دخترم از مدرسه نامه آورد که در جلسه‌‌ای که برای آموزش اولیا برگزار می شد شرکت کنم. اولین باری بود که به چنین جلسه‌‌‌‌‌‌‌‌ای‌‌‌‌‌‌‌‌‌ دعوت می شدم، و این آخرین فرزندم که 15 ساله می شد.
با خودم فکر کردم که حتما باید شرکت کنم، شاید نکته‌‌‌‌‌های مهمی را تذکر بدهند که من تا حالا ازش بی خبر بودم.
زمانش را یادداشت کردم که فراموش نکنم و به کسی برای سخنرانی وعده ندهم.
جلسه شروع شد، آقای کارشناس شروع به سخن کرد. از اولین حرفش شخصیت خودش را نشان داد که از آن لیبرال‌های اصلاح طلب تندرو اصلِ اصل!
گفت و گفت: تیشه به ریشه تربیت دختران زد، اصلا ریشه را سوزاند. خیلی دلم برای خودم می سوخت که با چه خوشبینی آمده بودم که نکته‌‌‌های جدید تربیتی یاد بگیرم.
ضربان قلبم به شدت تند شد، احساس می‌کردم قلبم از پشت کمرم بیرون زده است.
تنم داغ شده بود، به سختی خودم را کنترل می‌کردم حرفی نزنم.
باخودم فکر کردم اگر نگویم این مادران یکی یکی کجا پیدا کنم بگویم، این شیطان است به سخنانش گوش نکنید.
بی‌غیرت می گفت: شما مادران نباید نگران آرایش دخترانتان باشید، این‌ رفتار‌ها اقتضای سنی فرزندان شما است!
شما فقط مراقب دخترانتان باشید که با پسران بیرون از خانواده دوستی برقرار نکنند، اما پسرعمو، پسرخاله، پسرعمه، پسردایی‌ها هیچ ایرادی ندارد!
دیگر طاقت نیاوردم، حرف‌‌هایم مثل گلوله شلیک می شد، بی وقفه حرف می زدم.
گفتم: مستند سخنان شما چیست؟ قرآن چنین دستوری داده؟ پیامبر چنین فرموده؟ ائمه این چنین راهنمایی کرده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند؟ عقلا و دانشمندان دین گفته‌‌‌‌‌‌اند: دختران در سن نوجوانی و جوانی آرایش کنند، به نظر شما قانون حجاب برای پیرزنان است، که مایوس از ازدواج هستند.
طبق نظر شما ماردران دختران را در ارتباط با نامحرمان فامیل آزاد بگذارند و قتی در این آزادی دخترش باردار شد، بین کدام یک از پسرعمو و پسرخاله و پسرعمه‌ها.دنبال پدر بگردد؟
منافقانه بلافاصله حرف را عوض کرد. که بله تربیت دختر خیلی مهم است باید از قبل از ازدواج به فکر آن بود.
خصوصا از سن هفت سالگی باید تربیت شود چون وظیفه مادری آینده را به عهده خواهد داشت…و از این حرف‌ها….
از جلسه آمدم بیرون به مدیر گفتم: این بی دین را از کجا آوردی که این مادران را گمراه کند!
گفت: کارشناس نداریم، گفتم چون کارشناس ندارید باید هر دزدی را برای گمراهی مردم بیاوری؟
این ماجرا در زمان دولت خائن خاتمی اتفاق افتاد. همان سال‌ها در اجلاس مدیران شرکت کردم و این ماجرا را برای یکی از مدیرا ن تعریف کردم، با شگفتی گفت: همین حرف‌ها را در در مدرسه شهر ما برای مادران دانش آموز، کارشناس گفته است.
معلوم شد که به آموزش و پروش ابلاغ کرده‌اند که در همه مدارس جار بزنند و حیا زدایی کنند.

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت