یکی از دوستان گفت چه جالب که توو نوشته هات خبری از گلایه و شکایت نیس…مام گفتیم شاید متقاضی داشته باشه به گلایه ای بکینم

والا الان مد شده همه از خدا و قسمت و تقدیر گلایه میکنن چرا میگم مد شده؟

چون واقعا مد شده… مال خیلیا از سر اعتقاد قلبی نیست..البته این خودش جای شکر داره!


ما نه از این مدل گلایه ها خوشمون میاد نه …نه خوشمون میاد!!


میخوام از اونایی گلایه کنم که فک میکنن روشنفکری ینی رد دین!!

فک میکنن مترقی بودن ینی کنارگذاشتنه خدا و پیغمبر

اگه کنارم نذارن نمیتونن به دیندار بودن خودشون افتخار کنن

سر اصلیه قضیه توو مشت خودمونه!

...........

اگه منه حرف ربط با اعتقاد..با افتخار تیپ مذهبی بزنم برم بیرون…

فلان جور شلوارو نپوشم…

یا چادر سر کنم…البته نه مث شنل!!مث بچه ادم!..

به نداشتن دوست غیر همجنس افتخار کنم…

فلان کشور خارجی رفتم شکل اونا نشم…

هرجا هستم برم سر وقتش نمازمو بخونم…

به نداشتن عکسای آنچنانی تو فیسم افتخار کنم…

فک نکنم وبم هرچی مبتذل تر شیکتر!

فک نکنم حرف حق زدن املیه!

اونوخ کیه که بتونه با حرفاش این اعتقاد و افتخار رو از من بگیره

 

حالا اینا نمونه های شایعه….خیلی خیلی بیشتر از اینا برد داره قضیه!

 

مشکل اینجاس ما خودمون هنو باور نکردیم دینمون حقه! حرف اخره! اند تکامله!


اون بنده خداهایی که انقلاب صنعتیشون با حذف دین از دایره علومشون همراه بود مسلمون نبودن که!

یه مشت دستنوشته های بی سند و مدرک و پر از ضدو نقیض و یه فله تحریف و بدعتو به اسم دین به خورد طفلیا داده بودن!

فک میکنی مسیحیتی که اونا داشتن همون دین الهی بود!؟

نخیر!!تبدیل شده بود به یه مشت خرافه که هیچ عقل سلیمی نمیپذیرفتشون

....…………………….....


اونا دین خدارو کنار نذاشتن!
بدعتای کلیسارو کنار گذاشتن!

یه نگا به فلاسفشون بندازین…خدا رو قبول دارن…اما مسیحیت رو نه!
این ینی با بدعت مشکل داشتن نه با خدا!

حالا بعضیا بس که بی اطلاعن! بس که کج فهمن! خیال میکنن مام برای پیشرفت باس دینو کنار بذاریم!!!

یکی نیست بگه چخماخ..این کجا و اون کجا

ح-ر

موضوعات: فرهنگی, آموزنده  لینک ثابت