میزبانی از زائر با مغناطیس حسینی | ... |
السلام علیک یا ابا عبدالله
مغناطیس حسینی ما را هم جذب سفر عشق کرد. و من در این سفر با جهانی دیگر روبرو شدم . در آنجا دنیایی دیدم که با معادلات و قوانین دنیایی که در آن زندگی می کنیم فرق میکرد. آنجا همه چیز بوی فداکاری و ایثار میداد. هیچ چیزش با دنیای ما شباهت نداشت.
مردی که مارا به خانهاش برد یک دست نداشت و معلول بود. خانهاش آنچنان محقر و فقیرانه بود که در اتاق مهمانیاش که از ما پذیرایی کرد فقط دو تا پشتی و یک حصیر بود. برای شام آنچه را که در خانه داشت برایمان آورد؛ نیمرو در یم ماهی تابه درب و داغون و کج معوج.بدون هیچ تجملات!
آدم بیاد مهمانی دادن حضرت امیر المومنین میفتاد، که در تاریکی دست در ظرف غذا میبرد و خالی به دهان میگذاشت تا مهمان باخیال راحت غذا بخورد!
نگران بودم که نکند خانوادهاش در اتاق دیگر حتی این را هم نداشته باشند و غذایشان نان خالی باشد. برای وضو و شستوشوی زوار از چاه آب میکشید در اختیارشان میگذاشت! خانهاش حیاط نداشت، یا حیاطش دیوار نداشت! فردایش که از آنجا میرفتیم، احساسی داشتم که قابل گفتن نیست .غرق در محبت و مهمان نوازی آن خانوادهی فقیر بودم . گویی که میزبانان اربعینی از بارقههای بزرگواری و ایثار حضرت ابوالفضل سیراب شدهاند.
من در اربعین ، جهانی دیگر را دیدم .
[چهارشنبه 1400-06-31] [ 11:53:00 ق.ظ ]
|