از بچگی طعم زندگی طلبگی را با تمام وجود و تک تک سلولهای خاکستری مغزمون چشیدیم. من بودم و هفت هشت خواهر برادرای دیگر، با یک پدر طلبه که باید شکم این همه نون خور را سیر می کرد.
سر کوچه ی ما یک کبابی بود با مهتابی سبز و ریحانهای سبز ترد و نان سنک، که هر ظهر قبل از نهار بوی کبابش اشتها را تحریک می کرد!
من و هیچ یک از برادرانم هرگز از این میل سخنی بر زبان نیاوردیم، این زمان به سالهای دهه چهل قبل از انقلاب مربوط است. اتفاقا بعد ازدواج، منزلی که اجاره کردیم، کنار مغازه کبابی بود با همان مختصات خانه پدری!
منتها با این تفاوت که در خانه پدری کودک بودم، ولی در موقعیت جدید من دوران بارداری را می گذراندم، آنهم در سن 17 سالگی.
این بوی کباب باز هم اشتهای مرا تحریک می کرد و همسرم یک طلبه بود، با شهریه ای شصت تومان و منزلی که کرایه اش نود تومان بود! یعنی علاوه برکسری کرایه باید هزینه آب و برق و مخارج خورد و خوراک راهم تامین می کرد.
القصه ما همینطور که در کودکی پا روی نفسمان گذاشته بودیم، این هنر در زمان بارداری هم یاری مان کرد نفسمان را لگد کوب کردیم؛ هرگز از بوی کباب سخنی به میان نیاوردیم.
این سرکوب کردنها در تربیت فرزندان بسیار تاثیر گذار بود، باعث شد که به شدت قدرت نه گفتن داشته باشند.
وقتی یک مادر باردار گرفتار خرافات می شود که اگر هوس چیزی کرد باید حتما از آن بچشد، اگر نچشد روی بچه اش تاثیر بد می گذارد، برعکس اثر می کند و سبب می شود که کودک و ارضای خواسته هایش کم تحمل شود و نتواند کنترل نفس داشته باشد.

این مقاومت نفسانی در زمانی که  وسعت مالی هم به لطف خداوند پیش آمد باز هم هرگز برای لذت غذایی را نخوردیم بلکه فقط برای رفع نیاز بدن؛ منظور هیچ وقت به قول خرافاتی ها عقده ای نشدیم.

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(3)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
3 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: منــــــــــاره [عضو] 

کباب در هر حال خوشمزه است

1398/05/13 @ 19:45
پاسخ از: محمدی [عضو] 

نوش جانتان هر وقت میل کردید

1398/05/14 @ 09:32
نظر از: عابدی [بازدید کننده] 
5 stars

خیلی خوب بود

1398/05/12 @ 00:55
نظر از: طوباي محبت [عضو] 
5 stars

احسنت به شما
همسر بنده هم فرهنگی ست و ما هم به تبع یاد گرفتیم پا روی نفس بگذاریم:)
البته برای بنده هم سخت نبود چون شرایطم در خانه پدری که خیلی هم سخت تر بود.
خدا حفظ کنه شما و فرزنداتون رو:))

1398/05/10 @ 14:28
پاسخ از: محمدی [عضو] 

زنده باشید همیشه کامیاب

1398/05/10 @ 15:05
نظر از: اله صوفی [بازدید کننده]
5 stars

عالی بود

1398/05/09 @ 13:56
پاسخ از: محمدی [عضو] 

سلام متشکرم

1398/05/09 @ 23:00


فرم در حال بارگذاری ...