سلبریتی های قوم نوح | ... |
پیامبرها آدمهای بزرگی هستند، آدمهایی که دلشان برای مردم میتپد و صبرشان در مسیر گفتگو با آدمها مثال زدنی است. ولی گاهی جامعه طوری با این پیامبرها رفتار میکند که در گفتگو بسته میشود و بنبستهای معرفتی به وجود میآید. در زمانه نوح هم انگار کاری که شهر با نوح کرد چیزی شبیه همین بوده. گفتگو را به بنبست کشانده و آن قدر جنگ روانی راه انداخته که دیگر حرف زدن بیمعنا بوده. بیایید با هم کمی بیشتر زمانه حضرت نوح را ببینیم، زمانهای که دیگر «گفتگو و مذاکر راه به جایی نمیبرد»
#روایت_انسان
#روایت_جلسه_یازدهم
ملآ در مقابل نبی خدا
خداوند متعال میفرماید: ما نوح را به سوی قومش فرستادیم تا پیش از آمدن عذاب دردناک آنها را بیم دهد.
پس از آنکه نوح نبی انذارهای خودش را انجام داد به مردم فرمود: که ای مردم از من اطاعت کنید.
پس از آن که حضرت نوح این سخن را گفت عدهای نسبت به آن حضرت بدبین شدند و گفتند که تمام تلاشهای نوح از ابتدا تا کنون برای آن بوده که میخواسته برما حکومت کند و انگیزه قدرت طلبی داشته است.
گروه ملآ از این فضای بدبینی مردم سوء استفاده کردند و گفتند : این مرد(نوح)بشری همانند خود شما است که میخواهد بر شما حکومت کند؛ اگر خداوند میخواست پیامبری را برای ما بفرستد قطعا ملائکهای را از آسمان برایمان میفرستاد یا فردی را میفرستاد که نشانههای خارق العادهای داشته باشد.
در حالیکه معجزه نوح نبی این امر بود که هرچه او را ضرب و شتم می کردند بعد سه روز مردن دوباره زنده میشد.
ملآ به مردم گفتند که تمام دعوت هایی که نوح در قالب خداپرستی و عبادت و … انجام میداد همگی مقدمهای بود تا بتواند بر شما حکومت کند.
این حرف مثل این میماند که یک نفر که خیال دارد کاندید نمایندگی یا ریاست جمهوری شود، قبل از رای گیری بیاید برای مردم یک سری حرفهایی از پیشرفت و راه چاره آن بگوید . این قوم فهم شناخت مقام و وظیفه پیامبری را نداشتند که او وظیفهاش را برای دریافت مادیات انجام نمیدهد.
در فضای دنیا پرستی قوم نوح قطعا شایعه پراکندن ملآ بر ضد نوح جواب میدهد و باعث میشود که مردم به او بدبین شوند و دیگر برای شنیدن حرفهای مستدل نوح و دعوتهای او هیچ رغبتی نداشته باشند.
ملآ به گونهای سخن میگفتند که انگار انسانهای پاک و پیامبران حق حکومت کردن بر جامعه را نداشتند و اصلا آنها باید در گوشهای فقط مردم را به پاکی و خوبی دعوت کنند. آین در حالی است که اگر پیامبری بخواهد شریعتی بیاورد خودش هم باید ولی وسرپرست جامعه باشد و جامعه را اداره کند.
ملآ تمام استدلالها و انذارهای نوح را با تمسخر و فریب دادن مردم خراب میکردند و پس از آن گفتند ای نوح ! تو با سخنانت ما را خسته کردی پس اگر تو و خدایت راست میگوید پس آن عذابی را که وعده دادی برای ما بیاور.
با گفتن این جمله (عذاب وعده داده شده را بیاور) معروف میشود که آنها ابتدا تمام سخنان و انذارهای نوح را بیاعتبار کردهاند و این همان نقطهای است که دیگر امکان هدایت پیامبر در جامعه بسته شده است و هیچ راهی برای هدایت باقی نگذاشتهاند.
ملآ پس از آن که به نوح نبی گفتند عذابت را برای ما بیاور رو به مردم کردند و گفتند این مرد دیوانه است و حرفهایش هیچ اعتباری ندارد.
ریشه تکذیب شدن نوح
یکی از علتهایی که قوم نوح اینقدر پیامبرشان را تکذیب میکردند آن است که آنها مردمی به شدت حس گرا بودند و عقلشان در چشمشان قرار داشت و فقط چیزهایی را که میدیدند میفهمیدند ودرک می کردند؛سطح فهم آن ها در حد احساسات مادی محدود شده بود.
حضرت نوح تلاش میکرد تا آنها را از حد فهم مادی و حسگرهایی عبور دهد و سطح فهم آن را در حد چیزهای نا دیدنی بالا بیاورد ولی آنها در مقابل تلاشهای نوح برای ارتقاء سطح فهمشان مقاومت میکردند. شاهد حسگرایی قوم نوح سخنانی است که در پاسخ به دعوتهای نوح میدادند که به او میگفتند:ما تو را بشری همانند خودمان میبینیم و افرادی که از تو پیروی میکنند را مردمی اراذل و کوته نظر میبینیم .
همانطور که از گفتار آنان برمیاید آنان همه چیز را با دیدن معنا میکنند. چشم این مردم فقط زمین و مادیات را میبیند و نمی تواند به بالاتر نگاه کند.
علت دیگر تکذیب شدن نوح در ابن جامعه آن است که پاسخ دهندگان به نوح نبی صرفا ملآ و مترفین هستند.
ساخت طبقاتی اجتماعی این جامعه به گونهای است که تمام مردم از ملآ تبعیت میکنند و ملآ نیز از همان ابتدا تصمیم گرفته بودند که نوح را تکذیب کنند و سخنانش را بیاعتبار کنند.
در این جامعه فقط رسانه ملآ موثر است و بر روی طبقات مختلف جامعه اثر میگذارد. در چنین فرضی جامعه در نقطهای قرار میگیرد که هیچ راهی برای هدایت پیش روی نبی قراردارد و ملآ راه هدایت را به روی جامعه بستهاند.
عملیات ملآ علیه نوح نبی
پس از آن که ملآ هدایت را بروی مردم بستند دست به عملیات مهم برضد نوح نبی زدند:
عملیات نرم:ملآ به مردم سفارش کردند و گفتند الهه بزرگ خودتان را رها نکنید و الهههای وُد، یعوق، یغوث و نسر را رها نکنید و دست از آنها بر ندارید!
ملآ در این عملیات به مردم اعلام کردند که مراقب بتهایشان باشند و نگذارند نوح آسیبی با بتهایشان برساند.
این خبر در سرتاسر جامعه نوح منتشر شد و از مردم می خواست تا قدرت بتهایی که سال هاست به آنها نعمت میدهد را بدانند.
الهه بزرگ همان بت مرکزی شهر و الهه های دیگر بتهایی بودند که در تمدن قوم نوح وجود داشتهاند.
الهه بزرگ همان بت بعل است که در مرکز تمدن نوح بود و ریشه بتپرستی شیطان پرستی از آغاز تا به امروز به همین بت بعل باز میگردد.
عملیات سخت:در ادامه ملا به نوح گفتند که اگر دست از سخنانت و دعوت هایت بر نداری محکوم به سنگسار خواهی شد.
در برخی از روایات آمده است که حضرت نوح بارها در اثر آزار قومش غش میکرد و سه شبانه روز در کما بود در حالی که از گوشش خون خارج میشد.
این گزارش ها نشانگر آن است که تهدیدهای ملآ واقعی بوده است و پس از مدتی آن را عملی میکردند.
شدت طغیان و انحراف قوم نوح به حدی رسیده بود که قرآن کریم آن هارا به عنوان بدترین و طغیانگرترین اقوام اولیه معرفی می کند.(وقوم نوح من قبل آنهم کانوا هم اظلم و اطغی)
این بدان معنا است که تمام تلاشهای ابلیس برای انحراف این قوم کاملا موفق بوده است و در طول تاریخ هیچ پروژهای از پروژه های ابلیس همانند قوم نوح موفق نبوده است.
پس ابلیس تمام تلاش خودش را میکند تا انحراف سایر اقوام را به مرحله طغیان قوم نوح برساند و آن همان جایی است که دیگر امکان هدایت در جامعه وجود نداشته باشد و جامعه به صورت کفر محض در آمده باشد.
در مقابل تلاش ابلیس برای بازگشت به مرحله قوم نوح، انبیا نیز تلاش میکنند که نگذارند سطح انحراف و طغیان اقوام بعدی به حد انحراف و طغیان قوم نوح برسد .
بسته تربیتی حضرت نوح به مدت ۹۵۰ سال در بین نسلهای مختلف جامعه ادامه یافت. حضرت نوح برای تمام نسلها سخنان مستدل و انذارها و ترساندن مردم از عذاب دردناک را تکرار میکرد و آنها را به پرستش خدای یگانه و دوری جستن از پرستش الهههای متعدد دعوت میکرد.
در این مدت طولانی بجز عدهای اندک به نوح ایمان نیاوردند و بقیه مردم نوح را تکذیب میکردند.نام اصلی حضرت نوح، عبدالغفار یا سَکن بود اما در طول این ۹۵۰ سال آنقدر برای هدایت قومش نوحه و زاری کرد که نوح نامیده شد.
حضرت نوح با این تلاش و شرح صدر فوق العاده از ابزارهای تبلیغی بسیاری بهره جست و از هر طریقی برای هدایت قومش استفاده کرد.
حالا حضرت نوح پس از ۹۵۰ سال تلاش برای هدایت قومش تصمیم دارد تا گزارش ماجراهای این ۹۵۰ سال را برای خداوند بازگو کند و از اتاق فرماندهی برای ادامه کار کسب تکلیف کند. در جلسه آینده از طوفان وحشتناک سخن خواهیم گفت .
ادامه دارد…
[یکشنبه 1402-04-11] [ 06:07:00 ب.ظ ]
|