معبودا! عاجزم بخر از من

قطره های اشک تنهاییم را

گریه های بی صدا و سکوت تنهاییم را

لبخند می خواهم از تو و اندکی صدا که بپیچد در اتاق پر از خاموشیم

زمین گیرم ، ناتوان کرده مرا اندوه

ایستادن می خواهم و رفتنی بی وقفه

پر پروازم با تیر افکار پریشان شکسته

پرواز می خواهم از تو و عروجی تا مقصد نور

روحم گرفتار تن گشته و زخمی تردید

افلاک می خواهم و باوری عمیق

از خاطر برده ام سیمای دلنشین تو را

عالم نوری می خواهم و فطرتی شفاف

خدایا! دلتنگت هستم

دیدار می خواهم و وصالی بی پایان

زهرا پیربالائی

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت