کرامت های حضرت معصومه | ... |
دعایشان متفاوت بود یکی با مشت به ضریح می کوبید و با فریاد خواسته اش را تکرار می کرد!
و آن دیگری آهسته اشک می ریخت و می گفت:خانم قربون شکل ماهت برم کاری کن این دفعه که مادرم را می برم دکتر ، بگه که مادرم
خوب شده!
از اون خانوم یاد گرفتم رفتم کنار ضریح گفتم:خانم جان قربون شکل ماهت برم تاحالا چند بار عمل شدم ولی بااین حال در کار تبلیغ و حوزه
هستم ولی اگر پاشنه پا هم عمل شود دیگر خانه نشین می شوم .
آمدم منزل، خواهرم از تهران تلفن کرد، و طبق معمول من از بیماری شکایت نمی کردم ولی این بار مشکل را گفتم، خواهرم تا شنید گفت:
خودت به من گفتی که هر وقت استخوان درد گرفتی شوید بخور . خواهرم عصاره شوید را به من معرفی کرد و من با یک شیشه عصاره
شوید معالجه شدم.
صفحات: 1 · 2
چقدر جالب بود
ببخشید یه سوال پیش اومده این اتفاق برا خودتون پیش آمده یا یه داستان واقعی بود
________________
عزیزم برای خودم پیش آمد
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1395-05-17] [ 04:59:00 ب.ظ ]
|