من انقلابیم
رفتن به جبهه در تقدیرم نبود، در جنگ نرم برای خدا می‌نویسم





فروردین 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



رتبه


    هنر در تبلیغ ...

    استفاده از هنر در تبلیغ دین
    در هرگونه گفتار، نوشتار و یا حتی رفتار، دوانگیزه‌ی توامان وجود دارد: مفهوم آفرینی حس انگیزی سیل معانی و مفاهیم، خود آگاه مخاطبان را هدف می‌گیرد؛ اما گفته و نوشته ای که در شنونده و یا خواننده‌ی خود، حس را بر می‌انگیزد، بیشتر در ضمیر ناخودآگاه او می‌نشیند.خود آگاه آدمیان، هماره در معرض آفت‌ها و آسیب هایی است که هجوم مفاهیم مشابه و نوآیین و دگردیسی‌های بر آمده از عوامل شنیداری و دیداری، بر او تحمیل می‌کند؛ اما آنچه به بال حس در آشیانه‌ی بلند جان انسان‌ها می‌نشیند، کمتر در دسترس تغییر و تحول قرار می‌گیرد.شاید به همین دلیل باشد که آن چه ما در کودکی می‌آموزیم، استحکام و بقای بیشتری دارد؛ زیرا دریافت‌های کودکانه، بیشتر از دهلیز حس است تا رهگذر عقل، از این رو، گویندگان و نویسندگان و یا شاعرانی که آماج کلمات و لحن آنان، ناخود آگاه حس آشنای مخاطبان است، توفیق بیشتری در تاثیر گذاری هدفمند دارند. افزون براین، زبان عاطفه و خیال انگیز، ظرفیتی فراختر از عادات و آداب معمول در زندگی مخاطبان پدید می‌آورد و آنان را برای پذیرندگی و پاسخ‌های مثبت، آماده تر می‌کند.
    به همین سائقه است که عروس قرآن قرن هاست که در حجله‌ی تذهیب نشسته و شاهد نیایش در سراپرده‌ی محراب هایی روی می‌نماید که هر گوشه‌ی آن به هزارذوق و سلیقه آراسته است؛ و باز به همین حجت موجه است که کارکردهای تبلیغی، از هرچه گریز داشته باشند، از هنر و هنروری ناگزیر است. تبلیغ دینی، بی چاشنی هنر و بی هنر آراستگی به ذوق، محرابی را می‌ماند که از بر هم نهادن خشت و گل بالا رفته است یا دست نوشت قرآنی را شبیه و مانند است که نازیبا نویسی، آن را بر کاغذی نامرغوب، سیاه و سفید کرده است. چنین آفرینش هایی، نه چشمی را می‌نوازد و نه دلی را می‌ربایند و ناگزیر به کمترین حضور در چشم و دل بیننده، باید که رضایت دهند.از دیگر سوی، در تبلیغ آن چه قرار است از زبانی و یا قلمی در دلی بنشید، قدسی ترین مفاهیم لامکانی است.چنین آموزه‌های مقدسی، قالبی در خور خود می‌خواهند و اگر در جامه‌ی فاخر در نیاید، سر از پرده‌ی غیرت و غیبت بیرون نمی آورند .نقش و نگاری سزاوار این تشریف شاهانه است که خود بهره‌ها از عالم قدس و رشحه‌ها از دریای ذوق، که خود پرورده‌ی رب جمیل اند داشته باشد.
    یکی از کارهای بشر تبلیغ دین است. به این معنا که مجموعه آموزه‌های وحیانی اسلام را از طریق تمامی اشکال هنر به دیگران برساند.
    از آن جایی که خداوند خود در همه سازه‌ و کارهایش جنبه‌های زیباشناختی و هنری را ملاحظه و به کار گرفته، بر مبلغان دین است که از همه حوزه‌های هنری از هنر نخستین یا هشتمین هنر شناخته شده استفاده کنند. چرا که هرگز هیچ کار و سازه ای را نمی‌توان یافت که دارای هدف و پیامی نباشد حتی اگر گفته شود که هنر برای هنر؛ چرا که در این گزاره نیز هدف به خوبی تعریف شده و دارای پیامی خاص با اهداف خاص است.
    از نظر قرآن، اگر کاری فاقد هنر و پیام باشد اصولا شکل نمی‌گیرد بلکه هر کاری با میزانی از هنر و پیام شکل می‌گیرد و تحقق می‌یابد. اما اگر میزان هنر و پیام در آن بسیار کم باشد، این کار از مصادیق لهو و لعب خواهد بود؛ چرا که این میزان از بی هنری و بی پیامی، از دایره سلامت و صحت خارج شده و به بطلان و فساد متمایل خواهد بود.

    نقش هنر در انتقال مفاهیم اخلاقی

    موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
    [دوشنبه 1397-09-12] [ 04:23:00 ب.ظ ]

    چاشنی اخلاق ...

     اخلاق خوب

    با کمی چاشنی گذشت، می توان افراد را به سفره اخلاق جذب کرد، البته به غیر از افراد لجوج که به هیچ لطایف الحیلی رام نمی شوند.
    در سیره معصومین علیهم السلام بسیار سفارش شده است، که اگر با زبان نمی توانید همسایه یا فامیل بد خُلق را بر سر سفره محبت بنشانید؛ با هدیه، افسار محبت را بر گردنش بیاویزید و او را رام کنید.
    انس‌بن‌مالک مى ‏گوید:
    روزی عربی وارد مسجد شد، یکراست رفت سراغ پیامبر صلی الله علیه و آله و شروع کرد به کشیدن ردای حضرت، به حدی فشار آورد که رنگ چهره حضرت کبود شد.
    اطرافیان به طرف مرد عرب هجوم بردند تا ایشان را از دست او نجات دهند.
    رسول خدا با اشاره آن‌ها را منع کرد.
    مرد عرب عقب نشست و پیامبر خدا را رها کرد. رسول خدا دست او را گرفت با خودش به خانه برد به او غذا داد، و مقداری آذوقه هم در خانه بود همراه او کرد . فرمود: همین‌ مقدار داشتم.
    مرد عرب عذر خواهی کرد و رفت. حضرت به مسجد بازگشت، اصحاب عرض کردند، چرا اجاز ندادید ما او را تنبیه کنیم؟ فرمود: وقتی شتر رم می کند، صاحبش او را رها می کند، وقتی آرام شد افسارش را می گیرد. این مرد مانند شتر رم کرده بود.

    علامه مجلسی، بحارالانوار، ج16، ص230.

     

    موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
    [شنبه 1397-09-10] [ 05:15:00 ب.ظ ]