تمام نمی شود
تمام نمی شود روزهای سخت انتظار
هر روز طولانی تر از دیروز
چشیده ام طعم تلخ انتظار را
ولی منتظر تو بودن
شیرین تر از شیرین است
اما حیف که دشت دلم
پامال سواران خزان است
ربیعی می باید
تا این دل خون دیده را
از این خریف سرد نجات بخشد
ای آفتاب پشت ابر
تا کی پنهان خواهی ماند
سایه ها
با آواز های خاموشی
پیش می آیند
هراسانم
پیش از این که دیده ام
روشنی را ببیند
خاک دیده ام را بنگرد
ای روشنی بخش ظلمت
با تمام وجود
منتظر آفتابم

م-حاجی سلطانی

موضوعات: متن ادبی, سروده های طلاب  لینک ثابت