ایران در لنز لبنانی | ... |
#یهود_شناسی
#مدرسه_مبنا
ایران از لنز لبنانیها ببینیم
همه لبنان این لبنانی نیست که ما داریم از آن حرف میزنیم.ما لبنان دوروزی، مسیحی، املی و سنی…هم داریم.
ایران در لبنان به عنوان کعبه آمال شناخته میشود.خانمها هم همین طور هستند.خانمی از حزبالله در خانهاش گیاه زعفران را نشان میداد؛ او پیاز از ایران برده در خانهاش کاشته تا عطر ایران را در هوایش تنفس کند.
پیوند بین ایران و لبنان بسیار تاریخی و عمیق است.پیوند شیعی بین ایران و لبنان بسیار ریشه دار و جنس شیعه هر دو یکسان است.
شیعه نابی که دنبال حاکمیت است. مهاجرت علمای جبل عامل در دوره صفویه در ایجاد این رگ شیعی ما ایرانیها موثر بوده است.
مفهوم ایران و لبنان از اول وجود نداشت و این مرزها بعدا چیده شد. حماسه و مقاومت با گوشت و پوست شیعه لبنان عجین است.
ما از دو دوره لبنان و دو دسته مردم آنجا حرف می زنیم.
دسته دوم شیعه در دوره معاصر است که به شدت مورد ظلم و خیانت واقع شد.
مثلا از سمت دروزیها هم تجربه خیانت زیاد دارند، شیعه در آن دوره مورد ظلم قرار گرفته است
اما با ورود امام موسی صدر و شهید چمران و شهید همت و شهید متوسلیان به آنجا هویت شیعه احیا شد.
یک داد و ستد مهربانانه شیعی مسلک میان ایران و لبنان رخ داد و شیعه مقاومتی در آنجا شکل گرفت.
احیای هویت شیعی ما توسط علمای آن ها صورت گرفته و آنها شیعه مقاومتی را از همت و متوسلیان و…گرفتند.
زمانی که شیخ بهایی از لبنان آمد به ایران شیعه را در زمان صفویه به اوج رساند.
بعد از مفقود شدن شهید متوسلیان آنها به واسطه تعلق عمیق شان، غصه و ناراحتی زیادی پیدا میکنند که چرا در سرزمین ما اتفاق افتاد.
از این اتفاق حس شرمندگی دارند. مثلا الان در نقطه صفر مرزی مجسمه شهید متوسلیان را با انگشتی تهدیدآمیز به سرزمین های اشغالی ساخته شده و آن جا پارکی به نام ایران دارند.
علاقه به ایران با دستورالعمل و به زور نبوده؛ بلکه به صورت نرم و با گرایش طرفین انجام شد.ما نفوذ فرهنگی به لبنان داشتیم بدون اینکه در نتیجه اجرا و صدور دستور العمل و پروتکل رخ داده باشد
شهید همت و چمران و دیگران به قصد نفوذ مدل آمریکایی به آنجا نرفته بودند؛ بلکه برای کمک و احیا رفتند که در نهایت عملی شد.
شیعیان لبنان؛ قبل و بعد از انقلاب اسلامی ایران
قبل از انقلاب اسلامی هویتی برای شیعیان وجود نداشت. آنها از لحاظ اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در فقر و ضعف بودند.
هویتی در اجتماع نداشتند و تحت حاکمیت مسیحیت و اهل سنت زندگی میکردند.
برای مثال در مدارس مسیحیت درس میخواندند.اما بعد از انقلاب ورق برگشت. البته هنوز هم مدارس مسیحی و با آن روش هست؛ ولی غالب نیست.
شیخ راغب حرب از موسسین حزب الله بود. دخترش تعریف میکرد که آنها با فقر شدید همراه پنج خواهر و برادرشان در یک اتاق خانه پدر بزرگ خود زندگی میکردند.
زمانی یکی از روستاها از شیخ راغب حرب دعوت کرد تا برای نماز جماعت به آنجا برود و زمینی وسیع را در اختیارشان گذاشتند که خانهای با پنج اتاق در آن ساختند.
بچهها خیلی خوشحال بودند ولی شرایط جنگی پیش آمد بچههای زیادی یتیم شدند.ایشان معتقد بودند دختر یتیم شیعه نباید تحت تعلیم مدارس مسیحی باشد.
لذا اجازه رفتن بچههای روستا به مدارس مسیحی را ندادند. سه اتاق خانه را تبدیل به خوابگاه و مدرسه کردند.
امثال مادر شیخ راغب حرب و….در حالی که ساده و روستایی بودند؛ اما سریع خانه را تقسیم گردند.
یک اتاق دفتر کار راغب حرب شد،یک اتاق برای خانواده و سه اتاق دیگر مدرسه و خوابگاه بچههای یتیم شد.
تازه این هنوز اول انقلاب است. امام خمینی جزلاینفک شخصیتهای الگو برای لبنانیهاست. همین آدمها مثل دختر شیخ راغب حرب بعید است تهران بیاید و مرقد امام را زیارت نکند.
حجاب معاصر مانع شناخت و قدر شناسی درست ما از امام و شخصیتهای شاخص انقلابمان شده است.
اما لبنانیها به دلیل دوری، در آرزوی داشتن چنین شخصیتی بودند. برای خودشان ازحرفها و نگاه امام رویا ساختند و به عملیاتی کردنش فکر کردند.
هرچه در لبنان پیش رفتیم حتی نگاه امل و مسیحیت به ایران عوض شد.همچنین اهل سنت که تحت حمایت عربستان بودند نیز نگاه مثبتی به ایران پیدا کردند.
این نگاه حتی در برخورد بدنه عادی جامعه لبنان با ایرانیها نیز در جریان است. مخصوصا شیعیان جنوب واله و شیدای ایران هستند. ایرانیها برای افراد حزب الله لبنان بسیار بزرگ و پراقتدار است.
حتی اجازه خدشهدار شدن هویت ایران و انقلاب اسلامی را در مقابل دیگران نمیدهند.
ایران برای بچههای حزبالله، خانه بزرگ مقتدر پدری است.نه اینکه مشکلات و مسایل را درک نکند. اجازه نمیدهند هویت ایران اسلامی را کسی خدشهدار کند. حتی از دولتهای ایران هم حمایت میکنند. چون دولت انقلاب اسلامی است.
[دوشنبه 1404-01-18] [ 12:24:00 ب.ظ ]
|