من انقلابیم
رفتن به جبهه در تقدیرم نبود، در جنگ نرم برای خدا می‌نویسم





اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 6
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 8
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 16
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1

این واقعه را می دانستید؟ ...

پیشینه نفوذ بنی امیه

 

بنی امیه معاویه

در زمان ابوبکر یزید بن ابوسفیان به حکمرانی شام  واردن منسوب شد.و در نیمه دوم خلافت عمر بر اثر طاعون درگذشت، عمر برادر او معاویه را به حکمرانی شام فرستاد. معاویه بعد از عمر در زمان عثمان که  خود از بنی امیه بود او را در حکومت ابقا کرد. وقتی امام علی علیه السلام به خلافت رسید؛ که معاویه هفده سال حکومت کرده بود. او در این مدت با اختیارات و آزادی عملی که دو خلیفه به او داده بودند، مردم دمشق را طبق گزارش قزوینی در کتاب آثار البلاد و اخبار العباد چنین توصیف می کند:« اهل آن به کم فهمی  و زیرک نبودن مشهورند» معاویه از این ویژگی سوء استفاده کرد و طی این سالها فرهنگ سازی نمود و محبت بنی امیه را در دل آنها تثبیت نمود و بذر دشمنی با امیرالمومنین علی علیه السلام را در دل کودک و بزرگان شان نشاند.

بر همین اساس به یزید سفارش کرد« آنان را مانند دو چشم خود و از خواص قرار بده و ایشان را برای مدت طولانی از شام بیرون نبر؛ مبادا با افکار و عادات دیگران آشنا شوند.» با توجه به این خصوصیات ،امام علی بارها به اهل کوفه فرمود:« آنها در یاری کردن باطل، وحدت دارند؛ اما شما در دفاع از حق متفرقید. بخدا قسم دوست دارم معاویه در مقابل ده نفر از شما ، یک نفر از یارانش را به من بدهد»!

برای اینکه مردم آگاه نشوند، معاویه ابوذر را که عثمان به شام تبعید کرده بود؛ به مدینه باز گرداند، تا مردم با روشنگری های او مواجهه نشوند.  

پ ن

برای همین دشمنان دین چه در داخل چه در خارج از مرز هاتلاش می کنند که عموم مردم از واقعیت ها دور باشند و مشغول خورد و خوراک و زندگی حیوانی باشند و برای عقول انسانها تلاشی از سوی حکومت ها نمی شود. مثلا در کشور خودمان آقای رئیس جمهور می گوید ما نمی توانیم مردم را بزور به بهشت ببریم!

منبع: مقتل جامع سید الشهدا

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[شنبه 1398-06-23] [ 06:14:00 ب.ظ ]

امان از بی بصیرتی... ...

 

رهبر انقلاب اسلامی، بصیرت ملت و آگاهی جوانان را کُند کننده تیغهای دشمن دانستند و افزودند: اگر بصیرت نباشد، انسان حتی با نیت خوب، ممکن است گمراه شود و در راه بد قدم بگذارد. 

__________________________________________________________

پ ن

به جایی میرسه که نمی فهمه دچار تناقضات فکری شده!!

یه روز میگه من حق دارم حتی به رهبرم هم انتقاد کنم !!!

چرا ؟؟ چون که سرنوشت من بدست اوناس!!!

اما وقتی یکی پیدا میشه که از سخن نابجای رئیس جمهور انتقاد میکنه حتی تحمل شنیدنش را هم نداره !!!

اینجا دیگه سرنوشت طرف دست او نبوده وحق نداره که انتقاد کنه!!!

-بی بصیرتی که میگن همینه این با دو خط سوادی که داره حتی نمی تونه تدبیر منزل رو انجام بده میخواد منتقد باشه!!!!

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[چهارشنبه 1395-10-08] [ 03:10:00 ب.ظ ]

حتی کرامت هم برای بی بصیرتان بی اثر است ...

  بعد از صلح امام حسن علیه السلام با معاویه ، هردو در نخیله بودند. معاویه گفت: ای ابا محمد گفته اند که رسول خدا خرما را اندازه گیری می کرد و از مقدار آن خبر می داد، آیا توهم می توانی خبر دهی؟! امام علیه السلام فرمود: پیامبر خدا با پیمانه تعیین می کرد و من با عدد تعیین می کنم، آنگاه فرمود در این درخت چهار هزار و چهار عدد خرما است. وقتی خرما هارا چیدند و شمردند چهار هزارو سه عدد بود که معاویه خوشحال شد و خواست کذب ادعای امام را جار بزند . امام علیه السلام فرمود یکی از خرماهارا عبدالله بن عامر در دست دارد. بعد امام علیه السلام به معاویه گفت می خواهی از کارهایی که در آینده مرتکب می شوی خبر دهم؟! به خدا قسم در آینده زیاد بن ابیه را که فرزند نامشروع پدرت می باشد برای خود برادر می خوانی و حجربن عدی را به شهادت می رسانی و سرهای بریده از شهرها به سوی تو می آورند بعدا معاویه تمام این زشت کاری هارا مرتکب شد.1

پيامد نشناختن دشمن و دشمنى‏ها:

بايد دشمنى‏ها را شناخت. مشكل ما اين است. اين‏كه بنده مسأله بصيرت را براى خواص تكرار مى‏كنم، به خاطر اين است. گاهى اوقات غفلت مى‏شود از دشمنى‏هايى كه با اساس دارد مى‏شود؛ اين‏ها را حمل مى‏كنند به مسائل جزيى. ما در صدر مشروطه هم متأسفانه همين معنا را داشتيم. در صدر مشروطه هم علماى بزرگى بودند - كه من اسم نمى‏آورم؛ همه مى‏شناسيد، معروفند - كه اين‏ها نديدند توطئه‏اى را كه آن روز غربزدگان و به اصطلاح روشنفكرانى كه تحت تأثير غرب بودند، مغلوب تفكرات غرب بودند، طراحى مى‏كردند؛ توجه نكردند كه حرفهايى كه اين‏ها دارند در مجلس شوراى ملى آن زمان مى‏زنند يا در مطبوعاتشان مى‏نويسند، مبارزه با اسلام است، اين را توجه نكردند، مماشات كردند. نتيجه اين شد كه كسى كه مى‏دانست و مى‏فهميد - مثل مرحوم شيخ فضل‏الله نورى - جلوى چشم آن‏ها به دار زده شد و اين‏ها حساسيتى پيدا نكردند. بعد خود آن‏هايى هم كه به اين حساسيت اهميت و بها نداده بودند، بعد از شيخ فضل‏الله مورد تعرض و تطاول و تهتك آن‏ها قرار گرفتند و سيلى آن‏ها را خوردند؛ بعضى جانشان را از دست دادند، بعضى آبرويشان را از دست دادند. اين اشتباهى است كه آنجا انجام گرفت؛ اين اشتباه را ما نبايد انجام بدهيم.( 8/8/1384)

_________________________________________________________________

پ ن

یه روز برای کودک سه ساله ماجرای کرامت معصومین علیه السلام را می خواندم، ماجرا از این قرار بود که امام معصوم با یارانش از بیابانی عبور می کردند. هنگام نماز شد، یاران برای وضو به جستجوی آب رفتند و دست خالی برگشتند . امام علیه السلام با عصایش بر سنگ زد و از ان آب جاری گشت.

کودک پرسید :چرا امام تیمم نکرد؟! گفتم برای اینکه یارانش به امامت او ایمان بیاورند.کودک گفت چه یاران عجیبی بودن بادیدن امام معصوم به او ایمان نداشتند و من که امام ها را ندیده ام می دانم که آنها از طرف خداوند ماموریت داشتند.

1معجزات معصومین ص172

موضوعات: تاریخ  لینک ثابت
[سه شنبه 1395-10-07] [ 04:09:00 ب.ظ ]