برای مراسم عروسی دعوتم کرده بود، نرفتم، گله کرد چرا نیامدی اگر مرده بودم حتما برای عزا می آمدی؟

گفتم: عزیز دلم، بیام توی عروسیی که پر از گناهه چکار کنم؟

گفت: دوماهه محرم و صفر سیاه پوشیدم و گریه کردم، برای دسته عزاداری گوسفند قربانی کردم،

خب برای ازدواجم شادی کردیم، کی گفته شادی گناهه؟!

در حالیکه چشمم به تابلوی زیبای « کل یوم عاشورا وکل ارض کربلا »که بالای سرش خودنمایی میکرد نگاه می کردم،

گفتم :پس معنای کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا که بالای سرت به دیوار کوبیده ای چی می شه؟!

گفت: تو میگی که همیشه سیاه بپوشیم و گریه کنیم؟!

گفتم: من کی چنین حرفی زدم؟!فدات بشم، چون به معنای عاشورا و کربلا توجه نکردی؛.ازش پرسیدم

امام حسین علیه السلام برای چی از مدینه خارج شد و به طرف کربلا رفت ؟

گفت : برای اینکه با یزید بیعت نکنه.

گفتم : چرا نخواست با یزید بیعت کنه؟

گفت:چون یزید اهل گناه و ظلم بود و خودش را جانشین پیامبر صلی الله علیه و آله می دانست.

گفتم: یعنی امام حسین علیه السلام برای دوماه محرم و صفر با یزید بیعت نکرد؟!

گفت: چرا مسخره می کنی؟!

گفتم تو خودت این حرف را زدی، دوماه گریه کردم وسیاه پوشیدم کافیه،.

در حالیکه امام حسین علیه السلام با قیامش تا قیامت به همه مردم پیام داد که زندگی شون بدون ظلم باشه.

و حالا تو می گی که ما تو عروسی کدام ظلم را انجام دادیم .

در حالیکه گناه یعنی ظلم، یعنی ضد عدالت.

و عدالت یعنی قرار دادن هر چیزی سر جای خودش،.گناه کردن و انجام ندادن واجب، یعنی قرار ندادن کار در جای خودش، می شه ظلم، وقتی در عروسی شما رن و مرد نامحرم درهم می شوند و با آهنگ نامشروع مجلس آلوده می شه.

و انجام گناهان دیگر مثل اسراف در خوردنی ها و …، این یعنی بر خلاف کل یوم عاشورا….،

من همین طور پشت سرهم از تخلفاتشان در سایر کارهایشان می گفتم که دیدم با دهان باز و چشم های

گرد شده به من نگاه می کنه!

گفت: اینها رو که گفتی همه کارهای گناه و حرام و ظلم بود!

گفتم: بله پس خیال کردی ثواب می کنی!

گفت: پس چطور شادی کنیم و عروسی و جشن بگیریم؟!اصلا چطوری زندگی کنیم؟!

گفتم: آفرین حالا شدی مثل یه آدم عاقل و بالغ.

.کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا به ما می گه در تمام زندگی با ظلم مبارزه کن.

یعنی، این ظلم چه از طرف دوست تو باشه یا از طرف همسایه ات باشه و یا از طرف هر کسی دیگری باشه.

حتی خودت!

گفت: خودم!

گفتم بله خودت، اگر سرکار میری نباید کم کاری کنی، باز تعجب کرد این دیگه کجاش ظلمه؟!

گفتم باز که رفتی سر خونه اول، مگر نگفتم: عدالت یعنی قرار دادن هرچیزی سر جای خودش، کم کاری هم،

از مصادیق ظلمه مثلا شما باید در یک روز به 10 تا پرونده رسیدگی کنی ولی با دیر رفتن و سر کار؛ چرت زدن

و غیره…، و در نتیجه رسیدگی نکردن به پرونده ها، این یعنی ظلم و به شعار کل ارض کربلا و کل یوم عاشورا عمل نکرده ای!

اگر در تمامی ابعاد زندگی این شعار مقدس ساری و جاری باشه .

از درونش اقتصاد مقاومتی، انقلابی عمل کردن و جهادی عمل کردن، حفظ کانون خانواده متولد می شه.

کارگر با تولید کیفیت دار و تاجر در واردات و صادرات حلال، پزشک در معالجه، دانشجو در آموختن،

استاد در آموزش دادن، معلم در تربیت کودک و نوجوان و همینطور از پایین ترین رده

تارده بالای مسئولین کشوری در معاهدات و مذاکرات با کفار و خارجی و غیر خارجی تحت تاثیر قرار می گیرند.

اینها رو که گفتم:عمل به تکالیف بود، در حالیکه عاشورا و کربلا درس های مهمتری هم داشته از جهت انسانیت،

آزادگی، ایثار، فداکاری و رسیدگی به محرومان، گذشت، دلسوزی و هدایت گمراهان، همه و همه روش

زندگی عاشورایی است.

زمانی که به سبک زندگی عاشورایی عمل کردیم یعنی در لبیک گویی به هل من ناصر حسینی صادق بوده ایم،

در غیر این صورت خودمان و دیگران را فریب داده ایم وخدای ناکرده به روش یزیدیان عمل کرده ایم.

در آخر گفت: متاسفم برای خودم، فکر می کردم هم در عاشورا خیلی ثواب کرده ام و همینطور در عروسیم؛

در حالیکه با جهالتم ثواب عاشورا را در عروسی پر از گناه سوزاندم، و کارهای اشتباه دیگرم سر جای خودش!!

باز جای شکرش باقیه که تا دیر نشده سبک زندگیم را عوض کنم، و ممنونم که بهم تذکر دادی!

موضوعات: فرهنگی, خاطرات  لینک ثابت
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(3)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(1)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
4 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
4.5 stars
(4.5)
نظر از: زهرا نعمت الهی [بازدید کننده]

سلام خانوم وقت بخیر چرا نوشته هامو درباره اربعین نگذاشتین؟

1395/09/04 @ 21:13
نظر از: مریم [عضو]

احسنت به شما…

1395/08/07 @ 12:52
نظر از: [عضو]

با سلام و احترام
ضمن تشکر دلنوشته شما در وبلاگ طلبه نوشت منتشر شد
موفق باشید.

1395/08/07 @ 12:31
نظر از: بانوزدمیم [عضو] 

شعور زندگیعاشقانهبارسم حسینی که در روزگارماباعشق مهشورمیشود اگر مردمانمان باافکار غلطشان دل اقای مهربانی ها را بیشتراز این به درد میارن وبا رفتار وپوششوبی حرمتی هایشان چشمهای یاس نرگسرا همیشه گریان نگه می دارن.پس بیایددست دردست هم از این دیوانگی ها
جلو گیری کنیم.
یاحسین ان که گدای توست منم آنکه اسیر عشق توست منم
نشود هرگزکوته دست این گدا زعشق تو برای منه تنهاهمانندیست به مرگ دوریاز تو

1395/08/06 @ 21:36
نظر از: فرزانه یوسفی [بازدید کننده]

موضوع : هوای حسین (ع)
محرم آمد و دارم به سر هوای حسین (ع)
مشام دل بکشد بوی کربلای حسین
کشید مرغ دلم پر ز سینه تا یک دم
که بوسه ها بزند بر در سرای حسین
به چشم دل نگهی کن به کربلا و ببین
چگونه خفته به خون یار و اقربای حسین
کنار علقمه بر روی خاک غرقه بخون
فتاده بازوی سقْای با وفای حسین
چو دید نعش برادر بر آسمان پیچید
صدای ناله و فریاده وااخای حسین
پس از چپاول مال ومنال آل رسول
زدند آتش کین را به خیمه های حسین
چه باک روز جزا خادمین این در را
فتد چو بر سرشان سایه ی لوای حسین
جزای خیر اگر از خدا طلب داری
برو رهی که در آن ره بوده رضای حسین
مقام تعزیه و ذکر آل طاها را
به زور حشر نداند بجز خدای حسین
تو را به جان حسین عزیز ، یا زهرا(س)
مرا رهی بنما سوی کربلای حسین
سحر ز هاتف غیبم رسید مژده به گوش
ز نی تو بوسه بر آن تربت شفای حسین
به گوش دل شنود <شاکر> از کنار فرات
صدای ناله طفلان ز خیمه های حسین

1395/08/06 @ 08:24
نظر از: نیرایمانی [بازدید کننده] 

هدف از طلبه بودن یعنی چه ؟؟؟؟
طلبگی یعنی مودبانه طالب خدابودن
طلبگی یعنی سرباز بودن برای امام زمان (عج).
طلبگی یعنی شناخت شیوه ی پیمودن راه حق وازمیان برداشتن موانع سلوک
یعنی صفات نکوهیده وپرکشیده شده میان خدای متعال وبنده.
اوایل فکرمیکردم طلبه همون معنای دانشجورامیدهدباخودم همیشه مرورمیکردم که باید درس بخوانم وبه دنبال دانش الهی باشم !
مدتی که گذشت یکی از دوستان پای تخته این جمله ی حاج اسماعیل دولابی را نوشت… تکان خوردم… هیچ وقت اینطوری بهش فکرنکرده بودم .طلب دانش اشتباه بود ومقصود طلب خداست.
خدااصل ملاک فعالیت های طلبه است.درسته!
اما ثمره ی طلبگی چیست؟
بله اینکه راه وروش طالب خدابودن راپیداکنیم .گاهی وقتابه درودیوارمیزنم برای با خدا بودن وبه دنبال یک مشاور یک استاد خوب برای پیمودن راه هستیم …امادرحوزه باانتخاب راه طلبگی اساتیدخالصانه برایت کمک میکنند.دوستان وهمنشین خوب برایت انگیزه میدهند.مشاورها رنگ وبوی خدایی دارند. رنگ زندگی تغییرمیکند.
وبلآخره آداب پیمودن راه رو برایت یادمیدهندبقیه اش با خودمان است که چقدر بخواهیم از این نعمت بزرگ الهی استفاده کنیم.

1395/08/05 @ 16:55
نظر از: نیرایمانی [بازدید کننده] 

من رقیه دخترشیرین زبان شاه دینم غنچه ی پژمرده ی امیرالمومنینم
هردوعالم دردعامحتاج دست کوچک من
تاابدحاجت رواگردنداز یک آمینم
پاک سوزد هرکه خواندسطری ازشرح کتابم
دل ومحبوبه ی دلبرآفرینم
کربلا در روزعاشورا بلا اندر بلا بود
دوربابایم بگردم مبتلا درمبتلا بود
من هم آخر نازنینم نازنینم نازنین
نوگل آن عشق باز اولین و آخرین

1395/08/05 @ 16:34
نظر از: نسترن اسمعیل نژاد [بازدید کننده]
5 stars

آن حسینی که خدا کرده دو صد تحسینش
دو امیر است و بود خلق جهان مسکینش
آب مهریه ی زهرا و لب آب فرات
تشنه جان داد که تا زنده بماند دینش
هیچ کس چون ما نگیرد ماتم این ماه را
ما محرم شیعیان را اتصالی دیگر است

1395/08/04 @ 20:37
نظر از: نسترن اسمعیل نژاد [بازدید کننده]
5 stars

موضوع، دفاع مقدس یعنی چه؟
عقل و آگاهی به انسان کمک میکند تا بتواند در شرایط مختلف تصمیم بگیرد و چگونه واز چه راهی برای حفظ حیات خود و اطرافیانشان را حفظ کنند . انسان ها باتکیه بر ایمان به خدا در موارد زیادی جان خود را فدا میکنند تا چیز هایی که مهمتر و ارزشمند تر از جان آن هاست مانند دین ، استقلال کشور و عزت و شوکت یک ملت دفاع کنند . می خواهی بدانی غبار یعنی چه و گرما یعنی چه یک تابستان و خورشیدی سوزان تازهتو در راحتی هستی کولر گازی و … همین هم تحمل کردنش آسان نیست چه رسد وسط میدان جنگ چه رسد با زبان روزه و تنی تشنه .
در طول هشت سال دفاع مقدس زنان و مردان با غیرت کشورمان دوشادوش هم با نیت خالصانه رفتند با دشمن جنگیدند دفاع کردنند بی آبی کشیدند زخمی شدند و شهید شدند ولی تا آخرین نفس خود جنگیدند و نذاشتند دشمن راحت خاک کشورمان را در اختیار بگیرد.
امروزه ما باید راه شهدایمان را ادامه دهیم آن ها با ایمان و تقوا و صلاح هایشان دفاع کردند ولی ما امروزه صلاح های کشنده تری داریم با رعایت حجاب و عفت می توانیم با همه ی دنیا نبرد کنیم .
خواهرم سیاهی چادر تو از سرخیه خون من برنده تر استاین نیز یک نوع دفاع است.
ای جان به فدای آنکه
پیش دشمن تسلیم نمود جان و تسلیم نشد.

1395/08/04 @ 20:31
نظر از: فرزانه یوسفی تازه کندی [بازدید کننده]
3 stars

موضوع : هوای حسین (ع)
محرم آمد و دارم به سر هوای حسین (ع)
مشام دل بکشد بوی کربلای حسین
کشید مرغ دلم پر ز سینه تا یک دم
که بوسه ها بزند بر در سرای حسین
به چشم دل نگهی کن به کربلا و ببین
چگونه خفته به خون یار و اقربای حسین
کنار علقمه بر روی خاک غرقه بخون
فتاده بازوی سقْای با وفای حسین
چو دید نعش برادر بر آسمان پیچید
صدای ناله و فریاده وااخای حسین
پس از چپاول مال ومنال آل رسول
زدند آتش کین را به خیمه های حسین
چه باک روز جزا خادمین این در را
فتد چو بر سرشان سایه ی لوای حسین
جزای خیر اگر از خدا طلب داری
برو رهی که در آن ره بوده رضای حسین
مقام تعزیه و ذکر آل طاها را
به زور حشر نداند بجز خدای حسین
تو را به جان حسین عزیز ، یا زهرا(س)
مرا رهی بنما سوی کربلای حسین
سحر ز هاتف غیبم رسید مژده به گوش
ز نی تو بوسه بر آن تربت شفای حسین
به گوش دل شنود <شاکر> از کنار فرات
صدای ناله طفلان ز خیمه های حسین

1395/08/04 @ 19:29
نظر از: فرزانه یوسفی تازه کندی [بازدید کننده]
5 stars

موضوع : هوای حسین (ع)
محرم آمد و دارم به سر هوای حسین (ع)
مشام دل بکشد بوی کربلای حسین
کشید مرغ دلم پر ز سینه تا یک دم
که بوسه ها بزند بر در سرای حسین
به چشم دل نگهی کن به کربلا و ببین
چگونه خفته به خون یار و اقربای حسین
کنار علقمه بر روی خاک غرقه بخون
فتاده بازوی سقْای با وفای حسین
چو دید نعش برادر بر آسمان پیچید
صدای ناله و فریاده وااخای حسین
پس از چپاول مال ومنال آل رسول
زدند آتش کین را به خیمه های حسین
چه باک روز جزا خادمین این در را
فتد چو بر سرشان سایه ی لوای حسین
جزای خیر اگر از خدا طلب داری
برو رهی که در آن ره بوده رضای حسین
مقام تعزیه و ذکر آل طاها را
به زور حشر نداند بجز خدای حسین
تو را به جان حسین عزیز ، یا زهرا(س)
مرا رهی بنما سوی کربلای حسین
سحر ز هاتف غیبم رسید مژده به گوش
ز نی تو بوسه بر آن تربت شفای حسین
به گوش دل شنود <شاکر> از کنار فرات
صدای ناله طفلان ز خیمه های حسین

1395/08/04 @ 19:27
نظر از: کبری تقی زاده [بازدید کننده]

هوالرزاق
بوی عاشقی
لحظه ای دوری زتو مجنون صحرا میکند این دل تنهای من بازهم صدایت میکند
تا نبیند دل تو را دیوانه ی دلها شود تا نبوید یار پروانه ی شمع ها شود
عشقت همچو شعله ای درقلبم آتش میزند درد دوری ات زیار زخمی بر این دل میزند
کاش بدانی درنبودت دل چه غوغا کرده است روزوشب درکنج قفس بیقراری کرده است
درشب های بی کسی باخون دل میگریم تاندانندحال دل من بی صدا میگریم
میکشم من درد ورنجی که زشعله سوزان خورده ام زخم جدایی که زشمشیر بران
گرشوم تنهای تنها درجهان بی خرد باز شوم شیدای یارم در جهان بی خرد
کبری تقی زاده

1395/08/03 @ 22:01
نظر از: کبری تقی زاده [بازدید کننده]

سلام خسته نباشید از کوثر بلاگی ها ممنونم که اطلاعاتشون رو در اختیارمون قرار میدن تا ما هم ازشون استفاده کنیم ازخانم نحمدی هم کمال تشکر را دارم.

1395/08/03 @ 20:02


فرم در حال بارگذاری ...