من انقلابیم
رفتن به جبهه در تقدیرم نبود، در جنگ نرم برای خدا می‌نویسم





اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 6
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 8
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 16
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1

#فقط_به_عشق_علی ...

 غدیریم

 

پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله در روز غدیر فرمود:

لاَنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ قَدْ جَعَلَنا حُجَّةً عَلَی الْمُقَصِّرینَ وَالْمعُانِدینَ وَالْمُخالِفینَ وَالْخائِنینَ وَالْآثِمینَ وَالّظَالِمینَ وَالْغاصِبینَ مِنْ جَمیعِ الْعالَمینَ

  «چرا که خداوند عزّوجل ما را دلیل و حجت قرار داده بر کوتاهی کنندگان به عمد، ستیزه گران، ناسازگاران، خائنان و گنه‌کاران و ستمکاران و غاصبان از تمامی جهانیان.»

وقتی کسی وجودش نور باشد، باعث روشنی دیگران می‌شود. چنین کسی شاهد، حجّت، برهان و دلیل می‌شود.

تمام معاندین، مخالفین، خیانت کنندگان، گناهکاران، ستمگران و غصب کنندگان در همه‌ی جهان و در همه‌ی اجتماعات، باید از معصومین علیهم السّلام نور اقتباس کنند و نور ایشان برای آن‌ها حجّت و دلیل است.

منبع: خطبه غدیر

پ ن

اگر فقط به این سطراز خطبه توجه کنیم، بسیار درس آموز است. یعنی کلاهمان پس معرکه است؛چون با این کلام از همه انسان ها از کفار گرفته تا منافقین و اهل هر فرقه و مذهبی در باره پیامبر و اهلبیت سوال خواهد شد. واگر شیعیان به خاطر عمل نکردن به دستورات مقدسین کیفر می شوند، این گروه های معاند علاوه بر کیفر  عمل نکردن به دستورات ائمه هدا و پیامبر کیفر می شوند، کیفر دومی هم به علت نپذیرفتن ولایت خواهند شد.

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[سه شنبه 1398-05-29] [ 11:20:00 ق.ظ ]

تجربه نگاری از طلبه مودب ...

فقط به عشق علی

سال 1381 بود، دو نفر طلبه از سقز آمدند. درخواست انتقال کردند، بدون هیچ پیش شرطی پذیرفتم.
وقتی مطمئن شدند که قبول کردم گفتند ما اهل سنت هستیم!
و منتظر عکس العمل من بودند، باز گفتم هیچ مشکلی ندارد، شما می توانید اینجا  ادامه بدهید. پرسیدم چرا انتقال می گیرید، گفتند: کلاس ما منحل شد، یا ازدواج کردند و به مدارس دیگر منتقل شدند.
باز پرسیدم به مدارس نزدیکتر مراجعه نکردید؟
پاسخ دادند پذیرش نکردند.
مدیر محترم سقز نامش یادم نمانده زنگ زد و گفت: تو چه جور مدیری هستی که بدون تایید اخلاقی این دونفر را پذیرش کردی؟
پرسیدم مشکل اخلاقی دارند؟ گفت نه دخترانی به شدت اخلاقی و محترم هستند.
پرسیدم چرا تایید اخلاقی نمی دهی؟
گفت: چون اهل سنت هستند!
گفتم مگر مرکز خودش پذیرش نکرده است و مدرسه شما در شهر سقز تاسیس نشده است که بیشتر مردمش اهل سنت هستند؛ و هدف حضور اینها هم برای یاد گرفتن معارف اهل بیت است. شما از چه نگران هستی؟ خلاصه خیلی به من اعتراض کرد و کار من را اشتباه دانست.
گفتم ما مدعی هستیم که باید به دنیا جوابگو باشیم برای همه ملت های جهان راهنما باشیم.
آمدن این دونفر باعث برنامه های مفید و مستمری شد، مثل دروس امام شناسی در طول سال و درماه رمضان هرشب یک برنامه روایی را بصورت نمایشی از زندگی امیرالمومنین اجرا می شد.
ولی متاسفانه به تعداد انگشتان دست طلابی بودند که باعث آزار و اذیت این دونفر می شدند.آن زمان سریال امام علی در تلویزیون اجرا می شد، که این دونفر خیلی مشتاق تماشای آن بودند و می گفتند ما در خانه خودمان جرات تماشایش را نداریم؛
اما کام این ها بعد از تماشا با سخنان ضد اخلاقی طلاب بی ادب تلخ می‌شد .
موضوع تحقیق پایانی این دو ولایت امیر المومنین بود، وقتی استاد راهنما گفت این موضوع قبلا بهش پرداخته شده است، گفتند ما دوست داریم خودمان این موضوع را پژوهش کنیم!
خلاصه با همه سختی هایی که بچه شیعه های ما برا این دونفر و من مدیر ایجاد کردند؛ درسشان تمام شد و به سقز برگشتند ولی ارتباطشان را قطع نکردند و همیشه مانند دو دوست مثل یک مادر و دختر رابطه داشتیم. و در خوشی هایشان شریک بودم، تا اینکه یکروز خبر ناگواری شنیدم که یکی از این طلاب به بیماری سرطان مبتلا شد، و در طول دوره درمان همیشه کمک کار درمانش بودیم.
چون در سقز بود در ایام اربعین خانه آنها موکبی برای زائران حسینی بود. و متاسفانه با دو فرزند بیماری او را از پا انداخت و فوت کرد.
قم بودیم و منزل مادرم که از سادات بود، و تعدادی از طلاب مشغول تمرین سرود برای امام عصر «عجل» بودند که یکی از اعضای گروه این طلبه مرحوم بود؛ که از خواب پریدم.
هنگامیکه از حوزه رفتند مفاتیح الجنان و حتی کتاب تحقیق شان را با خود نبردند، و همیشه در تقیه بودند.
در برنامه سحر که صدای دعای عهد پخش می شد، بصورت اتوماتیک از خواب می پرید و بالای تخت خوابش می ایستاد و دعا را می خواند، این اوقات زمانی بود که عذر شرعی داشتند.
خداوند غریق رحمتش کند خاطره طلبه مودب را در ذهن من به یادگار گذاشت.

 

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[جمعه 1398-05-25] [ 11:41:00 ق.ظ ]

#فقط_به_عشق_علی ...

فقط به عشق علی

 عید غدیر؛ عیدُ اللهِ‏ الاکبر
هجدهم ذی ‏الحجه، روز «عیدُ اللهِ‏ الاکبر»، «عید اهل ‏بیت محمد(ص)»، «اشرف الاعیاد» یعنی «عید غدیر» است؛ روزی که در آن مهم‏ترین واقعه تاریخ اسلام و آخرین و مهمترین ماموریت رسول گرامی اسلام(ص) یعنی تعیین «امام و ولی جامعه اسلامی» توسط خاتم پیامبران در آن روز رقم خورد.

دلیل اهمیت این موضوع که در حقیقت بیانگر هدف اصلی آن است، همان مسئله ای است که در ابلاغ خداوند به شخص پیامبر اسلام(ص)بیان شده است یعنی اتمام و اکمال دین و ارسال پیامبران و رسالت پیامبر خاتم که با تعیین ولی و امام جامعه صورت می پذیرد: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک وان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس» (۶۷/مائده).اصلی ترین پیام واقعه غدیر ابلاغ مقام حاکمیت جامعه اسلامی است که تنها امام معصوم و برگزیده شده از جانب خداوند شایسته دریافت آن است.

در حقیقت اصلی‏ترین جایگاه در دین اسلام و تداوم رسالت، مقام حاکمیت و زعامت مسلمین است و تنها فردی که شایسته آن بود و از جانب خداوند به این مقام نائل شده بود، حضرت علی(ع) بود. امامان معصوم(ع) نیز همواره بر محوریت آن در تمام امور تأکید می‏‌کردند تا این موضوع را تبیین نمایند که کمال دین تنها به بیان احکام الهى نیست بلکه این دین به مبیّن و شارح و مجرى معصوم و در حقیقت حاکم و ولی نیاز دارد که هم دین را به‌‏طور صحیح بیان کند و هم از تحریف و ایجاد بدعت در دین جلوگیرى نماید و هم آن را به‏‌طور صحیح و کامل اجرا نماید.
امام حسن(ع) در ماجرای مصالحه با معاویه برای این‏که به او یادآوری کند که حق با اوست، ماجرای غدیر خم را شاهد گرفت. امام حسین(ع) نیز در مراسم حج، بنی‏ هاشم و دیگران را جمع کرد و ماجرای غدیر را یادآوری نمود. امام عسکری(ع) نیز در جواب سؤال فردی که پرسید: «این سخن پیامبر که فرمود: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» یعنی چه؟» حضرت جواب داد: «خداوند اراده فرمود که این جمله، نشان و پرچمی باشد تا حزب خدا هنگام اختلاف ها با آن شناخته شود.»

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[پنجشنبه 1398-05-24] [ 03:31:00 ب.ظ ]