السلام ای وادی کرببلا

السلام ای سرزمین پر بلا

السلام ای جلوه گاه ذوالمنن

السلام ای کشته های بی کفن

نمیدانم چرا هر وقت صحبت از کربلا و اربعین میشه اشک در چشمانم حلقه میزنه شاید این اشک ها از سر شوق رفتن به کربلاست یابه خاطر مصیبت های زینب یا شایدم از روی شرمندگی باشه چرا که حسین حسین گفتیم اما حسینی نشدیم سالها در خدمتت به سر و سینه زدیم اما به راهت توجهی نداشتیم و حواسمان نبود که پیمودن راهت مهمتر از عزاداری برایت است ما را در راهت قرار ده و کاری کن که عزاداریمان خالص و بدون ریا باشد.

چهل روز از اشک های کربلا میگذرد قطراتی که حاوی پیام فتح اند و دلاورمردی در این روز تنها چیزی میتواند در ذهن  تداعی شود حدیث خون و پیروزی است.

اربعین که می آید باید از زینب گفت که حاصل زخمها و به نماز نشسته که هنوز عاشقان آن را به یاد دارند.یا سیدی به یاد روشنی شما شمع گونه میسوزیم و گریه سر میدیم برای فاصله های خود و زجر های شما .آرزوی هر ساله ی من پای پیاده آمدن به حرمت است منتهی به شرط قبولت.یا مولا یا سیدی خدا حلالمون و هدایتمون کن، خدا لایق عاشق مهدیمون کن."آمین یا رب العالمین “

محرم ماه غم نیست

محرم ماه عشق است

 محرم درد حسین است

اردوی محرم به دلم خیمه به پا کرد

دل را حرم و بارگه خون خدا کرد

. حسین میا به کوفه کوفه وفا ندارد

ای به دل بسته

قدری آهسته

کن مدارا

با زینب خسته.

پورتقی  ·

موضوعات: دلنوشته  لینک ثابت