زن اقلابی و تربیت فرزند

با پیروزی انقلاب در خانه آنها هم انقلاب شد، بین شان اختلاف پیدا شد

خانم خانه همسری مهربان متدین بود

 

تا جاییکه آقای شوهر که روحانی بود بین دوستان از همسرش با عنوان ملکه خانه نام می برد و

 

از حسنات و امتیازات او سخن ها می گفت.

 

 

ما و دوستان از شنیدن اختلافشان تعجب کردیم، که خدایا این همه عشق علاقه صمیمیت چی شد و کجا رفت؟!

حالا با سه تا بچه بعد از 15 سال سابقه زندگی  یک باره همه چیز بهم ریخت.

ماجرا از این قرار بود که خانم خانه خواهر شهید و پیرو امام خمینی بود و آقای شوهر هم مقلد شریعتمداری بود.

چون حضرت امام انقلاب کرد و ملت را از یوغ آمریکا نجات داد، مقلدین شریعتمداری هم فکر کردند

باید مثل مجتهدشان با امام مخالفت کنند.

خانم متوجه می شود که آقای شوهر لیوانی را که روی آن تصویر امام خمینی است را زیر آب جوش سماور

می گیرد تا تصویر پاک شود.

خانم اعتراض می کند که این چه کاری است که شما می کنی؟

خلاصه بحث های شروع می شود و کار به اختلاف می کشد!

دوستان به همسر بانو پیشنهاد دادند چرا بحث می کنید “عیسی به دین خود موسی هم به دین خود”

شما زندگی کنید.

خانم  خانه یک نکته کلیدی را تذکر داد، گفت من خودم مشکلی ندارم، می توانم محکم

روی اعتقادم پافشاری کنم و از اصولم کنار نروم و او هم براه خودش باشد ولی مشکل من فرزندانم

هستند که با روش پدرشان ممکن است که گمراه شوند و جذب دشمنان انقلاب گردند.

من که برای تربیت فرزندانم در این راه برادر شهید داده ام

نمی پذیرم که شاه را بیرون کنیم ولی طرفدارش در خانه روی فرزندانم اثر گذار باشد.

همسر بانو با اینکه از خانواده معروف و متشخص و با آبرویی بود، برای تربیت فرزندان

از همسرش طلاق گرفت؛

آنهم در زمانه ای که طلاق بشدت در جامعه مذموم بود و مثل امروزه نبود

که بخشی از زندگی مردم شده است.

نا جوانمردانه تر که شوهر، کسانی را که واسطه آشتی کنان آندو می شدند را متهم می کرد

که همسرم می خواهد با آقای فلانی ازدواج کند!

درحالیکه اکنون نزدیک به چهل سال است خانم بیوه زندگی کرد،

تا ثمره شیرین زندگیش را با نمک انقلاب ممزوج کند.

واقعا چه شیر زنی بود، خداوند او را کمک کند.

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت