با قیمه و یا قرمه سبزی از مهمانان پذیرای می کردیم، که هم خوشمزه بود و هم تهیه آن ارزان ، هم

می توانستیم بارها مهمانی بدهیم؛چون روکم کنی نبود.


یک دست لباس مجلسی می دوختیم تا آنجا که اندازه تنمان بود در مجالس جشن و مهمانی می پوشیدیم

و ابایی نداشتیم که تکراری است چون لباس را برای پز دادن به اقوام و دوستان نمی پوشیدیم؛ وقتی هم

ادامه مطلب :

در اثر رشد لباسمان تنگ می شد کاربری آن را تغییر می دادیم و باز استفاده می کردیم.


شانزده ساله بودم که با یک طلبه ازدواج کردم، سال 50 بود؛ ماهیانه او مبلغ 60 تومان بود و منزلی که اجاره

کردیم ماهی 90 تومان بود.


و در سال هم دوبار تبلیغ می رفت. ماه رمضان و ماه محرم در آخر هم بدون خدا حافظی بر می گشت، دوست

نداشت پولی را که برایش در مسجد تهیه کرده بودند بگیرد، ولی هیئت امنای مسجد روحیه او را می شناختند

او را در ماشینی که سوار شده بود گیر می اندختند و آن مبلغ را با اصرار در جیبش می گذاشتند. وقتی به آن

روزها فکر می کنم هیچ خاطره بدی از نداری یا کمبود به یاد ندارم، فقط دو سال مستاجر بودیم.

_______________________________________________________________________

سر موفقیت مان اسراف نکردن، چشم و هم چشمی نداشتن، حفظ ارزش های معنوی زندگی بود.

و چه زیبا تصویر کرده مولای متقیان: لا کنز اغنی من القناعه، گنجی بی نیاز کننده تر از قناعت نیست.

موضوعات: خاطرات  لینک ثابت
نظر از: ... [عضو] 

سلام قشنگ بود ولی حیف که دیگه اون دوران تموم شد و حالا همه کار میکنیم برای همه و این وسط فقط خداست که یادمان رفته برای او کار کنیم.التماس دعا.
_________________________________
سلام
همیشه می توان قشنگ بود.

1394/07/04 @ 22:02
نظر از: خادمین حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام [عضو] 

سلام
زیبا و قابل تأمل بود، ممنون
التماس دعای زیاد
___________________
سلام
محتاج دعا
موفق باشی بزرگوار

1394/06/31 @ 20:53
نظر از: مدرسه علمیه امام خمینی ره رباط کریم [عضو] 

یا باقر از فرط غمت افسرده گشتیم
از غصه جانسوز تو پژمرده گشتیم
هر شیعه در دل حجله داغ تو بسته
سنگینى داغت دل ما را شکسته
شهادت امام محمد باقر (ع) تسلیت باد
_________________
آجرک الله

1394/06/29 @ 21:41
نظر از: رحیمی [عضو] 

مامِنَّا اِلاَّ مَسمُومُ اَومَقتولُ «هيچک ازماامامان نسيت، جزآنکه مسموم ويامقتول است.» …

با سلام و عرض تسلیت به مناسبت شهادت غریبانه ی امام مسموم حضرت باقر مظلوم (علیه السلام) بر شما و شیعیان آن حضرت

این روزها، آسمان مدینه دیگر بار، در پس غروب غم، کز کرده است. بقیع، دوباره سیاه پوشیده است. و باز زخمی عمیق بر جگر شیعه.

این بار، پنجمین ناخدای کشتی ایمان، او که دریا دریا علم، از سینه ‏اش جاری بود و واژه واژه عشق، از نگاهش سرازیر، او که از کلامش وحی می‏جوشید و از زبانش باران حدیث می‏بارید، چهره در خاک کشیده است؛ مظلوم و غریب.

نمی‏دانم چرا سرنوشت اهل‏بیت ‏رسول صلی ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله ‏و سلم را با اشک و خون گره زده ‏اند؟

کوچک بودی که عطش و آتش کربلای بزرگ جدت را دیدی و با آن نگاه کودکانه گریستی؛ آن هنگام که پدرانت را تشنه کام به خاک و خون کشیدند.

سر حسین علیه‏السلام را بر فراز نیزه‏ها به تماشا نشستی، تا به وقتش مراسم مرثیه خوانی صحرای عرفات را برای افشاگری بنی امیه وصیت کنی.
ماندی تا دردها را روایت کنی و حدیث زخم بگویی.

فقه، تا همیشه وام‏دار روایت توست. دین، تا هماره مدیون مجاهدت توست.

و حالا، این تویی که در آغوش پدر سجاده نشینت در گوشه‏ی بقیع، آرام گرفته ‏ای.(تبیان)

ازکف برفت صبر و نماندش دگر قرار
دين شد تهي زمخزن اسرارکردگار
ازضعف برجبين منيرش عرق نشست
ارکان پنجمين امامت زهم شکست
گاهي زبان به ذکر حق وگه شدي به هوش
ازدل کشيده آه شرربار وشد خموش

صلی الله علیک یا باقر العلوم (علیه السلام)

التماس دعا
_________________________
محتاج دعای خیر شما هستیم

1394/06/29 @ 18:40


فرم در حال بارگذاری ...