خاطرات سفیر

نیلوفر شادمهری در کتاب خاطرات سفیر به بیان چالش‌های یک بانوی مسلمان به عنوان دانشجوی ممتاز ایرانی در فرانسه می‌پردازد که با نگارشی صمیمی و ساده، خواننده را به خوابگاهی در پاریس می‌برد و او را با رویدادها، تجربه‌ها و خاطراتش شریک می‌کند.

 خاطرات دختر مسلمانی که در کشور فرانسه، هر چند برای ادامه‌ی تحصیل در مقطع دکتری حضور دارد اما سفیری شده است برای دفاع از حقیقت اسلام. مواجهه‌ی او با آدم‌های مختلف و اتفاقات متفاوت این خاطرات را جذاب‌تر می‌کند، از قبول نشدنش در بهترین دانشگاه فرانسه تنها به دلیل حجابش و دست ندادن با سرشناس‌ترین اساتید مرد تا برگزاری دعای عهد در اتاق خوابگاه و خواندن دعای کمیل برای «یک سلیم النفس».

 نیلوفر شادمهری در این کتاب، حدود سی خاطره را به رشته‌ی تحریر درآورده که این مجموعه در واقع بخش اندکی از تمام خاطرات ایشان است.

 در بخشی از کتاب خاطرات سفیر می‌خوانید: عصر رفتم توی آشپزخونه، یه جماعت دور میز بودن. یکی پرسید:«توجدیدی؟»(سؤال رو تو رو خدا!) جواب دادم:«آره»پرسید:«ازکدوم کشوری؟» وای- چقدرتند حرف می زد! اصلا عادت به آهسته و شمرده حرف زدن ندارن. یه دختری، که سنش از همه بیشتر بود و نسبت به بقیه لباس نامناسبتری پوشیده بود خودش و دیگرون رو بهم معرفی کرد….بگذریم، به هر کدوم سلام کردم و جمله ای گفتم که بفهمن از آشنایی با هر کدوم خوشبختم وخوشوقتم و خوشحالم و….به عمر، برای اینکه فلسطینی بود …..چند تا«خوش»اضافه تر گفتم. اماعمر عجب آدمی بود!….چپ چپ نگاهم کرد و اولین چیزی که گفت این بود:«توشیعه ای؟»چشمتون روز بد نبینه!هنوز«آره» از دهنم در نیومده بود که شروع کرد:«واسه چی شماها می گید ]حضرت [علی باید به جای پیامبر مبعوث می شد؟…..

پ ن

باید خودتون کتاب را بخونید گام به گام و لحظه  به لحظه با خانم سفیر توی خوابگاه و در مباحثاتش با دوستان مسیحی، سنی و لائیک همراه باشیدتا تماشا کنید که چگونه از مسیحی آمریکای منتظر ظهور  می سازد و  یک سنی را علاقهمند به اهل بیت می کند!

حتما این کتاب را تهیه کنید و بخونید و به دیگران هدیه بدهید. تبلیغ دین را یاد بگیرید.

 

 

 

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت