شب امتحان اصول، دیدم یکی از خانم ها کتاب شرح اصول داره؛ گفتم بعداز اینکه مطالعه کردی بده منهم بخونم گفت سه فصل مونده تموم کردم بهت میدم . با تعجب پرسیدم مگر امتحان ازدوفصل نیست!؟ گفت : پنج فصله!!
اتفاقا آماده میشدیم بریم کلاس رفع اشکال اصول. مشکلم رابه استاد گفتم، که من اشتباها فقط دوفصل را از نوار گوش کردم ! استاد گفت :وقت گذشته نمی تونی حذف کنی .خلاصه آن شب نتونستم سه فصل بقیه رو بخونم.وقتی خواستم برم سر جلسه امتحان ؛دو رکعت نماز خوندم از خدا خواستم کمک کنه.برگه سوال را دادن، به سوالات تستی نگاه کردم احساس کردم سرم داغ شد.شروع کردم به ذکر صلوات و یونسیه.کم کم حالم طبیعی شد. نگاهی به سوالات تشریحی انداختم. باز چیزی یادم نیامد! شروع کردم به ترجمه متن سوال. متوجه جواب شدم .سوالات تستی را که نگاه کردم دیدم همه را بلدم!!!
عجیبتر اینکه غلط هایم مربوط به دو فصل اول و دومی بود که خونده بودم، بقیه فصل هایی که نخونده بودم همه را درست نوشته بودم!!!

موضوعات: خاطرات  لینک ثابت
نظر از:  

سلام ممنون خیلی خوب بود موفق باشید
________________________________
سلام تشکر

1394/11/06 @ 09:56


فرم در حال بارگذاری ...