سخنان  امام خامنه ای:

جوانی، یک پدیده درخشان و یک فصل بی بدیل و بی نظیر از زندگی هر انسانی است. در هر کشوری که به مساله جوان و جوانان، آن چنان که حق این مطلب است، درست رسیدگی بشود، آن کشور در راه پیشرفت، موفقیت های بزرگی بدست خواهد آورد. اگر کشوری مثل کشور ما باشد که جمعیت جوان، یک جمعیت غالب و بزرگ و یک نسبت عظیم از جمعیت کل کشور را تشکیل می دهد این قضیه اهمیت بیشتری پیدا می کند.

درباره مسوولیت هایی که نسبت به جوان وجود دارد، باید بگویم که جوانی این دوره مشعشع و درخشان دوره ای است که اگرچه چندان طولانی نیست، اما آثارش یک آثار ماندگار و طولانی در همه زندگی انسان است. جوانی از بلوغ آغاز می شود. در این جا می خواهم از منظر جوانان به مساله نگاه کنم، تا بزرگترها، پدر و مادرهاو مسوولان، فضای جوانی را که خودشان هم یک روز در آن فضا بودند،به یاد بیاورند.

جوانی در دوره جوانی به خصوص در آغاز جوانی تمایلات وانگیزه هایی دارد:

اولا چون در حال تکوین هویت جدید خود است،مایل است شخصیت جدید او به رسمیت شناخته بشود، که غالبا این اتفاق نمی افتد و پدر و مادرها جوان را در هویت و شخصیت جدید اوگویا به رسمیت نمی شناسند.

ثانیا جوان احساسات و انگیزه هایی دارد; رشد جسمانی و روحی دارد; به دنیای تازه ای قدم گذاشته است که غالبا دوروبری ها، خانواده، کسان، افراد در جامعه، از این دنیای جدید بی خبر و بی اطلاع می مانند، یا به آن بی اعتنایی می کنند; لذا جوان احساس تنهایی و غربت می کند. من مایلم این چیزها را بزرگترها بشنوند و مورد توجه قرار بدهند و دوره جوانی خودشان را به یاد بیاورند.

ثالثا جوان در دوره جوانی چه اوایل بلوغ و چه بعدها با مجهولات زیادی روبه رو می شود; مسائل جدیدی برای او مطرح می شود که سؤال انگیز است، در ذهن او شبهه هاو استفهامهایی به وجود می آید که مایل است به این شبهه ها وسوالها و استفهام ها پاسخ داده بشود; که در بسیاری از موارد، پاسخ بهنگام و دلنشین داده نمی شود لذا جوان احساس خلا و ابهام می کند.

رابعا جوان احساس می کند در وجود او انرژی های متراکمی وجود دارد توانایی هایی را در خود احساس می کند هم از لحاظ جسمانی و هم از لحاظ فکری و ذهنی حقیقتا هم توانایی هایی که درجوان هست می تواند معجزه کند می تواند کوه ها را جابه جا کند; اماجوان احساس می کند که از این نیروها و از این انرژی متراکم و ازاین توانایی های او بهره برداری نمی شود، لذا احساس بیهودگی واهمال می کند.

خامسا جوان برای اولین بار با دنیای بزرگی دردوره جوانی مواجه می شود که این دنیا را تجربه نکرده و از این دنیا چیزهای زیادی نمی داند; بسیاری از حوادث زندگی برای او پیش می آید که تکلیف خودش را در مقابل آنها نمی داند; احساس می کند که احتیاج به راهنمایی و کمک فکری دارد; و از آنجا که پدر ومادرها غالبا اشتغال دارند; به جوان نمی رسند و این کمک فکری به او داده نمی شود; مراکزی که در این زمینه مسوولند، غالبا در جای لازم ودر نقطه نیاز حضور ندارند; لذا این کمک به او داده نمی شودو جوان احساس بی پناهی می کند.

این احساسات در جوان ما به طورغالب وجود دارد; از یک طرف احساس تنهایی، از یک طرف احساس بی پناهی، از یک طرف احساس توانایی های فراوان و احساس این که ازاین توانایی ها استفاده نمی شود.

وجود این احساسات، مسوولیت هایی را برای همه وجود می آورد وهمه مسوولیت دارند; مخصوصا دولت، روحانیت، صدا و سیما، بسیج،سازمان ورزش کشور، نهادها و مراکز فرهنگی; اینها مسوولیت های بزرگی در قبال نسل جوان دارند; به خصوص در کشوری مثل کشور ماکه نسل جوان از لحاظ کمیت، متراکم و گسترده; از لحاظ روحیه،دارای روحیه ایمان; از لحاظ آمادگی، آماده کارهای بزرگ; و ازلحاظ استعداد، یک مجموعه بسیار بااستعداد.

منبع :سایت حوزه

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت