سال 1360قمری بانوی خسته از سفر چهل روزه که باندازه چهل سال نه به اندازه تمام قرون که نه به اندازه 1400اندی سال و بلکه تا قیامت قلب سوخته دارد.با لباس ژنده ولی استوار بدون شیون و با اعتدال، خطبه می خواند.

با منطق و آرامش تمام با حمد و ستایش خداوند و شکر ثنای او و مدح  پیامبر و صلوات بر او اهل بیتش می فرستد .

در خطبه، داستان را مختصر شرح می دهد و مردم را بر می انگیزد و آنان را به توبه و تاثر وا می دارد.

با همه شرایط، هنگامی که سخنان حضرت زینب علیها سلام و یزید مقایسه می کنیم

حضرت زینب علیها سلام در اعلی علیین می بینیم که با شخصی در اسفل سافلین سخن می گوید.:«اگر پیشامدهای ناگوار روزگار مرا به سخن

گفتن با تو وا داشته، ولی در چشم من بی مقداری وسرزنشت بزرگ و ملامتت بسیار است..»

(سفر شهادت ، در قلمرو و اندیشه امام موسی صدر، ص200.)

موضوعات: تاریخ  لینک ثابت
نظر از: گفته ها و ناگفته های یک طلبه [عضو] 

سلام خواهرجان
عرض ارادت(لبخند)
شما هم در مسابقه حماسه عاشورا شرکت کردید؟
______________________________________
سلام عزیزم
ممنونم از اینکه سرزدی
اگر مقبول عاشوریان افتد
بله.

1393/08/27 @ 04:09


فرم در حال بارگذاری ...