من انقلابیم
رفتن به جبهه در تقدیرم نبود، در جنگ نرم برای خدا می‌نویسم





آبان 1396
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      



رتبه


    #تجارب_طلبگی ...



    بالای کوه ایستاده بودم، همه جا سفید بود،جفت پاهام توی برف فرو رفته بود؛، جوراب ها و قسمتی از پاچه شلوارم خیس شده بود باد و بوران، برف را مانند شلاق به صورتم می زد،احساس می کردم که باد به گوشم فرو می رود و از گوش دیگرم بیرون می آید! صدای زوزه باد من رابه یاد زوزه گرگ در فیلم ها می انداخت .تردید می کردم صدای باد است یا گرگ! چادر و به خود می پیچیدم که باد نبره. آن زمان تلفن همراه نداشتم شاید هم هنوز نبود که به همسرم خبر بدم تا ماشینی برای بردنم بفرسته. سال1377 هجرتمان از زنوز به جلفا بود، - بچه قم هستم و از سال 60 از قم به زنوز هجرت کرده بودیم- .ماه رمضان بود، بهار تبلیغ داغ بود. صبح از خانه بیرون می رفتم بعد از افطار برمی گشتم.مخاطبان اولین باری بود که مبلغ خانم را تجربه می کردند، خیلی مشتاق بودند! هر روز راننده جهاد کشاورزی می آمد و مرا به روستا ی زاویه می رساند.آن روز هم مثل همه روزها حرکت کردیم، هوای جلفا با اطرافش تفاوت دمایی زیادی دارد، لذا لازم به پوشیدن لباس گرم و چکمه نبود. اما وقتی رسیدیم به نزدیکی روستا کم کم بارش برف شروع شد.

    ادامه »

    موضوعات: خاطرات  لینک ثابت
    [پنجشنبه 1396-08-04] [ 06:55:00 ب.ظ ]

    در این عرصه رسالت امام حسین «علیه السلام »را تکمیل می کند. ...

     


    زن در میدان کربلا نقش مرد را کامل می کند و جهاد او را به اتمام می رساند.                    


    اودر برابر یزید که می رسد…یزید حاکمی پیروز است و حضرت زینب «سلام الله علیها»اسیر است

     

    که به نقل کتب سیره، خفت بارترین لباس ها را برتن داشت.

    صفحات: 1 · 2

    موضوعات: تاریخ  لینک ثابت
     [ 06:45:00 ب.ظ ]