در خصوص تواضع‏ بى‏ اندازه آن حضرت نيز نقل است كه شخصى به‏ قصد ديدار امام رضاعلیه السلام

مسي طولانى‏ اى را طى كرد.

صبح زود به مقصد رسيد. با خود گفت: به حمام بروم و غبار سفر از تن بشويم و پاك و مطهر به

زيارت امام بروم.

لحظاتى در آن‏جا درنگ كرد. شخصى آن‏جا بود. از او خواست كه در شستن بدن به او كمك كند.

بعضى از مردم كه وارد حمام مى‏ شدند احترام عجيبى به او مى ‏نهادند و اظهار ارادت و ادب مى‏ نمودند.

مرد مسافر اندك‏ اندك امام را شناخت به‏ سرعت كنار كشيد و به ‏شدت شرمنده شد و عذر خواهى كرد.

اما امام رضاعلیه السلام به او دلدارى دادند و همچنان مشغول كار خود شدند و فرمودند:

«شما اين‏همه راه را با پاى پياده براى زيارت ما آمدى من هم اينجا منتظرت بودم!» (در رواق نور، ص‏27)

آن امام بزرگوار با اين شيوه و سلوك اخلاقى و دينى خود، حقيقتاً مصداق عينى توصيفى بودند كه

خود از بركات وجود امام در ميان مردم بيان داشته‏ اند كه مى ‏فرمايند: «امام مهربان دوست، امين و

دل سوز امت است و همانند مادرى است كه عاشقانه به خردسال خود عشق مى‏ورزد.»

(حسينى قزوينى،در حريم طوس، ص‏247)

اين شيوه رفتارى آن امام بزرگوار بود كه باعث شد محبت و عشق مردم به‏ وجود ايشان بيشتر و بيشتر شود.

چنان‏كه نمونه بارز اين ارادت و عشق و علاقه در مسير سفر ايشان در شهر نيشابور تجلّى كرد كه

مورّخان نوشته‏ اند عدّه‏ بى‏ شمارى براى نوشتن حديث از آن حضرت خواستند كه حديثى بفرمايند،

و آن بزرگوار حديث«سلسله الذهب» را كه مضمون آن توحيد يعنى دعوت تمامى انبياء

از آدم تا خاتم است فرمودند، و سپس با عبارت «وأنا من شروطها» آن‏ را ختم به ولايت و امامت كردند.

موضوعات: دلنوشته  لینک ثابت