حياط‌مان مثل آدم‌هاي ديلاق دراز به دراز گوشه خزينه* بي‌حال افتاده است. طويله دام‌ها درست صدرنشين حياط است و خانه مسکوني ما هم کنار آن است، انگار طويله به خانه و حياط  فخر فروشي مي‌کند که اي خانه ! با اين که تو جايگاه انسان‌ها هستي ولي من بالاتر از تو هستم و مانند انسان هاي بي لياقت که صدر نشين کارهاي مهم دولتي مي شوند، من هم بالا نشين هستم .در کنار طويله و  درست روبروي اطاق محل نگهداري گوسفندان قرار دارد ،آن ها بي ادعا هستند و بعضي از آن ها خيلي مرا حرص مي دهند.به خاطر اين که مانند انسانهايي که مقام هاي مهم را ميدزدند آن ها هم با سرشان در اطاق را باز مي کنند و داخل مي آيند و خراب کاري مي کنند .
   قابل ذکر است که اطاق هاي مسکوني ما همه روبه قبله يعني طرف جنوب هست و طويله و جايگاه گوسفندان پشت به قبله .
   از زاويه ديگر که به حياط نظر کني، هتل بره ها و گوسفندان  و گاو ها درست پشت سر هم رديف شده اند .در هر سه آن ها باز است و انگار پلکاني را به نمايش مي گذارند.
   درست رو به قبله منزل مسکوني مان قرار دارد که يک دست سرويس و يک خانه جديد بزرگ با سالن پذيرايي که  تازه ساخته ايم .چون انشاء الله کار هاي خير زيادي در پيش داريم .پدرم مکه مي رود ،دختر هاي مان شوهر مي کنند ، يک پسر باقي مانده راهم  زن مي دهيم و جشن هاي همه آن ها را در اين اطاق بر پا مي کنيم .بعد از خانه بزرگ، حياط ديگر کمي از دست آجر و سنگ رها مي شود مانند انساني که مي خواهد خود را از دست متعلقات زندگي رها کند، محيطي باز به خود مي گيرد تا اين سر حياط که در غرب آن و انتهايش حمام و اطاق تنور دستشويي قرار دارد. البته انبار کاه و در بزرگ حياط هم همان جا است.
   يادم مي آيد سالهاي دبيرستان در اطاق تنور ، بر سر تنور مادر مي نشستم  و درس مي خواندم چه قدر هم حال مي داد! از جمله درس تاريخ که خيلي آن را دوست دارم .ان شا الله مي خواهم بعد از اتمام دروس حوزه وارد دانشگاه شوم و در رشته تاريخ ادامه تحصيل دهم.
   همسايه هاي مان از طرف شمال خانه ؛ خاله ام ،از طرف جنوب خانه عمو يم ،از طرف غرب برادر بزرگم و از طرف شرق خانه پسر عمو يم هستند . يکي از برادرانم ساکن روستاي ديگري است.البته او با رضايت خود روستاي ما را ترک نکرد بلکه با تهاجم فرهنگي خانواده زنش روبرو شد ودر نهايت با چشماني اشک بار ديار پدري خود را  وداع گفت.
نکته اخلاقي اين شرح حال!: اين که زير بار زور نرويم وبا تهاجم فرهنگي مقابله کنيم !!!!!!

* خزينه: نام روستايي در شهرستان مياندواب .                                                                           

پديد آورنده اثر: بستي نو يدي خزينه انبار قديم واقع در شهرستان مياندواب استان آ.غربي ،طلبه مدرسه علميه فاطميه هادي شهر

موضوعات: داستان, خاطرات  لینک ثابت
نظر از: عزیزی [بازدید کننده]

متن جالبی نوشته بودید

1391/02/03 @ 21:39


فرم در حال بارگذاری ...