من انقلابیم
رفتن به جبهه در تقدیرم نبود، در جنگ نرم برای خدا می‌نویسم





فروردین 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 13
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 8
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 16
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1

خواهری مانند زینب کجا سراغ دارید ...

همیشه فکر می کردم، چرا حضرت زینب سلام الله علیها  از مدینه به شام آمده و در شام رحلت کرده، بانویی که عزیزانش؛مثل امام سجاد و امام باقر علیهما السلام در مدینه بودن. و اگر می خواست به تربت سید شهدا علیه السلام و سایر شهدای کربلا نزدیک باشه که شهیدانش هم در کربلا بود،بنابراین باید در کوفه ساکن می شد!! سرانجام با شهادت مدافعان حرم به این راز پی بردم!!!
یعنی سالار کربلا می دانسته که روزی می رسد عمر سعدیان و یزیدیان از مسیر شام به کیان اسلام، دست درازی می کنن، باید کسی در شام باشد تا جبهه را فرماندهی کند و یار گیری را برای ندای هل من ناصر حسینی ادامه دهد!!!

هنوز هم این خواهر به قولی که به داداش داده وفاداره!

موضوعات: دلنوشته  لینک ثابت
[شنبه 1397-10-22] [ 09:58:00 ق.ظ ]

أین الطّالب بدم المقتول بکربلا ...

 

 

محرم در راه است، آه ای دلم آماده ای؟

 

از چشم ابر آسمان، خون می چکد چشم ترم آماده ای؟

 

زینب به میدان خلافت می رود، پای دلم آماده ای؟

 

آه زینب برده هوش آسمان، بهر همراهی دخت بوتراب آماده ای؟

 

ظرف آب خالی اندر دست زهرای سه ساله است، پر آبش کنید.

 

چشم او اندر غم عمش ابوالفضل اشکبار است، پاکش کنید.

 

آه ای علی اکبر، کجایی، خواهرت غمگین شده است. ضربه ی دست زمان، بر صورتش سنگین شده است. یاد تو بر سینه اش، زخمی شده است. ناز تو بر گونه اش اشکی شده است.

 

پس کجایی ای عموی قافله؟ قوت قلب حسین و فاطمه. خیمه ها در انتظار مشک توست.

 

با خبر باش، بال ملائک فرش پای اسب توست. ریشه قلب حسین، قامت رعنای توست.

 

پس بیا ای منجی شهر بلا، با آب نه، با دست و با پایت بیا.

 

اکنون دگر، خون خدا بر صحنه ی خون می رود. دخترش بر پای اسبش با چشم پرخون می رود.

 

خیمه ها بر دست و بر پا می زنند. زان خبر دارند بر خیمه آتش می زنند.

 

یا حسین، اندکی صبر کن، من هم بیایم سوی تو.

 

بار سفر را بسته ام تا پا نهم بر کوی تو.

 

جان پاک فاطمه درکم بکن، در نخستین شام قبرم ترکم مکن.

 

أدرکنی یا ثار الله

به قلم مصطفی زاده

موضوعات: دلنوشته  لینک ثابت
[جمعه 1390-09-04] [ 11:56:00 ب.ظ ]