من انقلابیم
رفتن به جبهه در تقدیرم نبود، در جنگ نرم برای خدا می‌نویسم





اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



رتبه


    مرگ بر آمریکا ممنوعه ...

    مرگ بر آمریکا شعار تاقیامت 

    در دوران اصلاحات قرار بود روز راهپیمایی سیزده آبان طلاب حوزه ما پرچم آمریکا را آتش بزنند.
    در حالیکه از طرف فرمانداری اطلاع رسانی کرده بودند، نباید شعار مرگ برآمریکا بگویید و سوزاندن پرچم هم ممنوع است.
    طلبه مدرسه پرچم آمریکا را آماده کرده بود با گبریت و نفت در میدان شهر منتظر رسیدن جمعیت بود که معاون فرمانداری با ماشین مدل بالای فرمانداری رسید و گفت با اجازه چه کسی این کار را می کنی؟

    طلبه انقلابی گفت ما برای آتش زدن پرچم آمریکا از رهبرمان اجازه گرفته ایم. معاون فرماندار سرافکنده بازگشت.

    مرگ بر آمریکا جمله ای است که تقریبا عمری به اندازه انقلاب شکوه مند ایران دارد.
    این واژه مقدس را امام خمینی «ره» وارد دائره المعارف جهان کرد.
    مرگ بر آمریکا جمله جامع الاطراف است، که شامل همه کسانی که با انقلاب اسلامی، ولایت زاویه دارند می شود. این افراد زاویه دار در هر قشر و پوسته و لباس وجود دارند. مثل مراجع سکولار، نمایندگان و مسئولینی که چشمشان به غرب است.
    خلاصه معانی بسیاری را در خود دارد.
    واژه هایی چون مرگ بر منافق، مرگ برسازشکار، مرگ بر غربزده، مرگ بر لیبرال، مرگ بر فتنه گر، مرگ بر ضد انقلاب، برای همین در طول این چهل سال انقلاب ما با این گونه افراد بسیار روبرو شده ایم.

    موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
    [یکشنبه 1398-08-12] [ 08:06:00 ب.ظ ]

    مستشار آمریکایی با شرت ...

    مستشار  را کشتند

    با مادرم رفته بودیم بازار سقف دار قم، اون زمان ده سالم بود .سال 1344 بود . چند نفر از مستشار های آمریکایی وارد بازار شدند. به جای شلوار شُرت داشتند، شرتی که بالای رانشون بود . با زنهاشون که با موهای زرد و لباس نیمه برهنه. مردم که از دست شاه و مزدور هاش خسته شده بودند . تازه دو سه سالی از تبعید حاج آقا روح الله می گذشت ،

    و بعد از کشتار 15 خرداد، شاه و آمریکایی ها فکر می کردند که حساب مردم را رسیده اند خصوصا مردم قم، دیگه باخیال راحت می آمدند قم و توی بازار گشت گذار می کردند.قم یه شهر مذهبی بود برای آمریکایی چیز دیدنی نداشت ، نه زنهای بی حجاب داشت «چون هر بی حجابی وارد قم می شد کسبه و مردم همه با هم فریاد می زدند و می گفتن (الیوک) مسافر های بی حجاب فوری فرار را بر قرار ترجیح می دادند »نه مشروب فروشی داشت،مشروب فروشی هارو بچه های باغیرت آتش می زدنند«آتش باختیار» من هاج واج   قیافه های آمریکایی ها و لباسشون شده بودم و نگاه می کردم، یه مرتبه یه جوون با یه میله آهنی محکم کوبید توی سر مستشار و بلافاصله خم شد و ازلا به لای خانمها که جلوی مغازه پارچه فروشی بودند فرار کرد تا پاسبان هایی که محافظ مستشار ها بودند با خبر شدند ، مردم هم اون جوون را حمایت کردند تا بتواند فرار کند. سر مزدور آمریکایی شکسته بود خون روی صورتش را گرفت! گفتیم وقتی شما در کشور ما علاوه بر حقوق حق توحش هم می گیرید لاقل کتکی بخورید .

    موضوعات: خاطرات  لینک ثابت
    [پنجشنبه 1396-11-05] [ 03:35:00 ب.ظ ]