده پس باید گفت ان حضرت از اول نمی‌دانسته چه کسی را حواری خود انتخاب کند.

4.نه تنها برهانی وجود دارد که عیسی(ع) شخص پولس را به عنوان رسول خود انتخاب کرده باشد بلکه طبق انجیل متی،آن حضرت به شاگردان خبر می‌دهد خود را تحذیر فرموده که کسانی پیدا خواهند شد که او را گمراه خواهند کرد.(انجیل متی24؛5-4)

5.پیشگویی های حضرت عیسی(ع)عملاً واقع شده و پطرس در رساله دوم خود مفصلا از ظهور انبیا کذبه خبر داده است.(2پطرس،باب های 3و2)

6. در وقتی که آن هفتاد شاگرد که از اواسط رسالت با عیسی همراه شدند(لوقا1؛10)خود را رسول عیسی نمی خوانند(اعمال13؛5)چگونه کسی که اصلا عیسی را ندیده و سخنی از دهان مبارکش نشیده است می تواند خود را رسول بنامد و شاهد اعمال او شود؟!!!!.

7. پولس در نامه خود به غلاطیان عیسی را به سبب آنکه بردار آویخته شده است ملعون خدا می‌خواند.(غلاطیان،باب3آیات13-10)

8.و نیز در شریعت موسی آمده هرکس به شریعت موسی عمل نکند ملعون است(تثنیه 26؛27).

(اینها تنها چند دلیل از دَها دلیل محکم و منطقی در رد این شخصیت ملعون است)

1[مجلسی،محمدباقر،بحارالانوار،بیروت،موسسه الوفا1404،ج8ص310].

2[همان،ج 13 ص212،حدیث5].

✅ رجعت عیسی مسیح

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[شنبه 1399-10-06] [ 11:59:00 ق.ظ ]

بدافزار الهی ...

بدافزار الهی برای تنبیه بشر از تر و خشک

وقتی دستورات امام خامنه‌ای به مسئولی روی زمین ماند، وقتی مسئولین از این گوش شنیدند و از گوش دیگر بیرون کردند. وقتی خطبه‌های نماز جمعه فقط شنیده شدن و عمل نشد.وقتی در همه اقشار افراد زیادی مشغول دنیازدگی شدند. وقتی این رفتارها در میان حوزوی ها هم عادی شد.

کار به جایی رسید که اگر یه مسئولی یا امام جمعه‌ای اگر کف خیابان هم بخوابد یک تروریست حتی به خودش زحمت نمی‌دهد یک خار به کف پای او فروکند!

چرا اینگونه شد؟ چرا در دهه شصت ما شهدای محراب داشتیم و لی حالا شهدای هسته‌ای داریم! می‌دانید چرا ؟ چون تعدادی از ائمه جمعه که هیچ سنخیتی با امامت نداشتند بر منصب نهاد جمعه نشستند. این باعث بی‌اعتمادی مردم به بقیه ائمه جمعه شد. دشمن دید اینها خودشان جاده صاف کن هستند. سبب بی‌اعتمادی مردم به انقلاب می‌شوند.فقط در این وسط یک عده شاگرد اولی‌ها جزو السابقون السابقون اولئک المقربون قرار دارند و دنیا را سه طلاقه می‌کنند و به میادین خطر می‌روند و شهادت را در آغوش می‌گیرند.

بنابراین خداوند، بدافزاری جدید برای زندگی جدید و پست مدرنیته جهانی تنظیم کرد. یعنی هرآنچه در مدرسه و دانشگاه و حوزه خواندید، و هرآنچه در خطبه‌ها شنیدید، و تاثیری نگرفتید؛ باید تعطیل شود. وقتی دورهمی خانوادگی برای پزدادن شد، عروسی‌ها با حرام و اسراف قاطی و بعد با طلاق و کاهش فرزند آوری منجر شد. پس همه باید جریمه شوند.

کرونا ویروس دنیا را به حیرت می‌کشد، اگر راست می‌گویید هماوردی دارید، بیاورید جلو، و گرنه تسلیم حق باشید؛ چون فرموده بود، اگر ناسپاسی کنید “لئن کفرتم ان عذابی لشدید".

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[شنبه 1399-09-29] [ 11:54:00 ق.ظ ]

مسابقه خاطره نویسی من و پژوهش ...

من و پژوهش

اکنون که واژه‌ها را با قلم موس روی صفحه مانیتور ثبت می‌کنم، با کمک خداوند پنجمین کتابم است. از روزی که عاشق پژوهش و قلم زدن شدم و ترس از پژوهش تبدیل به عشق به پژوهش شد، شاید بیست سال می‌گذرد. دیگر روی کاغذ نمی‌نویسم، حتی چرک نویس‌ها و فیش‌هایم را در مانیتور یادداشت می‌کنم.

 روزهایی که تازه مدیر شده بودم، از معاون پژوهش هم خبری نبود. خودم باید به همه کارهای حوزه رسیدگی می‌کردم.بعد از تدریس به طلاب اصرار می‌کردم مطالعه کنید و در موضوعی که مطرح می‌کردم مقاله می‌خواستم.

پاسخی که شنیدم، کوکتاب؟ کجاست؟ به 80 تا انتشارات نامه نوشتم، تا برای کتابخانه حوزه کتاب بفرستند.چون هزینه خرید کتاب نداشتم. کتاب‌ها سرازیر شد و در قفسه ها چیده شد. کتابخانهای با 10000 جلد کتاب آماده شد.

 مطالعه کردن و نوشتن را مطالبه کردم. پاسخم بلد نیستیم بنویسیم بود! گفتم از روی کتاب‌ها رونویسی، چکیده، خلاصه کنید. پله پله شروع کردند و نوشتند. کارگاه نویسندگی گذاشتم با استاد نخبه بسیجی که نه هزینه می‌گرفت و علاوه بر آن کمبود کتابخانه را هم تکمیل می‌کرد.

در تمامی این دوره‌ها خودم با طلاب پا به پا شرکت کردم.تا جایکه وقتی سطح دو را در جامعه الزهرا به اتمام رساندم، مخیرشدم که یک تحقیق پایانی بنویسم یا حلقه ثالثه را امتحان بدهم! تحقیق پایانی را انتخاب کردم تا راه تحقیق کردن را یاد بگیرم، و بتوانم طلاب را راهنمایی کنم.

این روزها گذشت رسیدیم به زمانی که وقت چیدن ثمره علمی طلاب رسید.

از مرکز پروژه‌ای را برای نویسندگی ارسال کردند که یکی از طلاب حوزه که در رشته فقه و اصول مشغول تحصیل بود، انتخاب شد. بعد از نگارش 10 صحفه از کتاب، به علت مادرشدن انصراف داد.

از سوی مرکز اصرار بر تدوین کتاب بود. به هرکسی تحویل دادم نپذیرفتند. آخر به دخترم که  در سطح سه رشته فلسفه مشغول بود سپردم. بعد از مدتی با نگارش 10 صفحه او هم مادرشد!

باز هم کتاب به من بازگشت. این بار دیگر کسی را نیافتم. پاسخشان این بود که ما از ابتدا در تدوین پروژه نبودیم و موضوع آن دغدغه ذهنی ما نیست. می‌گفتند آن دونفر هم لطف کردند، چون رشته آن‌ها هم با این موضوع همخوانی ندارد. موضوع این “کتاب نقش هنر در انتقال مفاهیم اخلاقی قرآن است”

با توجه به اینکه رشته تحصیلی‌ام تفسیر بود، ناچار خودم شروع کردم. اتفاقا آن زمان به علت عمل دیسک کمر دوره نقاهت را می‌گذراندم، در بستر با گذاشتن لبتاب روی خودم و بصورت نیمه دراز کشیده پژوهش را ادامه دادم. قرار بود فقط پنجاه صفحه باشد که 184 صفحه رسید.

الحمدالله در جشنواره علامه حلی استانی رتبه کسب کرد. چون نام هر سه نفر را روی کتاب درج شده بود. جوایز به هردو طلبه اهدا شد. تا برای پژوهش تشویق شوند.

 کتاب دوبار تجدید چاپ شد.

از آن به بعد دیگر پژوهش شده رزق من.بعد از آن کتاب “تاثیر محیط اجتماعی برتربیت ازمنظر قرآن“به چاپ رسید.

این باعث تشویق طلاب شد. برای تحقیقات پایانی موضوعاتشان را به نشر هاجر بفرستند تا تکراری نباشد و در نهایت تبدیل به کتاب شود.

اکنون یکی از همان نویسندگان نقش هنر، در حال تدوین کتابی باعنوان “فلسفه های آبدار” است. و یکی دیگر از طلاب در حال تدوین کتابش است.

الحمدالله سه عنوان جدید برای چاپ آماده شده است. کتاب “توکی هستی” در کرامات شهدای گمنام، کتاب”زنان جمهوری آذربایجان امروز، دیروز، فردا “و کتاب “خاطرات تلخ وشیرین طلبگی“.

همیشه این آیه کریمه در ذهنم تداعی‌گر آن روزهایی می‌شود که برای اتمام کار تدوین کتاب به هر کسی التماس کردم که آن را تحویل بگیرند و کسی نپذیرفت. با حال بیماری روی بستر، کار را تمام کردم. شاید از سختی کار و زحمت بیماری رنج می بردم.عسی عن تکرهوا شیئا هوخیر لکم، واقعا خیر بزرگی بود در زندگیم.

موضوعات: خاطرات  لینک ثابت
[جمعه 1399-09-28] [ 07:55:00 ب.ظ ]

طلبه ای که زورکی نویسنده شد ...

کتاب هنر اخلاق قرآنهفته پژوهش مبارک
پژوهش برای من دریچه ای بود به ….

عاشق پژوهش و قلم زدن شدم شاید بیست سال می گذرد. روزهایی که به طلاب اصرار می کردم که مطالعه کنید.

-کوکتاب؟ کجاست؟ به 80 تا انتشارات نامه نوشتم که برای کتابخانه حوزه کتاب بفرستید. کتاب‌ها سرازیر شد، همچون باران علم و در قفسه ها چیده شد.

- مطالعه کنید و بنویسید.

– بلد نیستیم بنویسیم!

- از روی کتاب‌ها رونویسی کنید. پله پله شروع کردند و نوشتند. کارگاه نویسندگی گذاشتیم با استاد اسد پور، که بسیجی وار  نه هزینه می‌گرفت و کمبود کتابخانه را هم تکمیل می‌کرد.

در تمامی این دوره‌ها خودم با طلاب پا به پا شرکت کردم.تا جایکه وقتی سطح دو را در جامعه الزهرا به اتمام رساندم ، مرا مخیر کردند که یا یک تحقیق پایانی بنویس یا حلقه ثالثه را امتحان بده! تحقیق پایانی را انتخاب کردم تا راه تحقیق کردن را یاد بگیرم، و بتوانم به طلاب راهنمایی کنم.

این روزها گذشت رسیدیم به زمانی که وقت چیدن ثمره علم طلاب بود.

از مدیریت استان از من خواستن که یکی از طلاب مستعد را برای یک پروژه پژوهشی معرفی کنم، بعد از تبادل نظر با معاون پژوهش مدرسه و نظر خواهی از طلاب پژوهشگر، سرانجام قرار شد یکی از طلاب مدرسه که در سطح سه در رشته فقه و اصول تحصیل می‌کرد، به مرکز معرفی کنم. طلبه مورد نظر با اشتیاق از طرح استقبال کرد. من مدیر هم بسیار شاد شدم که پژوهش در مدرسه باب می‌شود و یک روش خوبی برای پژوهشگری خواهد شد، و خدا را سپاس گفتم و کلی نذر کردم که این پروژه به ثمر برسد!
پژوهش توسط خانم طلبه ما شروع شد، و مرکز هم مبالغی را برای تهیه منبع واریز کرد تا دست پژوهشگر ما برای تحقیق باز باشد. طی مراحلی طرح اجمالی و تفصیلی برای بررسی به مرکز گزارش شد و استاد راهنما نقاط قوت و ضعف موضوع را گوشزد می‌کرد و پژوهشگر هم کار را پیش می‌برد. تا اینکه طلبه پژوهشگر ما باردار شد، اطلاع داد نمی توانم پروژه را ادامه دهم!! حالا چقدر پیش رفته بود فقط 10 صفحه از متن را نوشته بود!
وقتی به مرکز اطلاع دادیم گفتند چاره‌ای نیست باید پروژه تکمیل بشود. من مدیر دوباره شروع کردم التماس که فلانی بیا این کار و تمام کن تا خلاصه یکی از طلاب را گیر انداختم ، او هم سطح سه فلسفه را می‌خواند. خلاصه به خاطر گل روی من مدیر پذیرفت!! مدتی هم او روی کتاب کار کرد بعد از مدتی این طلبه ما هم باردار شد، از ادامه کار پوزش خواست!!
متن ایشان هم 10 صفحه می‌شد! که روی هم بیست صفحه بود!! دفعه سوم شروع کردم به التماس ، به هرکسی که امید داشتم تقاضا کردم و دریغ از یک جواب مثبت!
خلاصه گرفتار یک کره کور شده بودم بعضی ها می‌گفتند ما کار نیمه تمام را نمی‌توانیم انجام بدهیم و مرکز اتمام کار را می‌خواست.من هم که کمر درد داشتم و بازی روزگار باعث شد که دیسک کمرم را عمل کنم!! و به ناچار مدتی در بستر باشم.
و من مدیر هم که عادت نداشتم بیکار بمانم، تصمیم گرفتم از این فرصت بستر نشینی استفاده بهینه کنم، با معرفی خودم به مرکز شروع کردم به نوشتن، با قرار دادن لب تاپ روی شکمم در حال دراز کشیده کتاب را که قرار بود 50 صفحه باشه در 180 صفحه نوشتم.
کار شیرینی بود دوران نقاهت را نفهمیدم کی گذشت و کتاب تمام شد و نشر هاجر چاپ کرد . نام هر سه نویسنده را روی آن نوشتم ، چون می‌خواستم تشویق شوند و بدانند که می‌توان نوشت. در جشنواره علامه حلی نویسنده دوم را معرفی کردم و رتبه کسب کرد و هدایایی به نفر دوم تعلق گرفت هدیه را به هر دو نویسنده دادم. هردو گفتند اصلا حق ما نبود؛ که اسم ما روی کتاب حک شود و نه جایزه !! گفتم این کار را کردم تا از شما در آینده کارها بیشتری بخواهم.
خلاصه لذت شیرین کتاب، “نقش هنر در انتقال مفاهیم اخلاقی” هنوز هم در ذائقه ما مانده است و دوبار چاپ شده است، این شیرینی منجر به نوشته شدن کتاب “محیط اجتماعی و تاثیر بر تربیت از منظر قرآن شد“، که آنهم داستانی دیگر دارد.این راه همچنان ادامه دارد و من عادت به نوشتن کرده‌ام و در حال نوشتن سه کتاب دیگر هستم، یعنی نمی توانم بیکار بمانم؛ نوشتن رزق روزانه من شده است.

 کتب در دست چاپ: “توکی هستی” “زنان آذربایجان دیروز ،امروز، فردا، “خاطرات تلخ و شیرین طلبگی

عسی عن تکرهوا شیً هو خیرٌ لکم.

 

 

 

 

 

موضوعات: فرهنگی, خاطرات  لینک ثابت
[سه شنبه 1399-09-25] [ 01:31:00 ب.ظ ]

پژوهش فصل جوانه تولید علم ...

پژوهش زکات علم

وظیفه پژوهشی

1. تولیدعلم

2. تولید الگو

باید گزاره های دینی را به الگو تبدیل نماییم. عالمانه به سوالات اساسی در موضع اهلبیت پاسخ گو باشیم.

سرنوشت مکتب اسلام در این تکاپو است. از نگاه رهبری در بیانیه گام دوم انقلاب حوزه‌ها این وظیفه را دارند که برای نظام تعلیم و تربیت، اقتصاد، تجارت و همه رفتارها و بازار اسلامی، فعل و انفعالات اجتماعی، جنسی در همه عرصه‌های جامعه پاسخ‌گو باشند.سبک زندگی دینی یک ابر پروژه است و با یک نصیحت کار درست نمی‌شود.باید پاسخ‌گو بود و پاسخ‌یابی کرد و پاسخ‌های عالمانه برای اغناع نسل پرسشگر داشت.

بنابراین باید کار پژوهشی عمیق بصورت گسترده، نظری و کاربردی، عملیاتی و پیمایشی باشد. باید با تولید نمونه و آزمایش کردن واقعیت‌ها را شناخت و بکار برد.

در انقلاب صنعتی علم تبدیل به ابزار سلطه شد. باید از علم برای رسیدن به اوج قله‌های پیشرفت استفاده کرد. منتها علمی که تارهای قدرت آن با گزاره‌های دینی رابطه تنگاتنگ داشته باشد. ما علم سکولار نمی‌خواهیم؛ کشور ما و سایر مسلمانان با علم سکولار به تاراج رفته است. قرن‌ها است که بر سر گور این علم سوگواری می کنیم.

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
 [ 01:30:00 ب.ظ ]

پاداش پژوهش... ...

پژوهش یعنی فعالیت عقلی جوانان

 

پیامبرصلی الله علیه وآله: اگر مؤمنی، پیش از مرگ برگه‌ای علم از خود بر جای گذاشته باشد، همین یک برگ روز قیامت میان او و آتش جهنم مانع می‌شود و خداوند درازای هر حرفی که بر آن برگه نوشته شده باشد شهری، هفت برابر بزرگتر از وسعت کل دنیا به او عطاء می کند. ( محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج2،باب19،ص144، حدیث1)

_______________________________________________

 اگر ژرف یابی و پژوهش نباشد، نتیجه‌اش یک جا ایستادن، در جا زدن و با دنیای پیرامون خود به تدریج بیگانه تر شدن است.عنصر تحقیق و پژوهش در همه جا به صورت یک اصل در مجموعه کارها باید مورد توجه قرار گیرد.توليد علم، فقط انتقال علم نيست؛ نوآوري علمي در درجه اوّلِ اهميت است. اين را من از اين جهت مي‏‌گويم که بايد يک فرهنگ بشود. اين نو انديشي، فقط مخصوص اساتيد نيست؛ مخاطب آن، دانشجويان و کلّ محيط علمي هم است. البته براي نوآوري علمي - که در فرهنگ معارف اسلامي از آن به اجتهاد تعبير مي‏شود - دو چيز لازم است: يکي قدرت علمي و ديگري جرأت علمي. البته قدرت علمي چيز مهمي است. هوش وافر، ذخيره علمي لازم و مجاهدت فراوان براي فراگيري، از عواملي است که براي به دست آمدن قدرت علمي، لازم است؛ اما اين کافي نيست. اي بسا کساني که از قدرت علمي هم برخوردارند، اما ذخيره انباشته علمي آنها هيچ جا کاربُرد ندارد؛ کاروان علم را جلو نمي‌‏برد و يک ملت را از لحاظ علمي به اعتلاء نمي‏‌رساند. بنابراين جرأت علمي لازم است…. اگر بخواهيد از لحاظ علمي پيش برويد، بايد جرأت نوآوري داشته باشيد. استاد و دانشجو بايد از قيد و زنجيره جزمي‌گري تعريف‌هاي علمي القاء شده و دائمي دانستن آنها خلاص شوند.

مقام معظم رهبری

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

-

موضوعات: فرهنگی, کوتاه نوشت  لینک ثابت
 [ 01:29:00 ب.ظ ]

فتوای رهبری بر نهی از منکر مسئولین ...

نهی از منکر مسئولین از همه مهمتر است

امر به معروف و نهی ازمنکر یعنی اینکه ما به یه آقایی بگیم غیبت نکن، به یه خانمی بگیم حجابت رو رعایت کن، به یکی بگیم اسراف نکن و… همه این ها نهی از منکره و باید انجام بشه اما مهمتر از این ها اون مسئولی هست که یک خلافی رو انجام میده، حالا هر تخلفی که می خواد باشه، مسئولینی که در بدنه نظام جمهوری اسلامی هستن و عمدا یا سهوا یک خلافی رو انجام میدهند. نهی از منکر آن ها اولویت داره، مسئولینی که کج می روند را چه کسی باید نهی از منکر کند؟ فقط رهبر؟ فقط رئیس؟ فقط ما فوقش؟نه، مردم آیه 119و 194سوره آل عمران می فرماید که امت باید امر به معروف و نهی از منکرکند!

 

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[جمعه 1399-09-21] [ 02:56:00 ب.ظ ]

رهبری و با سواد شدن سریع ...

 سواد امروز یعنی سواد رسانه

 ?‏ برخی انتظارات مهم مقام معظم رهبری از ما در  فضای مجازی

1⃣آرایش مناسب علیه نفوذ دشمن داشته باشید

2⃣تقوا داشته باشید و از حاشیه دوری کنید

3⃣در فضای مجازی مردم را مأیوس نکنید

4⃣در ابزار بایستی به‌روز باشید

 5⃣با ناامن‌کننده‌‌ها مقابله کنید

6⃣شبکه ملی را تقویت کنید

7⃣بدنبال قوی شدن باشید!

8⃣در زمین دشمن بازی نکنید

سواد رسانه ای یک نوع درک متکی بر مهارت است که بر اساس آن می‌توان انواع رسانه‌ها و انواع تولیدات آن ها را شناخت و از یکدیگر تفکیک و شناسایی کرد.

?مهارت‌های سواد رسانه ای به نوجوانان، جوانان، بزرگسالان و همه افراد جامعه کمک می‌کند تا بتوانند یک مخاطب فعال، خلاق، گزینشگر و هوشمند باشند نه صرفا یک مصرف کننده ساده و خام برای پیام‌های رسانه‌ای.

? از شدت پرکاری، یا شاید بیکاری، وقتی حوصلهٔ هیچ‌ چیز را نداریم، احتمالاً تنها کاری که به ذهنمان بیاید بازکردن اینستاگرام یا توییتر باشد. اینجاست که دو ساعت انگشت‌کشیدن بر روی صفحهٔ موبایل شروع می‌شود. از روزمرگی بیرون می‌آییم و می‌افتیم درون تکرار و ملالتی دیگر. اما این دو ملالت با هم یک تفاوت دارند، در تکرار و خستگیِ دوم همه ‌چیز یادمان می‌رود: اسکرول‌کردن، مثل عوض‌کردن کانالِ تلویزیون، هر آنچه را مربوط به ماست برای چند دقیقه نابود می‌کند.

#زنگ_هوشیاری

#سواد_رسانه_ای

#اعتیاد

#تست_اعتیاد

? #اعتیاد_بی_فرجام_رسانه_ای

 #به_زودی

#از_همه_دوستان

??????

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[پنجشنبه 1399-09-20] [ 11:17:00 ق.ظ ]

باسواد بی سواد ...

امروزه نداشتن سواد رسانه ای یعنی بیسوادی

در سواد رسانه از ابتدای کار اول باید سواد داشته باشیم، مثل یک سوادآموز که اول باید از الف با شروع کند. یعنی سواد رایانه‌ای داشته باشد، مثل دوره‌های گوناگونIcdl ، اکسل اکسز و از سخت افزار و Ram وcpu ویندوز انواع نرم افزار ها را مثل Afic نصب کند. نرم افزار کلیپ و پادکست، Idsl، نصب کند و اگر سیستم ویروسی شد بتواند آنتی ویروس نصب کند.

در مرحله بعد باید سواد دیجیتال را داشته باشد مثلا با عناوین مونولوگ و آنالوگ آشنا باشد و بتواند پاورپونت بسازد یا کلیپ بسازد. باید توانایی کابری تمامی ابزارهای رسانه‌ای را داشته باشد تازه می‌شود نیمه حرفه‌ای. راحت می‌تواند در پیام رسان‌ها کار کند، وبلاگ بزند، در اینستاگرام و واتساب کار کند.

سواد رسانه‌ای یعنی بتواند تحلیل کند و رسانه شناس باشد، توانایی تحلیل کلیپ ها و سخنرانی، اخبار را داشته باشد.هدف و پیام را دریافت کند. نقشه پیام تصویری و صوتی را بفهمد.

وقتی توانست تحلیل کند، باید در بین خانواده و دوستان پیاده سازی کند می‌شود تربیت رسانه. به فرزندان چگونه یاد بدهیم چه چیزی برایش جایگزین کنیم تا از محتوای بهتری استفاده می شود تربیت رسانه کند.

. بعد نوبت رفتار رسانه‌ای می‌شود که باید رفتار مناسبی در برابر چند رسانه‌ای داشته باشیم. جواب شبهه بدانیم  و روشنگری کنیم. یک وقت فرصت جواب کم است، و باید به موقع جواب داد. در تله چند رسانه ای نیافتیم.

بحث بعدی تولید رسانه است که باید بتوانیم پیام هایی را تولید کنیم تا به جان مخاطب رسوخ کند پیام های شایسته و روشنگرانه، برای شیعیان و ادیان دیگر یا کودک و نوجوان باشد. موارد دیگر که از کف هرم شروع می‌شود همه بلقوه هستند، ولی این مورد نتیجه آن‌ها است.

در جریان سازی رسانه را باید با پیام به مخاطب حس همزاد پنداری بدهیم و تاثیر گذاری داشته باشد باید با تکنیک خاصی بتوانیم جریان ساز باشیم و در مرحله آخر باید توانایی مدیریت رسانه را داشته باشیم.

مراقب باشیم مبادا مصداق باسوادهای بی سواد باشیم.

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[دوشنبه 1399-09-17] [ 01:13:00 ب.ظ ]

سرنوشت شوم یکی یدونه ها ...

فرزند بیشتر مهار کرونا بهتر

کاهش رشد جمعیت دارای آثار فرهنگی و تربیتی نیز هست؛ برخی از این آثار عبارت‌اند از:الگوی تربیتی خانواده های کم فرزند مناسب نیست؛ فرزندسالاری و زنسالاری(به معنای نامناسب آن) در این خانواده‌ها وجود دارد؛ اما در خانواده‌های پرجمعیت، قواعدی از زندگی را می طلبند که با اقتدار مرد در آن سامان می یابد؛ پدر و مادر در جایگاه متناسب با خود قرار دارند و همچنین، همگرایی بین افراد بیشتر است. اختلاف بین فرزندان در خانواده‌های پرجمعیت معمولاً بیشتر است و در صورت بروز اختلاف، والدین بین فرزندان داوری می‌کنند که در این صورت، فرزندان مرجعیت پدر و مادر را فهم کرده و در اجتماع نیز سیستم ولایی(جایگاه رهبر اجتماعی و ضرورت تبعیت از وی) را درک می‌کنند و می‌پذیرند. به علاوه، اختلاف بیشتر بین فرزندان، ظرفیت روحی آنان برای تحمل مخالف را افزایش میدهد. مضافاً در خانواده‌های پرجمعیت، امکانات، کفاف همۀ فرزندان را نمی‌دهد و لذا مجبورند قناعت پیشه نمایند و با هم سازگاری داشته باشند. در صورت اختلاف، یکی باید حرمت بزرگتر را نگه داردیا تا مدتی حق خود را معین ببیند، بنابراین، بچه‌ها قاعده زیست اجتماعی را یاد می‌گیرند. در این نوع خانواده‌ها، فرزندان با مشقت بیشتر بزرگ می‌شوند و این موضوع برای آنان ضرورت دارد؛ چون مشکلات بخش ضروری زندگی به شمار میرود. از این رو، در روایات داریم «فرزند باید در دوران طفولیت سختی بکشد، تا در بزرگسالی، شکیبا و بردبار شود».تُستَحَبُّ عَرامَهُ الغُلامِ فی صِغَرِهِ لِیَکُونَ حَلیما فی کِبَرِهِ(روضۀ المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ج۸ ،652.

پ ن

همه کسانی که بیشتر از یکی یا دوتا فرزند نمی آورند، به نظر خودشون، می خواهند به فرزندشون محبت بیشتری بکنند و آنه هارا خوشبخت کنند نمی دانند باعث و بانی بدبختی آنها هستند.

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[پنجشنبه 1399-09-13] [ 12:12:00 ب.ظ ]

آسیه هستی یا فرعون ...

سهم من در مهار کرونا

هرکسی در دورن خود یک آسیه و یک فرعون دارد.در طول زندگی باید نگاه کند به رفتارهایش که نماد کدام یک از این دو شخصیت است! موفقیت زندگی را در کدام شخصیت می‌داند. حضرت آسیه هم دو نوع حیثیت داشت. یکی شکست در باره هدایت فرعون، و دیگری نجات خودش از فرعونیت که نتیجه‌اش نامداری در دو جهان شد. وقتی پا بگذاری روی سیم خاردار نفس و عبور کنی آسیه درونت را بها داده‌ای، و می شوی یکی از چهار زن بهشتی!

حضرت آسیه می توانست آنطرف سیم خاردار بماند و به آن نزدیک نشود، زندگی کوتاه را در کنار فرعون، در لجن زار تعفن مادی طی کند و برای همیشه خود را مانند همسر ابولهب در جهنم دنیا و آخرت بسوزاند.

پس بیایید در این ایام کرونا هرکدام آسیه‌ای باشیم برای یاری دیگران تا سهمی از مهار کرونا داشته باشیم.

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[چهارشنبه 1399-09-12] [ 10:47:00 ق.ظ ]

کرونا جریمه سنگین ...

 کرونا جریمه سنگین

همیشه در دل تهدیدها فرصت های مهمی وجود دارد.کرونا هم یکی از همان تهدیدها است که فرصت های عجیبی دارد.

برای بستن کمربند ایمنی با جریمه مجبورمان کردند که به جان خودمان رحم کنیم. اما برای جریمه کسانی که تا نزدیک صبح صدای موسیقی عروسی‌هاشون خواب را از چشم مومنین می‌گرفت، کسی خود را بدهکار نمی‌دانست! به پلیس 110 می‌گفتیم پاسخشان این بودکه اجازه از اماکن دارند تا ساعت 12 شب بکوبند، و موسیقی شان هم از ارشاد مجوز دارد.

نتیجه بعضی از این عروسی ها که افراد از نوشیدنی نجس هم می‌خوردند، چاقو کشی و قتل هم در عروسی اتفاق می‌افتاد. که بعضی از این قاتل ها هم همین روزها به علت نبخشیدن اولیای دم قرار است اعدام شوند!تعجب آدم زمانی بیشتر می‌شود که در ایام محرم هنوز ساعت 10 شب نشده زنگ می‌زدند که چرا عزاداران صدای بلندگویشان از مسجد پخش می‌شود! ولی در باره موسیقی در این مدت چهل سال همان افراد هرگز اعتراض نکردند! وقتی مسئولین در این موارد جریمه نکرند، خداوند خودش برنامه جریمه را عملی کرد و خیلی هم اثر کرد، آمار ازدواج افزایش یافت، چون دیگر قرار نیست بریز و بپاش کنند، جوان بدون مخارج اضافه، ازدواج می‌کند.

باید خودمان عامل باشیم در بیشتر از این با کرونا جریمه نشویم.

صدای موسیقی عروسی‌ها خاموش شد! پارتی‌های مختلط جمع شد. مرگ جوانانی که در پارتی‌ها با مواد مخدر خطرناک اتفاق می‌افتاد جمع شد.معلمانی که سند 2030 را در دستور کار خود داشتند، مایوس شدند. همه اینها جریمه کرونا بود.

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[دوشنبه 1399-09-10] [ 10:19:00 ق.ظ ]

راز مشترک شهدا ...

سهم من در مهار کرونا

چرا بیماری منحوس کرونا را نمی توانیم به زنجیر بکشیم، چون اهل عمل نیستیم. فقط بلدیم نق بزنیم. چون مثل بقیه رفتارهای ضد اخلاقی که هیچ وقت به آن عمل نمی‌کنیم، مثل غیبت کردن، مثل دروغ گویی، مثل مسخره کردن، مثل تقلب کردن و هزاران رفتار ضد انسانی که نباید مرتکب شویم، به این کار ضد اخلاقی هم مبادرت کردیم، و نترسیدیم که مبادا بیماری را به دیگران انتقال دهیم، فاصله‌ها را رعایت نکردیم و ماسک نزدیم، از سفر خوداری نکردیم. همه و همه این رفتارها سبب شد که هر روز تعداد زیادی از دوستان و اقوام را از دست بدهیم.یک کلام چون اهل عمل نیستیم، فقط بلدیم حرف بزنیم! رازی که شهدا می‌دانستند رفتار مشترک شهدا این راز بود، اهل حرف نبودند اهل عمل بودند . چرا در مدت چهل سال از شهدا درس نگرفتیم، تا اهل عمل باشیم. یکی دیگر از مردانی که اهل عمل بود را دشمن از ما گرفت، دیگر سعادت استشمام تنفس او را در آسمان ایران نداریم. بیایید شهیدانه زندگی کنیم، یعنی اهل عمل باشیم!

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[شنبه 1399-09-08] [ 10:24:00 ق.ظ ]

توهم مرگ برای همسایه ...

#سهم_من_در_مهار_کرونا

همیشه خیلی دیر انجام می دهیم. چون باور نداریم. شاید ایمان‌مان ضعیف است. همیشه فکر می‌کنیم، نه مقام فکر خیلی بالاست؛ بهتر است بگویم خیال می‌کنیم، که این اتفاق برای همسایه بود. همسایه فامیل، دوست، می‌میرد،گرفتار اجل معلق می شویم! البته مرگ حق است. اما بیشتر این فوتی‌های دوران مدرنیته، به علت کم کاری ماست. به قوانین بهداشتی و محافظتی عمل نمی‌کنیم. برای سلامتی خودمان و دیگران ارزش قایل نیستیم. چرا باید برای بستن کمربند ایمنی، کلاه ایمنی، رعایت چراغ قرمز سر چهاراه، پخش مواد مخدر، اعتیاد، و امروز و شاید چندین سال آینده برای ماسک زدن و فاصله را رعایت کردن از بیت المال هزینه شود. پس کی به واجبات دینی عمل خواهیم کرد! ما هنوز در ابتدایی ترین بایدهای زندگی اجتماعی مانده‌ایم و گره کور آن را نمی‌توانیم باز کنیم، مدعی انتظار فرج هستیم زهی خیال باطل!

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[چهارشنبه 1399-09-05] [ 09:47:00 ق.ظ ]

دغدغه‌ای که کتاب شد ...

مراقب تربیت فرزندان باشیم

مسئله تربیت، از مهم‌ترین مسائل اجتماعی است که از گذشته‌های دور معضلاتی را در جامعه بشری بوجود آورده. موضوعی که انتخاب شده مورد بررسی قرار می‌گیرد، تلاش کوچکی برای شناخت آیات قرآن درتأثیر محیط برتربیت است. هرچند که علما ودانشمندان در این باره راه کارهای گوناگونی مطرح کرده اند ولی عالیترین ایده‌ها را اسلام معرفی کرده است.
مشکلی که امروز دنیا از آن ضرر می‌بیند نبود امکانات نیست، بلکه نبود تربیت صحیح و تأثیرگیری کودک و نوجوان ما از افراد تربیت ناشده است.
طبق دستور قرآن، انسان حامل دو بعد منفی و مثبت است.خداجو …و هلوع منوع …است.
انسانی که ظرفیتی این گونه دارد و با فطرتی پاک آفریده شده است؛ در اختیار خانواده و تحت امر مربیان قرار می‌گیرد و چنانچه همه در صراط مستقیم باشند می‌تواند بهترین نتیجه را بدهد. ولی برعکس اگر از یک سو خانواده مؤدب به آداب نباشد و از سوی دیگر مربیانی که از میان همین خانواده‌های بی‌مبالات، مسؤولیت مهم تربیت و مراکز فرهنگی و رسانه را به عهده دارند، اگر کودک و نوجوانی توانست از این هفت خوان‌های ویرانگر به سلامت عبور کند نیاز به معجزه دارد؟!
محیط اجتماعی عامل مهمی در تکوین خصوصیات روحی و اخلاقی انسان است. زبان انسان، آداب عرفی و اجتماعی، دین و مذهب، غالباً همان چیزی است که محیط اجتماعی بر انسان تحمیل می‌کند.
قسمت اعظم یادگیری‌هایی که شخصیت افراد را تحت تأثیر قرار می‌دهد نه در فضای معمولی محیط‌های طبیعی، بلکه در محیط بسیار پیچیده که به وسیله رفتار افراد دیگر خلق و ایجاد شده است، انجام می‌پذیرد. منظور از محیط پیچیده اجتماعی یعنی الگوهای فرهنگی، طبقه اجتماعی، ساختار خانواده، سیستم‌های تعلیم و تربیت و الگوهای استخدامی است. هر کدام از این‌ها به نوعی تأثیرات خود را روی شخصیت افراد نشان داده‌اند.
اعضای یک طبقه اجتماعی بر روی نحوه گفتار، نوع پوشش، امکان بازآفرینی فعالیت‌ها، نحوه تلقی از استعدادها و اهداف زندگی تأثیر می‌گذارد. آنچه که افراد در دوران کودکی خویش تجربه می‌کنند، مانند تنبیه‌های انضباطی والدین، الگوهای غذایی، شیوه بروز احساسات و عواطف، ممانعت‌ها و انتظارات غالبا پایه و اساس شخصیت افراد در سنین بزرگسالی است. در ارتباط با این موضوع ساختار خانواده هم دخیل است. یعنی تعداد خواهران و برادران، تعداد افراد خانواده، وجود پدر یا مادر، تماما نشان داده‌اند که نقش عمده‌ای در تحول شخصیت کودک به عهده دارند. در خارج از محیط خانه، شخصیت به وسیله مشخصه‌های محیط اجتماعی مثل مدرسه، میزان تحصیلات، شغل و محل کار تأثیر می‌پذیرد.

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[چهارشنبه 1399-08-28] [ 10:23:00 ق.ظ ]

بهشتی کردن مردم بزور ...

مردم را نمی توان بزور زنده نگه داشت

وقتی به رئیس جمهور از دغدغه‌های مقام ولایت در مورد فرهنگ جامعه گفته شد، که در باره فرهنگ جامعه بیشتر دقت کن و برای آن برنامه ریزی کن؛ جوابش این بود که ما نمی‌توانیم مردم را بزور  به بهشت ببریم!

حالا چرا آنقدر اصرار پشت اصرار که پروتکل های بهدشتی را رعایت کنید، با جریمه و تعطیلی و… نمی‌تواند مردم را در خانه نگهدارد! باید با ایشان گفت: آقای رئیس جمهور طبق سخن خودتان همانطور که نمی‌توان مردم را بزور به بهشت فرستاد، همانطور هم نمی‌توان بزور زنده نگهداشت.

همانطور که دولت تدبیر و امید نخواست طی هشت سال برای فرهنگ دینی مردم کار کند، نتیجه‌اش این می‌شود. اگر مردم را به سوی دین مداری سوق می‌دادی، اکنون گرفتار این فراز و نشیب ها نبودی! اگر اختلاس‌ها در دولت اتفاق نمی‌افتاد، اگر حقوق‌های نجومی.  اگر چشمتان به دنیای غرب نبود، اگر به مقدسات حمله نمی‌کردی و صلح امام حسن  و مبارزه امام حسین  علیهما السلام را به مذاکره با گروه ظالم متهم نمی‌کردی و هزاران اگرهای دیگر… شاید امروز مدفون شده‌های کرونا کمتر بود.

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[یکشنبه 1399-08-25] [ 11:17:00 ق.ظ ]

ترس از مادر مرده ...

مادر ترسناک

روزهای سختی در انتظار مادران قرار دارد! وقتی بعضی از مادران برای فرزندانش حتی از دین و ایمانش مایه می‌گذارد، از حرام هم دست نمی‌کشد، خود را به گناه آلوده می‌کند تا فرزندانش خوشحال باشند!

با دروغ و دغل، برای خوشبختی فرزند، خود را به هر دری می‌زند، تا دختر یا پسرش زندگی راحتی داشته باشد! اما خبر ندارد همینکه روح از تنش خارج شود، دیگر بعضی از این دختر و آن پسر، رغبتی برای لمس او ندارند تا حدی که از او فراری می‌شوند!

پ ن

قرار شد فوت شدگان کرونایی را دیگر  برای تغسیل به شهر دیگر نفرستند، بلکه در شهر خودمان توسط طلاب جهادی تغسیل آن‌ها انجام گیرد. وقتی به نزدیکان میت می‌گوییم که برای کمک به تغسیل مادرتان بیایید؛ حاضر نیستند! باید دنبال افراد غریبه بگردیم تا برای تغسیل بیایند!

افراد هم دیگر حاضر نیستند در تغسیل شرکت کنند حتی کسی که سالها شغلش تغسیل اموات بود بعد از کرونا دیگر حاضر نیست ادامه دهد!

باید تماشا کرد، یک عمر تلاش و زندگی و زحمت برای فرزندانی که بعد فوت انسان دیگر او را نمی‌شناسند و یا از او می‌ترسند!!

حکمی که واجب کفایی است، یعنی با فوت یک مسلمان برهمه واجب است که برای تغسیل او اقدام کنند مگر اینکه کسی داوطلب شده باشدف که البته اول بر نزدیکان میت واجب است، وقتی آنها اذن دادن دیگران می توانند اقدام به تغسیل کنند.

باید چشم‌ها را شست باید دوباره به زندگی نگاه کرد، باید خدا را بهتر دید و شناخت، هرکاری که می‌کنیم برای خدا باشد حتی دوست داشتن فرزند و مهربانی به آن‌ها برای خدا باشد!

کرونا امتحانی برای رفوزه شدن فرزندان!!

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[جمعه 1399-08-23] [ 04:07:00 ب.ظ ]

هنرمندی قرآن ...

تبلیغ هنرمندانه

بخشی از مطالب کتاب

ب)جایگاه قرآن در روش داستانی

وجود حدود 500 داستان مستقیم قرآنی وحدود 1000 داستان غیر مستقیم (شان نزول) دلیلی بر توجه قرآن به این روش وتاثیرگذاری آن است.

ج)ویژگی‌های داستان

جذاب و پر کشش، عبرت آموز و پند آموز، است. با بکار گیری تخیل افراد برای بارور سازی محتوا بسیار موثر است. می‌توان با بیان نکات قرآنی از داستان و ایجاد جذابیت، بیان نکات پندآموز در لابلای داستان، با پیگیری اهداف تربیتی از قبل مشخص شده در مسیر آن و بیان سرگذشت گذشتگان با محکم ترین سند و دور کردن افکار خرافی و اسرائیلیات در مورد پیامبران به ایجاد حس همدردی و تسکین دردهای مشابه با شخصیت‌های داستان پرداخت که پس از شنیدن سرگذشت دیگران نتیجه اخلاقی را به مخاطبان القا کرد.

ادامه »

موضوعات: تحریر دروس استاد نخعی  لینک ثابت
[سه شنبه 1399-08-20] [ 11:09:00 ق.ظ ]

#جان_پدر_کجاستی ...

جان پدر کجاستی

بای ذنب قتلت، به چه گناهی کشته شدی؟ اگر آمریکای جنایتکار، از روی زمین محو گردد؛ اثرات زیانبار ظالمانه‌اش شاید قرن‌ها ادامه پیدا کند. بدعتی که در جامعه ظالم پرور، همچون افزایش شیاطین بوجود آورده است، نطفه‌های ناپاکی که تولید کرده است؛ هرکدامشان یک فرعون جدیدی هستند که مثل ویروس منتشر می شوند.

همانگونه که صدام ملعون در عراق بعثی‌های کافر را بر جا گذاشته است، و  شاه ملعون سلطنت طلب‌های بی مغز را باقی گذاشت؛ و این سلسله ملعونه همچنان از خارج از ایران سم پاشی شان ادامه دارد. در افغانستان هم از این سلسله منحوس باقی مانده است.

مانند بذر خس و خاشاک که وقتی پراکنده می‌شود، هرچه علف کش می زنی  باز هم می‌روید!

دنیای وحشی غرب، چنان خوی وحشی گری خود را به فرزندان بی پدر خود آموزش داده است، در هنگام سختی‌ها ، همه دست به اسلحه می‌شوند.

امروز در آمریکا که کشور رویاهای غربزدگان بود، همه مسلح شده‌اند تا یکدیگر را بقتل برسانند. شده‌اند مصداق َاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذَٰلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ…، یکدیگر را بکشید.وقتی چنین تفکری در افراد بوجود آید؛ نتیجه‌ی خونبارش می‌شود، 142بار زنگ خوردن گوشی شهید افغانی، جان پدر کجاستی!؟

با این حال به لطف پروردگار صبح نزدیک است!

 

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[شنبه 1399-08-17] [ 10:04:00 ق.ظ ]

نهی از منکر رسانه‌ای ...

 

نهی از منکر رسانه ای

یکی از راه های امربه معروف و نهی از منکر اِفشاگری است گناه دیگران را اِفشا کردنُ، فاش کردن، جار زدن! البته، گاهی وقت ها یکی از مراتب بالای امر به معروف و نهی از منکر، تو مرحله‌های آخرش این هست که دیگه وقتی گناه علنی باشد و نهی از منکر متوقفِ بر این باشد که دیگرانی لازم باشد بفهمند بِیان تذکر بدهند، لازم می‌شود به بعضیا در یک حد و حدودی به دیگران بگوید.

یا بِدهد به رسانه ها بعضاً گناهای خیلی خاص را اعلام کنند!

ما از این طرفند استفاده کردیم، وقتی تندیس شهید فهمیده را شهردار و شورا با راضی کردن مسئولین بالای شهر، با لودر از بیخ کندند! با تذکرات فروان فایده‌ای نبخشید! با فراخوان از بانوان شهر دعوت کردیم که برای شکایت به دادستانی  حاضر شوند. وقتی این فراخوان در فضای مجازی منتشر شد، بلافاصله تسلیم شدند و التماس کردند که فراخوان را لغو کنید؛ شهید فهمیده را با هر قیافه‌ای که دوست دارید نصب می‌کنیم.

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[چهارشنبه 1399-08-14] [ 01:12:00 ب.ظ ]

چشم حسود بترکه ...

سلامتی رهبر صلوات

*رهبر ۷۸ ساله ایران*

مجله تایمز در سرمقاله خود می نویسد: رهبر ۷۸ساله ایران، ۲۸ سال کشوری را در پر تلاطم ترین طوفان ها جوری رهبری کرد که امن ترین کشور خاورمیانه باشد.

رهبر ۷۸ساله ايران، سه ساعت برای مردمانش صحبت میکند بدون ذره ای تکرار، آن هم بدون خوردن قطره ای آب!!(در علم سیاست به آن تَکلُّم سه وجهی گویند)
رهبر ایران با۸۰دقیقه تکلم سه وجهي، رکورد تکلم سه وجهی که مربوط به هیتلر و چرچیل، با ۹دقیقه بود را شکسته است.

رهبرِ۷۸ساله ایران درحالي که دروس تخصصی اقتصاد را نخوانده، طرحی چند صَد صفحه ای از مباحث اقتصادی نوین را برای کشورش می نويسد که مورد تحصین اقتصاد دانان بین المللی قرار میگیرد!!!

رهبر۷۸ساله ايران دریک سخنرانی یک ساعته جامعه خویش را آسیب شناسی کرده و نقاط ضعف و قوت جامعه را با ساده ترین کلمات به مردم ميفهماند.

رهبر ۷۸ ساله ایران به مانند یک عضو کم درآمد جامعه زندگی می کند. و از همه جالب تر اينکه فرزندان خود را از مسئولیت های کشور منع کرده است.

رهبر ۷۸ ساله ايران با یک هشدار واولتيماتومش شاه کشوری دیگر را به شدت مرعوب سازد(حادثه منا) تا جایی که فردای سخنرانی اش، تمام وعده های بر زمین مانده عملی میشود!!

رهبر ایران رکورد بیشترین ساعات حضور در مناطق جنگي(هشت سال جنگ) را دارد.
رهبر ۷۸ ساله ايران مسایل بین المللی و آینده سیاسی جهان را بدرستی محاسبه و پیش بینی میکند!(برجام، جنگ يمن، رئیس جمهوری ترامپ و…)

رهبر ۷۸ ساله ايران چنان سیاست مدار قدرتمندی می باشد که بزرگترین جنگ نرم جهانی که توسط تمامی سازمان های جاسوسی دنیا از سالها قبل طراحی شده بود را تنها با یک سخنرانی چند دقیقه ای خنثی میکند.

کجای دنیا دیده اید رهبری که در سن ۷۸ سالگی به تنهایی کوه پیمایی میکند ؟؟؟

? مجله تايمز دسامبر 2016


??

« پوتین » و « امام خامنه ای »

??

——در پی دستور جناب پوتین برای جذب مترجم ، اعضای دفتر کاخ کرملین پرسیدند که مترجم را برای چه می خواهید
??
پوتین می گوید که می خواهم صحبت های رهبر کبیر ایران را در لحظه اول و با ترجمه درست و با لهجه ایرانی برایم تنظیم کند.
??
اعضای دفتر می گویند که می شود این سخنان را از طریق سایت های خبری و خبرگزاری های معتبر و رسانه های بین المللی دریافت کرد.
??
پوتین می گوید من این سخنان را بلادرنگ و لحظه ای و دقیق می خواهم.
??
اعضا دفتر می گویند دلیل تاکید شما بر این تنظیم سخنرانی ها برای چیست؟!
??
پوتین می گوید که رهبر ایران 4 شاخصه خیلی منحصر به فرد دارد
??
1/ دروغ نمی گوید
2/حرف تکراری نمی زند
3/صحبت های ایشان کاملا علمی و آینده نگرانه است و قطعا به وقوع می پیوندد
4/سخنان ایشان برای سیاستمداران دنیا مهم و روی معادلات جهانی تاثیر سریع و مستقیم دارد.
??
سلامتی مقام معظم رهبری صلوات

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی(عج) امام خامنه ای را نگه دار

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[سه شنبه 1399-08-13] [ 11:45:00 ق.ظ ]

آسمان و ریسمان بافی طب اسلامی ...

خود زنی طب اسلامی

تهچینی از آسمون ریسمون بافی طب اسلامی ایرانی

بیماری اومد پیش من گفت مشکل معده درد دارم

⁉️قبل از اینکه حرفی بزنم گفت ببخشید شما چرا ماسک نمی‌زنید؟

گفتم شما چرا می‌زنید؟?

گفت چون همه دارن میگن حتّی علما.

✅گفتم لطف کنید برای مشکل معده دردتون زنگ بزنید دفتر مرجعتون و نسخه بگیرید!!!??

گفت مرجع من که این چیزا رو نمی دونه

?گفتم در مورد ماسک هم همینه.

ادامه »

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[دوشنبه 1399-08-12] [ 01:28:00 ب.ظ ]

انتخاب شکل برزخی ...

بوی گند تارکان امر به معروف همه جا را گرفته

ابتدا به عواقبِ ترک امر به معروف و نهی از منکر می پردازیم:اولین عُقوبتِ ترک امر به معروف و نهی از منکر این است که بدانیم جزء فروع دین است!

ما با عقوبتِ ترکِ یک واجبِ مهم که جزء فروع دین است، مُواجه خواهیم شد. گناه کبیره برای ما نوشته خواهد شد و در واقع در گناه دیگران که دیدیم و نهی نکردیم شریک هستیم حالا آن گناه می‌تواند یک فعل حرامی باشد یا ترکِ یک فعل واجبی باشد!

اگر امرِ به آن معروف  یا نهی از آن منکر نکردیم! قیامت برای ما سخت خواهد شد چون در خیلی از گناهانی که خودمان مُرتکب نشدیم شریک هستیم!

به اِستناد روایاتی که می فرماید کسی که امر به معروف و نهی از منکر نکند،شریک در گناه دیگران است مَنْ أَمَرَبِمَعْرُوفٍ أَوْنَهَى عَنْ مُنْکَرٍأَوْدَلَّ عَلَى خَیْرٍأَوْأَشَارَبِهِ فَهُوَشَرِیکٌ وَمَنْأ َمَرَبِسُوءٍأَوْدَلَّ عَلَیْهِأَوْأَشَارَبِهِ فَهُوَشَرِیکٌ(مَنْ دَلَّ عَلَى خَیْرٍأَوْأَشَارَبِهِ(او رَضا بِه) فَهُوَشَرِیکٌ وَمَنْ دَلَّ عَلَیْ شرأَوْأَشَارَبِهِ(او رَضا بِه) فَهُوَشَرِیکٌ)عزیزان در روایات داریم:

که کسی که امر به معروف و نهی از منکر نکند، در روز قیامت به شکل خوک یا به شکل بوزینه محشور می‌شود و از قبر خودش بیرون میاد البته این در قرآن کریم هم آمده، اقوام پیشین که، از بنی اسرائیل آن هایی که امر به معروف و نهی از منکر نکردند، نسبت به گناه سکوت کردند، قرآن می‌فرماید:َقُلْنَالَهُمْ کُونُواقِرَدَةًخَاسِئِینَ امر کردیم به آن‌ها که مَسخ بشوید به صورت بوزینگانی رانده شده تبدیل بشوید! و بدانیم که در روز قیامت خدایی نکرده، خوک محشور نشویم! خدایی نکرده میمون، بوزینه محشور نشویم!

یکی دیگر از تَجَسُّم کسانی که امر به معروف نکنند، نهی از منکر نکنند،آنها بوگَندو ترین افراد، بدبوترین افراد و تَعَفُّن آورترین اشخاص در قیامت محشور می‌شوند این گروه ولُو اینکه از اُمّت پیامبر اسلام باشند، به ظاهر یک اسلامی هم آورده باشند،نماز و روزه ای هم انجام بِدَهند

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[شنبه 1399-08-10] [ 09:56:00 ق.ظ ]

ترک واجب مثل کوری ...

چشم و زبانی که در قیامت کور لال است

اگر نهی از منکر نکنیم، رزق و روزی کم می‌شود!

در ترک امر به معروف و نهی از منکر، معصوم علیه السلام می‌فرماید:مردمی که گناه جوانی را ببینند، گناه نوجوانی را ببینند و او را ادب نکنند، امر به معروف و نهی از منکر نکنند، تذکر به او نَدَهند، خدای متعال رزق و روزیِ همه‌ی آن ها را کاهش می‌دهد!

رزق و روزی هم همش پول نیست! رزق مادی و رزق معنوی!می‌بینی دیگر توفیقِ نماز شب خواندن از دستت رفت!دیگر نمی‌توانی بروی هیات، دیگر نمی‌توانی….امر به معروف و نهی از منکر کنیم، رزق مادی و رزق معنوی مان کم می‌شود!

برکات هم از رزق هامان می‌رود!ببینید، یکی خودِ ماهیتِ رزق است (مادی و معنوی)؛ یکی برکت داشتنِ آن رزق است!

معصوم علیه السلام فرموده، روایت از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هست که می‌فرماید که:اُمَّتِ من در خیر و خوشی هستند تا زمانیکه امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند،تا زمانیکه در خوبی ها همدیگر را تشویق می‌کنند، دعوت می‌کنندفإذالم یفْعَلواذلک هنگامی که رها کنند امر به معروف و نهی از منکر رانُزِعَتْ منهم البرکاتُ تمام برکت ها از آنان برداشته می‌شود،  کَنده می‌شود “اَلبرکات“برکت از وقتشان می‌رود، برکت از مالشان می‌رود، برکت از نسل و فرزندان و اولادشون می‌رود، برکت از کار و شغلشان می‌رود، برکت از خوشی زندگیشان می‌رود بعد می‌فرماید:وسُلِّطَ بعضُهم علی بعضٍ ولم یکن لهم ناصِرٌفی الارضِ ولافی السماءوقتی برکت از زندگی هاشون برداشته شد، از دنیا و آخرتشان هیچ اَحَدی دیگر نمی‌تواند این ها را یاری کُند، نه در زمین و نه در آسمان!چرا برکت از زندگی‌ها می‌رود؟ بخاطر ترک امر به معروف و نهی از منکر

وقتی دیدم دوستمان

همسایه مان

خواهرمان

زن برادرمان

و دخترمان و….

حاضر به افزایش جمعیت نیست و فقط به یک یا دو تا فرزند اکتفاکرده است، راهنمایی نکردیم که این کار مورد رضایت خداوند نیست، پیامبر از این کار ناراضی است.

خصوصا وقتی یک دختر لیسانس که پشت دستگاهی که از خارج برایمان فرستاده اند نشسته و گفت که فرزندت ناقص است باید سقط شود حرف او را وحی منزل دانستیم و به قتل نفس اقدام کردیم.

وقتی دخترمان، خواهرمان، دوستمان، پوشش نامناسب داشت ، با مهربانی به او تذکر ندادیم.

وقتی غذای زیاد پختیم و زیادی را در سطل زباله ریختند، اعتراض نکردیم.

وقتی با آب نوشیدنی  برای شستشوی کوچه و حیاط استفاده کردند و کردیم !

نتیجه همه این گناهان، رزق مادی مان: تورم بالا است و رزق معنوی مان همه تعطیل شد. نه اربعینی نه زیارت عتباتی نه حرم رضوی و نه مسجد و منبری و نه نماز جمعه و نه اعتکافی وجود ندارد!

و بدتر از همه تسلط حقوق نجومی بگیران و اختلاس کنندگان را برخود مسلط کردیم، که وقتی حرف از دین می زنیم؛ جوابمان این است که ما مردم را به زور به بهشت نمی بریم!!!

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[سه شنبه 1399-08-06] [ 11:55:00 ق.ظ ]

جریمه سکوت ...

با امر به معروف گناهکار را جریمه کنیم

برای یاری کردنِ امام، همه‌ی اُمَّت وظیفه دارند رهبر را، پدربزرگ را، مدیر مدرسه را، ولی خدا را، امام معصوم را یاری کنند. همه‌ی کارها را نندازند گردن او، بنشینند دست را در دست بگذارند بگویند او درست کند نه، امر به معروف یعنی بفهمیم که همه ما برای اصلاح جامعه سهمی داریم از نگاه عقل نکته بعدی را با هم بررسی کنیم ببینید امر به معروف و نهی از منکر یک جور جریمه کردن است یعنی گناهکار را بخاطر خطاش جریمه کنیم

که من رابطم رو باهاش کم کنم، یک جریمه این است که اخم کنم بهش، یک جریمه این است که یک خورده رفاقتم را طور دیگه‌ای باهاش تنظیم کنم این بخش از مهمونیش که گناه آلوده را نَرَوم، شرکت نکنم امر به معروف یعنی مثل پلیس که جریمه می‌کند ماشین متخلِّف را،می‌گوید آقا شما سرعت غیر مجاز داری، سبقت غیر مجاز، نمره منفی می‌گیری، گواهینامه‌ات را می‌گیریم نگه می داریم، ماشینتم می خوابانیم، اعمال قانون می‌کنیم؛ چرا؟  تا دفعه دیگه این کار را نکنی!امر به معروف یعنی همه یک جورایی همدیگر را تو اشتباهاتمان جریمه کنیم البته با زبانِ خوش، معمولاً با لحن درست و مناسب به هم تذکر بدیم هزینه‌ی گناه را بالا ببریم. یک مثال قشنگی هست همه شنیدید:آن قایقی یا کشتی‌ای که یک نفر داشت کفِ قایق را سوراخ می‌کرد کف کشتی را سوراخ می‌کرد بعضیا گفتند آقا چیکار می‌کنی وسط دریا هستیم این قایق الآن سوراخ بشه غرق می‌شویم، چرا سوراخ می‌کنی کف قایق را؟گفت آقا دخالت نکنید من دارم زیر پایِ خودم را سوراخ می‌کنم

عده‌ای گفتن راست می‌گه بابا زیر پایِ خودش  را سوراخ می‌کند، دو سه نفر گفتند، بابا همه توی این کشتی هستیم، غرق می‌شویم. حالا شهر ما که همه در آن زندگی می‌کنیم، طرف حق ندارد گناه کند و ما باید نهی از منکر کنیم. چون بلا که میاد همه غرق می‌شویم. مثل حالا هی گناه را دیدیم و لب فرو بستیم،  و خفه شدیم؛ بلا آمد مجبوریم همه دهن بند بزنیم و گرنه با کرونا خفه می‌شویم

نگفتیم سقط جنین نکنید

نگفتیم جنس خارجی نخرید

نگفتیم پوششت را رعایت کن

نگفتیم آقا نگاه نکن

نگفتیم ……!

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[یکشنبه 1399-08-04] [ 05:42:00 ب.ظ ]

پرورش شتر دزد ...

ترک واجب نهی از منکر یعنی تخم مرغ دزد شتر دزد شود

برای اینکه تخم مرغ دزد شتر دزد نشود باید، جلویش گرفته شود. یک وظیفه حکومت دارد که باید با بگیر و ببند جلوی این کار را بگیرد. یک وظیفه‌ای هم مردم دارند، از واجبات فروع دین است. دقیقا مثل نماز و روزه حج و جهاد…. که بعضی این فروع دین قضا دارد، بعضی مثل امر به معروف و نهی از منکر قضا ندارد.

یعنی همان لحظه باید گناهکار قرنطینه بشود. یعنی به تعداد اهالی یک کوچه همه به فرد گناهکار تذکر بدهند؛ این کار باعث تلخ شدن گناه در ذائقه گناهکار می‌شود، دیگر علاقه‌ای به آشکار کردن گناه در دید همگان نخواهد داشت.بدین گونه می توان از بی نظمی اجتماعی جلوگیری کرد.

یک مثالی در علم شیمی می‌زنند: شیمی دانان:مفهوم بی‌نظمی، آنتروپی، دِلتا اِس می‌گویند همواره در شرایط غیر آزمایشگاهی، دنیا به سمتِ بی‌نظمی رهسپار است.  حرکتِ دنیا به سمت بی نظم تر شُدن است. شما مثالش را ببینید:بچه را اگر تربیت نکنی، امر و نهی اش نکنی، یادش ندهید، تربیتش نکنید؛ نه دکتر می‌شود، نه عالم و روحانی می‌شود، نه مهندس می‌شود، نه آدم بدرد بخور، نه متخصص ، نه با ادب می‌شود، به هیچ کار و فَنی تن نمی‌دهد و  آخرش هیچی نمی‌شود، یک آدم الّافِ بیکار می‌شود. مُنتَها اگر همین بچه در معرض تربیت قرار بگیرد؟

دقیقا مثل یخ، همان بحثِ شیمی، یک قالب یخ را شما بگذارید اینجا، فردا صبح میایید می‌بینید که این قالب یخ مایع شده در واقع جامد، مایع شده، آب شده است یا یک مقدار آب رو بگذار اینجا فردا میایید می‌بینی یک بخش زیادیش بخار شده است، مایع به سمتِ گاز رفته است.

یعنی در یک کلام، جامعه را وِل کنید به سمت منظم تر شدن و قاعده مندتر شدن نمی‌رود!مگر اینکه برایش انرژی صرف کنید.

انرژی یعنی نظم دادن به جامعه همان امر به معروف و نهی از منکر است.همان نظارت اجتماعی، که دولت بی تدبیر گفت مردم را بزور به بهشت نمی برند، یعنی رها کنید تا مردم مثل بهائم بچرند! تا در گروه ذر هم یلعب و یرتع بمانند.

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[جمعه 1399-08-02] [ 12:22:00 ب.ظ ]

فراموشی پروتکل قرآنی ...

پروتکل قرآنی امر به معروف فراموش شده

از اسفند 98 کرونا شروع شده، انگار که قیامت شده است. آی قرنطینه کنید، ماسک بزنید، دستور العمل های پی‌در‌پی و پروتکل‌های بهداشتی! وقتی پروتکل های قرآنی را هیچ وقت اجرا نکردیم چه توقعی داریم پروتکل های بهداشتی اجرا شود!

  هیچ وقت به این واجب امر به معروف و نهی از منکر که قرنطینه گناهکار است، هرگز به پروتکل‌های دینی که خداوند در قرآن با 120 آیه درباره این امر مهم سفارش کرده است، عمل نکردیم. اگر امر به معروف و نهی از منکر را همه انجام دهند، گناهکار قرنطینه می‌شود، وقتی همه بهش تذکر بدهند، با زبان خوش که هر روز که از خانه بیرون می اید تا به خانه برگردد 100 بار بشنود که کارش اشتباه است. تا زمانی که بیمار است، توی قرنطینه می‌ماند. تا وقتی که خوب شد.تا وقتی که دیگه گناه را علنی انجام نداد، آن وقت بیاد در ظاهر جامعه حرکت کند، زندگی کند!پس امر به معروف یعنی قرنطینه کردن گناهکار.

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[سه شنبه 1399-07-29] [ 10:39:00 ب.ظ ]

مُرده هستم شما چطور ...

من مرده ام شما چطور مرده اید

وقتی از خانه بیرون می‌روم، هم خودم را مرده می‌بینم، مرده‌های بسیاری در اطرافم هستند. بدون اینکه قرنطینه‌ای در کار باشد! و مردم هم در کنار این مردگان هیچ احساس ناراحتی یا ترس نمی‌کنند! همه جا هستند، از مترو گرفته تا اتوبوس، تاکسی، دانشگاه، بازار، خانه عمه و خاله، همسایه‌ها همه جا مُردِه ها ولو هستند. نمی‌دانم چشم برزخی پیدا کرده‌ام؟ حتی خودم هم را جزو مرده حس می‌کنم و میان آنها هستم!

یادم افتاد از وقتی که کلام مبارک امام‌علی‌علیه‌السلام را دیدم، مُردم! می‌فرمایند:کسی که امر به معروف و نهی از منکر را با قلب و دست و زبانش انجام ندهد، مانند مرده‌ای بی خاصیت در بین زندگان است، یکی از ناتوانی هایی که مُرده دارد، عدم توان دفاع از خود هست شما یک جسد را بِندازید را زمین و با پا بِهِش لَگَد بزنید یا با دست بهش مُشت بزنید،قابلیت دفاع از خودش را نداره!

شاید وجه تشابه در این حدیث مولا همین باشه که :کسی که امر به معروف و نهی از منکر نمی‌کند، از حق خودش دفاع نمی‌کند!با این مقدمه، می خواهیم بحث بررسی کنیم ضرورت امر به معروف و نهی از منکر رو از نگاه عقل ببینیم. جایگاه امر به معروف و نهی از منکر از پنجره‌ی عقل بشری چه هست و اهمیت و ضرورتش چطور هست؟

مهمترین فاجعه و خطرناک ترین آسیبی که با ترک امر به معروف تو جامعه اسلامی رُخ می‌دهد می‌دانید چیست؟این است که گناه، از گناه بودن می‌اُفتد،عادی می‌شود وقتی هم عادی شد به تدریج ارزش می‌شود این بدترین خطر است، این بزرگترین خیانت  است به مردم مسلمان، که خودشون سر خودشون میاورند!با امر به معروف نکردن باعث می‌شوند که:ارزش کم کم جایش با ضد ارزش عوض بشود معروف و منکر جایشان عوض بشود یک مرحله‌ی وسط هم دارد اول عادی می‌شود قبح گناه می‌ریزد، خوبی معروف از بین میرود، معروف عادی سازی می‌شود.

وقتی گفته می‌شود، پیامبر بزرگ اسلام به زیادی امتش بر امت‌های دیگر فخر می کند، فخر پیامبر می‌شود ضد ارزش.  فقط دوتا بچه کافیست، می‌شود ارزش، هرکسی که بچه کم دارد به آن افتخار می‌کند! کم‌کم این گناه بچه نداشتن جایش را به قتل نفس می‌دهد و براحتی به سقط جنین رو می‌آورند! به جایی می‌رسد که هر روز 200 کودک در این کشور مسلمانی و شیعه، بچه‌ها کشته می‌شوند. چرا گفتم شیعه چون هر پدر اهل سنت با انتخاب چهار همسر و هر کدام ده فرزند صاحب چهل فرزند می‌شود!

 مهمترین فایده‌ی امر به معروف و نهی از منکر شاید این باشد که گناه زشت بماند، خوبی خوبی بماند، جای معروف و منکر عوض نشود، اما با این مقدمه وارد بحثمان بشویم

ما چندتا ضرب المثل داریم، خیلی خوبه این‌ها را بین مردم ترویج کنید.ضرب المثل‌هایی که امر به معروف و نهی از منکر را در ناخودآگاه مردم تایید می‌کند یکیش این است که:می‌گویم سکوت نشانه رضایت است، واقعا وقتی شما یک گناهی را می‌بینید سکوت کنید، یعنی راضی هستید به انجام آن خطا، ضرب المثل قشنگی که داریم می‌گوید آقا:چو می‌بینی که نابینا و چاه است، اگر خاموش بنشینی(یا اگر دستش نمی‌گیری) گناه است واقعاً گناه است! وقتی می‌گویند کاهش جمعیت یک فاجعه است، از غیر متدین‌ها که با سگ و امثال آن زندگی می‌کنند که توقع نداریم، در افزایش جمعیت همکاری کنند. از مذهبی ها توقع داریم ، از قشر طلاب توقع داریم که به این معروف عمل کنند!!!

متاسفانه مسئولین فرهنگی مرکز مدیریت به قضیه توجه ندارد، طلاب را برای درس خواندن تهدید می‌کنند، و همکاری ندارد با ترساندن از اینکه سنوات می‌خوری و حذف واحد می‌شوی! در حالیکه می‌شناسم موسساتی را که تا آنجا که می‌توانند به طلبه فرصت می‌دهند تا هم به فرزند آوری برسد هم از درس نماند.

متاسفانه این مسئولین خودشان هم بخاطر تحصیل و دکتری که این روزها از کروناهم بدتر به جانشان افتاده است، حاضر نیستند فرزند بیشتر بیاورند.

با نماینده شهرمان صحبت می‌کردیم، پرسیدم برای زنان در مجلس چه کردی که خدا را خوش بیاید؟ حرف خوبی زد گفت: طرحی دادم که هرکسی که متاهل است و فرزند بیشتری دارد به او شغل بدهند. و هرکسی که  متاهل است و فرزند بیشتری دارد از یارانه برخوردار گردد.

پس لطفا زنده باشید، نمیرید قبل از اینکه بمیرید!

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[دوشنبه 1399-07-28] [ 01:58:00 ب.ظ ]

کندن پوست مردم ...

اگر امر به معروف نکنید خداوند پوست تان را می کند

برای ورود به ماه ربیع اول  با روایتی از حضرت رسول اکرم شروع کنم. پیامبر خدا نشسته بودند، یک شاخه‌ی درختی به دست گرفته بودند و با تیغ، با شمشیرشون داشتن این شاخه‌ی درخت را می تراشیدند، صاف می‌کردندکه عصا بشود و عصایی درست کنند دستشان بگیرند؛ عده‌ای از اصحاب آنجا بودند، رسول خدا فرمودند: باید حتماً امر به معروف و نهی از منکر کنید، اگر نکردید، خدا پوستتان را می‌کَند!همانطور که من دارم پوست این چوب درخت را می‌کَنم که عصا بشود دستم بگیرم!

خدا نکند ما از کسانی باشیم که خدا به ما خشم بگیرد و پوست ما را بخواهد بِکَّنِد، البته این تعبیر، از ماست که بر ماست.

و حالا ما داریم کفاره کم کاری هایمان را می دهیم، و پوستمان با فشار کرونا کنده می‌شود.

از کتاب «المجازات النبوية» منتشر می کند.

قال رسول الله صلی الله علیه وآله: لَتَأْمُرُنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لَتَنْهَوُنَّ عَنِ الْمُنْكَرِ أَوْ لَيَلْحِيَنَّكُمُ اللَّهُ كَمَا لَحَيْتُ عَصَايَ هَذِهِ، لِعُودٍ فِي يَدِهِ.

المجازات النبوية (سید رضی) ص: 322

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[یکشنبه 1399-07-27] [ 01:45:00 ب.ظ ]

روضه پیامبر در حصر ...

 روضه در حصر بغض در گلو

مشغول زیارتنامه هستم.از پشت دیوار زیارت نامه می‌خوانم، دائم مکانم را تغییر می‌دهم؛ تا وهابی به من گیر ندهد .کوچه بنی‌هاشم است پرنده خیالم پر می‌کشد وارد خانه پیامبر می‌شوم . حضرت به دخترش نگاه می‌کند می‌فرماید: دخترم می‌شنوم صدای استغاثه تو را در حالیکه بین در و دیوار هستی، به چهره علی نگاه می‌کند، علی جان بعد از من، سینه‌های پر از کینه محاسن تو را با خون سرت خضاب می‌کند. حسنین وارد شدند خود را بروی سینه پیامبر انداختند. امیرالمومنین می‌خواهد آن‌ها را بلند کند؛ پیامبر می‌فرماید: علی جان بگذار بمانند. به صورت حسن دست کشید فرمود عزیزم با شمشیر به ران تو زخم می‌زنند و سجاده از زیر پایت می‌کشند، و تو حتی در خانه‌ات هم امنیت نداری، بعد گردن حسین را بوسید فرمود حسین تو را تشنه و گرسنه کنار نهر آب شهید می‌کنند. از خانه پیامبر صدای گریه می‌شنوم، پیامبر از دنیا رفته است؛ منتظر می‌شوم تا تشیع حضرت را مشاهده کنم اما خبری نیست. همه در سقیفه جمع شده‌اند. امیرالمومنین با سلمان و ابوذر… پیامبر را بدون تشیع دفن کردند. وهابی با ماشین مخصوص، بدون صدا، مثل ابن زیاد رسید بالای سرم، فریاد زد حاجی بلند شو، بلند می‌شوم تا در گوشه‌ای دیگر زیارت نامه را تمام کنم.

موضوعات: خاطرات  لینک ثابت
[جمعه 1399-07-25] [ 02:27:00 ب.ظ ]

غربت پیامبر ...

کوچه بنی هاشم

 در کنار مسجد النبی نشسته‌ام، از کوچه بنی‌هاشم از بیرون به نزدیک ترین نقطه از پشت دیوار روضه، اذن دخول می‌خوانم، چون می‌دانم که در داخل مسجد به این زودی‌ها اجازه زیارت نمی‌دهند.

هنوز هم پیامبر غریب است در این شهر، در مکه غریب اینجا غریب. به آسمان ابری و غم گرفته نگاه می‌کنم، می‌گویم پروردگارا غربت تاکی، اینجا نشسته‌ام حدود کوچه‌های بنی‌هاشم است. پیش خودم تصویر کوچه‌ها با دیوارهای کوتاه گلی می‌بینم، پیامر مهربانی‌ها را می‌بینم که در میان چند کودک بازی گوش اسیر شده است . پیامبر اعظم به آن‌ها سواری می‌دهد، وقت اذان شده صدای بلال ‌از مناره مسجد بگوش می‌رسد، ولی بچه‌های بازیگوش حاضر نیستند چنین همبازی محترم و دوست داشتنی را رها کنند.

ابوذر را می‌بینم که با نگرانی از ته کوچه نمایان می‌شود، و بدنبال پیامبر می‌گردد که چرا به مسجد نیامده است.

با دیدن رسول خدا تعجب می‌کند، یا رسول الله مردم همه منتظر اقامه نماز هستند و شما اینجا مشغول….

حضرت دم گوش ابوذر آهسته نجوا کرد، ابوذر دست درجیبش کرد، چند تا گردو درآورد، گفت بچه‌ها من این شتر شما را می‌خرم، می‌فروشید ، حواس بچه‌ها پرت شد و از تمرکز بر پیامبر منصرف شدند، چون ظهر شده بود گرسنه بودند، حاضر شدند معامله کنند. باصدای شرطه که حاجی پاشو برو، از کوچه بنی هاشم بیرون آمدم، و نقطه دیگری را انتخاب کردم و نشستم تا بقیه زیارت را بخوانم، صدای کودکانه حسن و حسین را شنیدم که با خوشحالی از مسجد دوان دوان به خانه برمی‌گشتند و هردو تلاش می‌کردند که زودتر به خانه برسند و موضوعاتی از دهان مبارک پیامبر شنیده بود برای مادر بگوید تا جایزه بگیرد.دوباره به زیارت مشغول می‌شوم .

 

موضوعات: خاطرات  لینک ثابت
 [ 01:59:00 ب.ظ ]

مرقد بی مزار ...

همدم مادر بی مزارم

حیران و سرگردان به طرف بقیع می‌روم تا بلکه از پشت نردها در پهنه‌ی بقیع مرقد امام حسن را جستجو کنم.

اینجا بقیع است مزار چهار امام معصوم بدون سنگ قبر، تنها با پاره سنگی که بر بالای قبر گذاشتند، زنان حق ورود به بقیع را ندارند، طبق احکام وهابیت اگر زنی سر قبر مردان برود، مرد مرده می‌تواند اندام او را عریان ببیند، از پشت نرده‌ها به دور دست نگاه می‌کنم تا مزار غریب چهار امام غریب را در زادگاهشان نظاره کنم، از همان جا به امام رضای غریب خودمان سلام می‌کنم می گویم آقاجان شما غریب هستید یا اجداد مطهرتان در وطن خود چنین غریب هستند. در مدینه یک بغض گلوگیر دائمی در گلو داری و اشکی که بهانه می‌خواهد تا ببارد.

زیارت جامعه را شروع می‌کنم، فاصله بقیع تا مسجد النبی را می‌بینم، کوچه‌ی بنی هاشم شلوغ است تعدادی اندک، تابوت را بر دوش دارند و تصمیم دارند تا کنار مدفن پیامبر دفن کنند، اجازه نمی‌دهند، این نوه پیامبر امام حسن علیه السلام است، چه کسی اولی تر از او که در کنار جد بزرگوارش باشد.

تیر ها در کمان می‌رود، شروع به تیر باران کردن تابوت می‌کنند، امام حسین علیه السلام دستور می‌دهد برویم بقیع، از این همه غربت اشک بر پهنای صورتم جاری می‌شود، صفحه دعا را با دستمال خشک می‌کنم، همان جا دورکعکت نماز زیارت می‌خوانم، ایستاده بدون رکوع و تشهد که مبادا شرطه ها بفهمند وبجار نرده های مشبک دیوار سیمانی بکشند!

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[پنجشنبه 1399-07-24] [ 03:01:00 ب.ظ ]

صلح امام حسن ...

الگوی روش امام حسن مجتبی علیه‌السلام در تبیین چرایی صلح؛
•امام خامنه‌‏ای در تبیین دوران سخت امامت امام مجتبی علیه‌السلام می‏‌فرماید: «بنده در قضایاى تاریخ اسلام این مطلب را مکررا گفته‌‏ام که، چیزى که امام حسن مجتبى علیه‏‌السلام را شکست داد، نبودن تحلیل سیاسى در مردم بود والا همه‏‌ى مردم که بى‏‌دین نبودند؛ تحلیل سیاسى نداشتند»(۱۲/۰۸/۱۳۷۲).
با توجه به اسناد و روایات، ضعف تحلیل سیاسی تنها قبل از وقوع صلح نبود و این آسیب اجتماعی بعد از صلح نیز خود را نشان می‏‌داد از این رو امام مجتبی علیه‌السلام هم قبل از انعقاد صلح و هم بعد از آن، در روشنگری و بصیرت‏ بخشی به آحاد جامعه اهتمام داشت.
از استدلالات شخصیت مبارک امام مجتبی علیه‌السلام برای تبیین چرایی انعقاد صلح با معاویه نیز به خوبی متوجه می‏‌شویم که حضرت درصدد تقویت تحلیل سیاسی جامعه بوده‏‌اند. بطور مثال آن حضرت، فرایند صلح را با دو پدیده‏‌ی تاریخی تشبیه نموده‎‏اند؛ یکی از این پدیده‌‏ها، مربوط به قرآن و دیگری مربوط به سنت نبوی(ص) است.

* تمثیل اول
در تمثیل اول، امام بعد از تصریح به این‏که جامعه‏‌ی امروز، نمی‏‌تواند به درستی این واقعه را تحلیل نماید(مَا تَدْرُونَ‏ مَا عَمِلْتُ!(الاحتجاج/ ج۲/ ص۲۸۹)) و بعد از اشاره به نکته که: «به‏‌خدا قسم آنچه انجام دادم براى شیعیانم بهتر و نیكوتر از هر چیزى است كه خورشید بر آن طلوع و غروب مى‏‌كند»(وَ اللَّهِ الَّذِی عَمِلْتُ خَیْرٌ لِشِیعَتِی مِمَّا طَلَعَتْ عَلَیْهِ الشَّمْسُ أَوْ غَرَبَتْ، اقدام خود را شبیه اقدامات حضرت خضرعلیه‌السلام دانستند: «آیا آن داستان را از یاد برده‌‏اید که حضرت خضرعلیه‌السلام وقتی کشتی را سوراخ کرد و دیوار را بر پای داشت و تعمیر کرد و پسر را کشت، این کار او باعث شد که موسی بن عمران علیه‏‌السلام بر او خشم گیرد، چراکه حکمت آن را نمی‏‌دانست، در حالی که این کار نزد خدا عین حکمت و صواب بود؟»(أَ مَا عَلِمْتُمْ أَنَّ الْخَضِرَ لَمَّا خَرَقَ السَّفِینَةَ وَ أَقَامَ الْجِدَارَ وَ قَتَلَ الْغُلَامَ كَانَ ذَلِكَ سَخَطاً لِمُوسَى بْنِ عِمْرَانَ إِذْ خَفِیَ عَلَیْهِ وَجْهُ الْحِكْمَةِ فِی ذَلِكَ وَ كَانَ ذَلِكَ عِنْدَ اللَّهِ حِكْمَةً وَ صَوَاباً؟
خضر گر در بحر کشتی را شکست
صد درستی در شکست خضر هست

* تمثیل دوم
در تمثیل دوم، حضرت با استناد به سیره‌‏ی نبوی صلی الله علیه و آله فرمودند: «علت صلح من با معاویه، همان علت صلح رسول‏‌خدا صلی الله علیه و آله با بنى ضمره و بنى اشجع و با اهل مكّه هنگام برگشت از حدیبیّه است با این تفاوت که آن‏ها به‏نصّ‏ قرآن كافر بودند و معاویه و اصحابش به مقتضاى تأویل قرآن كافر مى‏باشند»(عِلَّةُ مُصَالَحَتِی‏ لِمُعَاوِیَةَ عِلَّةُ مُصَالَحَةِ رَسُولِ اللَّهِ لِبَنِی ضَمْرَةَ وَ بَنِی أَشْجَعَ وَ لِأَهْلِ مَكَّةَ حِینَ انْصَرَفَ مِنَ الْحُدَیْبِیَةِ، أُولَئِكَ كُفَّارٌ بِالتَّنْزِیلِ وَ مُعَاوِیَةُ وَ أَصْحَابُهُ كُفَّارٌ بِالتَّأْوِیل(علل الشرایع/ ج۱/ ص۲۱۱))

* روشی قاعده‏‌مند در تحلیل سیاسی
این روش استدلالی حضرت مجتبی علیه‌السلام – استناد به تاریخ- می‏‌تواند الگو و قاعده‏ای باشد برای فنّ تحلیل سیاسی و بصیرت ‏افزایی برای افراد. این روش از آن جهت قاعده‌‏مند است که امیرالمؤمنین علیه‌السلام تصریح دارند: «اوضاع روزگار برای آیندگان همان‏گونه جریان دارد که برای گذشتگان جریان داشته است؛ امور عالم شبیه یکدیگرند»(إِنَّ الدَّهْرَ یَجْرِی بِالْبَاقِینَ کَجَرْیِهِ بِالْمَاضِین(نهج‏البلاغه/ خطبه۱۵۷)؛ إِنَّ الْأُمُورَ أَشْبَاهٌ
از این رو می‏بینیم رهبر بصیر و حکیم انقلاب نیز از این روش قاعده‏مند به کرات استفاده کرده و می‏‌کنند؛ که به چند نمونه اشاره می‏‌نماییم:

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
 [ 02:36:00 ب.ظ ]

نقشه هایم برای اربعین ...

تعمیر سیار شیرالات موکب ها

برای اربعین چه نقشه‌هایی داشتم، همه نقش برآب شد. توی خیلی از موکب‌ها شیر‌های آب روشویی‌ها خراب بود، آبش شُرشُر می‌رفت؛ باعث می‌شد شیر آب توالت قطع بشه.

این اتفاق توی بیشتر موکب‌ها وجود داشت. می‌گفتم کاش این همه موکب‌هایی که برای تعمیر در مسیر وجود داره، چندتا موکب سیار توی مسیر به موکب‌ها سرکشی کنند مثل یدک کش‌هایی که توی جاده‌های ایران، برای تعمیر ماشین های خراب امکانات می‌دهند، شیر‌های آبی که خراب شده را درست کنند. وقتی شیر آب خراب بود، آب منبع هم تمام می‌شد، هم میزبان و هم زائر به مشکل بر می‌خورد.

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[پنجشنبه 1399-07-17] [ 11:03:00 ق.ظ ]

کودکان شهید در دست قاتل ...

دوطفلان مسلم

پیرزن به دشت رفته بود، دو کودک را دید که هراسان به سوی او می آیند.پیرزن پرسید فرزندانم در این دشت چه می کنید؟

آن دو گفتند:ای مادر به ما پناه بده فردا خواهیم رفت. پیرزن پرسید شما کیستید و از کجا می آیید؟ گفتند:ما از زندان ابن زیاد گریخته ایم.ما از اهل پیامبر تو، فرزند مسلم بن عقیل هستیم.زن به آنها احترام گذاشت و آنها را در خانه اش پناه داد. اما نگران داماد قسی القلبش بود که اگر بفهمد آنها تحویل خواهد داد. نیمه شب داماد مست به خانه آمد، و صدای نفس های دوکودک را شنید و آنها را شناخت که برای سرشان دوهزار درهم جایزه می دهند.کودکان را دستگیر کرد و برد کنار فرات تا آنها را به قتل برساند.

کودکان مسلم به مرد قاتل گفتند مارا به ابن زیاد تحویل بده تا او حکم کند.مرد قاتل آن دو را به قتل رساند. و سرهای بریده را نزد ابن زیاد برد.ابن زیاد گفت: کودکان از تو چه خواهشی کردند؟ مردک قاتل گفت: کودکان گفتند مارا به ابن زیاد تحویل بده تا او برما حکم کند و هنگام مرگ خواستند که نماز بخوانند و بعد از نماز از خدا خواستند تا بین آنها و من حکم کند.ابن زیاد گفت: اگر آنهارا به من می سپردی به تو چهار هزار درهم جایزه می دادم. تا به جدشان عبدالله بن جعفر منت بگذارم.بعد دستور داد تا سرش را جدا کنند.

منبع:مقتل جامع سید الشهدا

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[چهارشنبه 1399-07-16] [ 09:54:00 ب.ظ ]

ادب حضور در اربعین ...

کرونا کفاره اسراف در سفر اربعین

برات سفر اربعین آمد و رفتیم سفر اما، حسینی نبودیم! کربلایی نبودیم! رفتارهایی که مورد تائید میزبان نبود، انجام دادیم. خواستیم به یک مستحب عمل کنیم، اما مرتکب حرام شدیم! همینکه موکب پذیرایی می دیدیم، سریع  مثل جت فانتوم در صف قرار می گرفتیم.  و هر کدام غذا به اندازه چند نفر  می‌گرفتیم، وقتی از صف جدا می‌شدیم، تازه متوجه می‌شدیم، نفرات گروه هم همان غذا را دریافت کرده‌اند! این کار باعث می‌شد که به بقیه زوار در صف غذا نرسد! درحالیکه همراهشان بچه‌ها‌ی کوچک که گرسنه بودند بدون غذا باید در صف دیگری منتظر می‌شدند!

کسانی که چند بسته غذا گرفته بودند؛ 20 متر آن طرفتر به موکبی می‌رسیدند که غذایشان به نظر اینها چرب تر بود، همه غذایی که داشتند را کنار خیابان می‌گذاشتند دوباره در صف غذای کباب می‌ایستادند!

وقتی از نعمتی که خداوند ارزانی داشته با عدالت استفاده نشود، تنها خودش می‌تواند جلوی این کار را بگیرد! تنبیهی می‌کند که چشم جهانیان را با تمام پیشرفت صنعتی کور می‌کند!

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[یکشنبه 1399-07-13] [ 10:27:00 ق.ظ ]

اربعین آرزوها ...

اربعین است آرزویم

چه زود گذشت، سال گذشته همین روزها بود، برای رفتن به سفر اربعین آماده می‌شدم.

سالها بود که در آرزوی چنین سفری روز شماری کرده بودم، منتها به علت بیماری دیسک کمر از پیاده روی ممنوع بودم. در این اواخرزانو درد و فشاری در کتف هم به آن اضافه شده بود. نمی‌توانستم بی خیال سفر اربعین شوم. طبق معمول دست به دامن شهدای گمنام شدم. با شهدا قراردادی را عهد بستم! که شهدا کمک کنند بدون هیچ گونه دردی موفق به سفر اربعین بروم در کربلا زیارت عاشورا با صد سلام به نیت شهدای گمنام بخوانم.

برای سالهای بعد هم عهد بستم که موفق به سفر اربعین شوم به هر کوله پشتی بنری با قطع A4 چاپ کنم به هر زائری بدهم که شهر کربلا و نجف شهر عشق است آن را از خانه خود تمیزتر نگاه داریم.

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[چهارشنبه 1399-07-09] [ 02:49:00 ب.ظ ]

نسل کشی با عقیم سازی مخفیانه پزشکان ...

 دکتر لبافhttps://www.aparat.com/v/bK7Nj

دکتر لبافhttps://www.mehrnews.com/news

امام خمینی «ره»یک فرمول راهگشا دادند؛ فرمودند هروقت دشمن از کار شما تعریف کرد و خوشحال شد بدانید که به سود دشمنان کار کرده اید!

برای کاهش جمعیت در ایران از طرف خارجی ها بیشترین جوایز را اهدا کردند با تشکرات فراوان؟!

پزشکان سوگند می خورند که راز دار بیمار خود باشند وبه او خیانت نکنند!!!

بعد از سه دهه نسل کشی و عقیم کردن زنان، حالا خانم دکتر لباف اعتراف می‌کند که به ما گفته بودند، در دوره تخصصی رزیدنتی مخفیانه زنانی که دومین یا سومین زایمان را داشت او را عقیم کنید. فقط با یک خراش به تخمدان زن برای همیشه عقیم می‌شود. این یک راهکار بود. راهکار بعدی با تشویق به بستن لوله های زنان و مردان با این حیله که چرا می‌خواهی قرص بخوری یا دستگاه ضد بارداری استفاده کنی! بعد بستن هروقت خواستی دوباره با عمل جراحی راه بچه دارشدن را برای تو باز می‌کنیم.  وحقه دیگر هرگز از سرطان زا بودن قرص های ضد بارداری چیزی به کسی نگفتند! با این توجیه که اگر بگوییم ضرر دارد دچار استرس می شوند، وقتی قرار است قرص ضد بارداری بخورند!

پ ن

حالا منتظر باشیم که بعد دو دهه دیگر خواهند گفت که به غربال گران هم سفارش مخفیانه شده بود که بگویید نوزاد تان ناقص است تا حذف شود!!!

چقدر زنان بینوایی که با سرطان از دنیا رفتند، چون قرص زد بارداری خورده بودند!!

تنها کاری وزارت بهداشت درحق زنان  ومردان ایرانی کرد که رایگان بود نسل کشی بود، حتی یک ریال هم بابت قرص ودیگر روشهای عقیم سازی از مردم نخواستند، چرا چون از خارج برایشان هزینه را می فرستادند.

خانم دکتر لباف هم خیلی دیر افشا کرد، وقتی که دیگر راه بازگشتی نیست! باید همان زمان خودرا به دفتر مراجع تقلید می رساند و باورش را بیان می کرد!!!

زمانی که به ما سیم خاردار برای دفاع نمی دادند اما برای قرص های ضد بارداری می دادنند!!!!

مومن نباید از یک سوراخ دوبار گزیده شود.

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[سه شنبه 1399-07-08] [ 09:38:00 ق.ظ ]

اخراج مبلغ از دوره ...

سالهای گذشته طلبه‌ای داشتم، که خانواده علیه‌السلامی نداشت، با اشک و گریه و تمنا و خواهش که او را پذیرش کنیم. با مشاوره با پذیرش مرکز او را پذیرفتیم . اعتقاد مرکز هم بر این بود که وقتی داوطلب علاقه زیادی دارد به گذشته او کاری نداشته باشید. بامثال من را قانع کرد که در صدر اسلام همه مسلمانان علیه‌السلام نبودند!

طلبه خیلی فعال و با درخشش تلاش کرد؛ تا جائیکه همسرش که او هم خیلی علیه‌السلام نبود از اینکه خانمش نماز شب می‌خواند برخود می‌بالید. برای دختر کلاس اولیش چادر دوخته بود و تحقیق پایانیش با موضوع تربیت فرزند دختر بود! بعد از فارغ التحصیلی به عنوان مبلغ موفق در مدارس فعالیت داشت. یک روز مادر دانش آموزی به سفارش کرد که خانم فلانی را بفرستید به مدرسه‌ای که دخترم آنجاست؛ چون بعد از آشنایی با خانم فلانی خیلی عوض شده است.

تا اینکه از طرف مرکز برای مبلغان دوره گذاشتند. این طلبه ما با یکی دیگر از دوستانش که او هم خانواده‌اش مانند این طلبه بود.برای دوره به مرکز دعوت شدند. زمان دوره در فصل زمستان بود. هردوی این‌ها بچه کوچک داشتند. از آذربایجان تقریبا 15 ساعت طول کشید تا به قم رسیدند. وقتی برای پذیرش به اردوگاه فاطمه الزهرای مرکز  رفتند، مسئول پذیرش به آن‌ها گفت: چرا با بچه آمدید؟ شما نمی‌توانید در کلاس شرکت کنید! این خانم مسئول اصلا فکر نکرد که اینها از کجا آمده‌اند؟! این دو مبلغ بلافاصله برگشتند ترمینال با همان اتوبوسی که آمده بودند به هادی شهر برگشتند!!! چون هردو برخلاف میل پدر و مادرشان درس طلبگی خوانده بودند، همیشه از طرف آنها تحقیر می‌شدند. لذا مجبور بودند شرایط سنگینی را تحمل کنند! با این کار مسئول دروه، وقتی برگشتند به طلبگی و همه آرمان‌های آن پشت کردند! چادر را از سر برداشتند و در کوچه خیابان با بی حیایی گشتند! وقتی به آنها اعترض شد که چرا این کار را کردید؟!گفتند: کار ما از خانم طلبه ای که در مرکز میزبان بود و مارا در آن سرما بعد از دعوت، بیرون کرد بدتر نیست!

پ ن

ظرفیت انسان‌ها متفاوت است، همان خانم مسئول اگر یک بار مدیر بالا دستی اش او را از مرکز بیرون کند، چه بسا رویه‌ای بر ضد نظام انتخاب کند!!!

اگر من رفتار زشت و زننده معاون امور حوزه‌ها را در سال گذشته ندیده بودم، متوجه رنجش روحیه این دو طلبه جوان نمی‌شدم! شاید اگر من در خانواده چند پشت روحانیت بزرگ نشده بودم و مثل آن‌ها بودم معلوم نبود اکنون چه رفتاری داشتم و اعتقادم نسبت به روحانیت چگونه می‌شد!!!

گاهی بعضی از معاونت های  مرکز کار دشمن را انجام می دهند!!!

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[شنبه 1399-07-05] [ 10:53:00 ق.ظ ]

شهادت دوباره شهیدان ...

شهیدی که دوباره شهید شد

رهبر ما آن طفل دوازده ساله‏اى است كه با قلب كوچك خود كه ارزشش از صدها زبان و قلم ما بزرگتر است، با نارنجك خود را زير تانك دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خود نيز شربت شهادت نوشيد  (صحيفه امام ج‏14 ص  73 - پيام حضرت امام خمینی به ملت ايران و مسلمانان جهان در 22 بهمن 1359)

پ ن

یک روزی بود که دشمن بعثی با همکاری رئیس جمهور خائنی چون بنی صدر، به کشورحمله کرد. شیرینی پیروزی انقلاب بر کام مردم زجر کشید از دست طاغوتی چون شاه ملعون را تاخ کرد. جوان دوازده ساله ای به نام محمد حسین فهمیده از درس بازی های کودکانه دست کشید راهی جبهه شد، در گیرودار جنگ متوجه شد که تانگ دشمن بطرف رزمنده ها در حرکت است. رزمنده ها هیچ سلاحی برای منهدم کردنتانگ نداشتند. او با بستن نارنجک هایش بدور کمر خود را زیر تانگ انداخت و رزمنده گان را از کشته شدن نجات داد.

در لحظه شهادت حتما زبان حال شهید فهمیده سخنان حضرت قاسم بوده است، مرگ را احلی من العسل می دانسته.

بعد چهل سال کسانی که با خون دادن شهدا بر مسند پست های مهم تکیه زدند، و از آرامش و امنیتی که رهاورد خون شهدا بود استفاده کردند!کم کم نشئه قدرت به کامشان مستی داد، دوباره به جان پیکر شهدا افتادند. اول نامشان را از سردر کوچه ها که سردر دل افراد محله بود پاره کردند. بعد افتادند به جان پیکر آنها و با لودر تندیسشان را قتل عام کردند! در جلفا شهردار و شورای شهر، این قاتلان بدمست، تندیس محمد حسین فهمیده که پنجه بر وجدان منافقانه شان می کشید، چون  نمی توانستند مانند او کار کنند!با آن سن کم خود توانسته بود کار مهمی انجام دهد که دشمن نتوانست حتی یک وجب از خاک مقدس ایران را بگیرد. با لودر از بیخ کنند!

بنابراین تندیسی را با نام عباس میرزا با احترام در میدان ورودی جلفا گذاشتند تا هروقت اورا می بینند دچار وجدان درد نشوند.چون عباس میرزا با بی عرضگی سه استان شمالی آذربایجان را به روسیه تزاری واگذار کرده است! با نماد کردن باقیمانده طاغوتیان خود را بیشتر شبیه آنها می‌بینند.

از همه اینها زشت تر سکوت مسئولین شهر جلفا از بالاترین تا پائین ترین شان لب دوختندو مهر نفاق بردهانشان زدند.

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[چهارشنبه 1399-07-02] [ 09:31:00 ق.ظ ]

نامه اعتراض اعضای رهپویان کوثر فاطمیه به کار سخیف شهرداری جلفا ...

شهید محمد حسین فهمیده

امام خمینی «ره» فرمود: باید علاوه بر انقلابی که کردید، تمام مظاهر طاغوت و سلطنت طلبی از کشور پاک گردد.

در سند 2030 خواسته آمریکای ملعون حذف همه موارد شهادت طلبی است و حذف هرآنچه که شجاعت جوانان درس می‌دهد.

امام خامنه‌ای اخیرا در سخنرانی فرمودند: یک عده ای غافل و عده ای عامدا در گوشه کنار کشور خصوصا در مهد کودک ها  و آموزش پرورش سند را اجرا می‌کنند.

پ ن

دشمن آرام آرام و موریانه وار به دنبال ترویج سبک زندگی غربی در کشور خواهد بود و آموزش و پرورش و شهرداری و …دستمایه‌ای برای تکمیل پازل نفوذ شده است.

1-ما جمعیت زنان شهرستان جلفا از حذف تندیس شهید محمد حسین فهمیده که الگویی برای شجاعت و شهادت طلبی بود اعتراض داریم. شهیدی که امام خمینی در وصف این نوجوان فرمود: رهبر ما آن طفل دوازده ساله ای است که با قلب کوچک خود که ارزشش از صدها‏‎ ‎‏زبان و قلم ما بزرگتر است، با نارنجک خود را زیر تانک دشمن انداخت و … و خود نیز شربت شهادت نوشید.‏

2- ما به مجسمه عباس میرزایی که باعث شد سه تا از استان‌های ما بدست شوروی تزاری بیفتد اعتراض داریم.«جنگ ایران ده ساله ایران روس نه به خاطر اقتدار نظامی روس وضعف تسلیحاتی ایران به شکست منجر شد نبود. بلکه بخاطر ، فریب خوردن عباس میرزا در بازی سیاسی انگلیسی ها با روس ها صلح کرد با این فکر ابلهانه که بعدا این استانها را از روس پس می‌گیریم. و تن به خفت صلح گلستان داد.اگر از فرهنگ شهادت بیزار هستید ، بهتر بود تندیس ریزعلی دهقان فداکار را می گذاشتید که کمتر رسوا شوید.

ما با هربار عبور از کنار میدان از احمقی عباس میرزا که باعث شد پاره ای از وطنمان جدا شده برای فرزندانمان می گوییم. استخوان‌های او در قبر می لرزد. تعجب می کنیم از اینکه نه از تاریخ تلخ گذشته با خبرید نه از تاریخ درخشان هشت سال دفاع مقدس، که نگذاشتن حتی یک متر از این سرزمین به دست دشمن بیفتد.

3- باز گردادن تندیس شهید فهمیده با همان شکل اولیه سر جای اولش را خواستاریم. این تندیس توسط حزب الهی ها در میدان قرار گرفته بود. شهرداری حق نداشته در آن دخالت کند. ما به تندیس بدلی وتقلبی که از شهید فهمیده  درست با دستمال گردن مخصوص لات های چاله میدان تهران،اعتراض داریم. که مدت کوتاهی روی سکو قرار گرفت.

4- خواسته ما جایگزینی تندیس سردار شهید حاج قاسم سلیمانی است که در مرز لبنان و فلسطین با قامتی استوار ایستاده است. به جای مجسمه عباس میرزا می‌باشد.

اگر به خواسته به حق شهروندی اهالی شهرستان مرزی عمل نشود ما همه این اتفاقات را رسانه‌ای می‌کنیم خصوصا به خبر 2030 میفرستیم.

موضوعات: فرهنگی, دلنوشته  لینک ثابت
[دوشنبه 1399-06-31] [ 10:09:00 ق.ظ ]

جاهلیت مدرن با شرک مدرن ...

جاهلیت مدرن وبت پرستی مدرن

قرنی که در آن زندگی می‌کنیم، قرن اشتیاق به معنویت است! با گسترش فضاهای مجازی و سرعت انتقال افکار، این اشتیاق بیشتر شده است. از طرفی مشکلاتی که مکاتب لیبرال و کمونیسم برای مردم ایجاد کردند، سبب شده است که مبدعان معنویت‌های ساختگی هم فعال گردند.بنابراین مردم تشنه‌ی دور از اسلام واقعی که فقط اندکی از شرعیت را شنیده‌اند ، دنبال کننده این فرقه ها هستند.

کسانی که ایمان محکمی ندارند و حوصله انجام دادن همه ضروریات و مناسک دین را ندارند، دوست دارند، به این نیاز فطری هم پاسخ دهند؛ دنبال این‌ها می‍‌‌روند و هر روز یک معنویت جدید، باز سر خورده می‌شوند و دنبال آن یکی میافتند.

همه این معنویت های نوظهور از هندوئیسم نشات گرفته است، و تلاش می‌کند افراد را با خدای دروغین، که در نهایت شیطان است هدایت کند. شعور کیهانی، انرژی درمانی، یوگا، و..    .! این همان جاهلیت مدرن است، که با این همه اطلاعات و دنیای مدرن گرفتار آن شده‌ایم! متاسفانه افراد متدین بدون اطلاعات عمیق دینی هم در این چاله گرفتار شده اند.

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[پنجشنبه 1399-06-27] [ 11:48:00 ق.ظ ]