شهادت فاطمیه چرا دو تاریخ

(آیت الله مقتدایی)کنار بقیع ایستاده بودم و از پشت نرده‌ها با حسرت برای زیارت مدفن غریب اهل بیت غصه می خوردم، که یک عالمی با تعدادی از علما که اطراف او را گرفته بودند برای زیارت بقیع آمدند و شرطه ها هم بلافاصله در را برای ورود آنها باز کردند ، هنگام ورود آن عالم بزرگوار به من اشاره کرد که بیا، من هم وارد شدم.

بعد از آشنایی متوجه شدم که فرزند مرحوم کاشف الغطاء است.سر صحبت را باز کرد و خاطره ای از جدبزرگوارش برایم بیان کرد.

«نیمه شب بود کوبه در به صدا درآمد و من در حال تحقیق بودم، از لابلای کتب بیرون آمدم و به طرف در کوچه رفتم، در حالیکه مضطرب بودم که این موقع شب چه کسی پشت در است؟
در را باز کردم و با شگفتی مادرم را پشت در دیدم! مادرم وارد شد و با عتاب به من گفت: پسرم چکار کردی که هم اکنون حضرت زهرا سلام الله علیها را در خواب دیدم به من فرمود: به پسرت بگو من خودم می خواهم شهادتم در ابهام دو تاریخ باشد.

آیت الله کاشف الغطاء برای فرزندش نقل کرد که وقتی این پیام را از حضرت زهرا سلام الله علیها توسط مادرم شنیدم ، تمام بدنم یخ کرد.

مدتی بود که شیعیان به مراجعه می کردند و از شماتت اهل سنت مبنی بر اینکه شیعیان ادعا دارند بر شهادت حضرت زهرا، ولی خودشان هم نمی دانند تاریخ شهادت چه روزی است؟
و از من خواستند در میان احادیث جستجو کنم و واقعیت را مشخص نمایم.
من هم برخود لازم دانستم که تحقیق کنم ، و بعد از پیغام حضرت زهرا سلام الله علیها تحقیق موضوع را کنار گذاشتم.»

 

موضوعات: خاطرات  لینک ثابت