چراغ گردسوز بخار ی اطاق بود | ... |
گسترش موج اعتصابات در سراسر کشور، بخصوص صنعت نفت، مملکت را به حال فلج کامل در آورد و درآمد ارزی کشور به صفر رسید و این حکوت شاه را با بحران رو به رو میکرد و به شاه اجازه نمي داد تا با تكيه بر نفت به كار خود ادامه دهد.این اعتصابات نقش تعيين كننده اي در استمرار نهضت اسلامی داشت.
اما موضوع قحطی نفت و بنزین از جمله مشکلاتی بود که زمستان 1357به شدت ظاهر شد و مشکلات بسیاری برای مردم خصوصا در هوای سرد زمستانی بوجود آورد.بخاطر همین موضوع امام خمینی (ره) دستور فوری صادر کرد، و طی حکمی از کارکنان خواست تا بهاندازه مصرف داخلي نفت توليد کنند، تا مردم در سرما نمانند.
پ ن
روزهای سختی بود. روزهای مبارزه با شاه، جنگ و گریزهای خیابانی، دستگیریها؛ بیخبری از سرنوشت زندانیان.
صدای شنی تانگ شبها، کابوس مردم شده بود.مناسب صدا خواب هم میدیدیم، شبیه ناله زندانیان زیر شکنجه بود.
خبرها از این قرار بود که ناخن میکشند، با اره برقی دست کودکان را جلوی چشم پدر و مادر ها قطع می کنند.تصاویر را پنهانی دست بدست میکردند.
کارکنان شرکت نفت به دستور امام خمینی از صدور نفت جلوگیری کردند. مردم با کمبود نفت مواجهه شدند، امام دستور داد به اندازه مصرف مردم نفت استخراج کنند. زمستان 1357 بود.آن روزها مردم ازخود گذشتتگی میکردند، نفت خودشان را به پرجمعیتها می دادند.
با کمبود میساختند، با هم مدارا می کردند، توی صف گالن نفت زنان پیرمردان را جلو میانداختند.کاری نداشتند که طرف آشنا است یا غریبه!
ماهم که دچار بینفتی بودیم، شبها همگی زیر یک لحاف کرسی می خوابیدیم تا از گرمای بقیه گرم شویم.
برای دمای اتاق یک چراغ گردسوز روشن می کردیم تا با آن گرم شویم.
خلاصه زمستان 1357 تمام شد و روسیاهی برای ذغال ماند.
اتاق هایی که با یک چراغ گردسوز گرم می شد، ولحافی که همه زیر خودش جمع می کرد، چه برکتی داشت زندگیها. بدون اسراف با همدلی، بدون تجمل و تفاخر.
چرا به این روز افتادهایم، نه ژوفاژها نه بخاری ها و نه رختخوابها نمی تواند زندگیها را گرم کند!
مردم یکدیگر را نمی شناسند، به هرنحوی سر یک دیگر کلاه می گذارند.
[چهارشنبه 1397-10-19] [ 12:42:00 ب.ظ ]
|