من انقلابیم
رفتن به جبهه در تقدیرم نبود، در جنگ نرم برای خدا می‌نویسم





اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



رتبه


    شب امتحان مقتل ...

     

    شب امتحان بود وقتی وارد سالن مطالعه شدم، تعجب کردم دیدم بیشتر کسانی که مطالعه می کنند، اشک می ریزند !!!
    خوب که دقت کردم متوجه شدم امتحان سوگنامه «آل محمد صلی الله علیه و آله »دارند. بعد از کمی مطالعه اشعار کتاب از یک نفر پرسیدم :شما اشعار را حفظ می کنی؟
    با تعجب به من نگاهی کرد گفت مگر آیین نامه را ندیدی که اشعار جزو حذفی هاست!!! تازه متوجه شدم که من فقط اشعار را خوانده ام!!! خلاصه آن شب تا صبح متن را با اشک و آه خواندم!!

    موضوعات: فرهنگی, خاطرات  لینک ثابت
    [چهارشنبه 1398-06-13] [ 09:15:00 ب.ظ ]

    روز های خوش دهه فجر ...

    بسم الله الرحمن الرحیم دهه فجر حال و هوایی در مدارسمان داشت. هرسال از نقاشی بچه های مدرسه نمایشگاهی بر دیوار سالن مدرسه برگزارمی شد. نقاشی بچه ها اغلب تابلویی بود از راهپیمایی و تظاهرات مردم در زمان شاه . بچه ها در نقاشی هایشان شعارهای روی پارچه نوشته های آن زمان را هم می نوشتند!

    ادامه »

    موضوعات: خاطرات  لینک ثابت
    [دوشنبه 1394-11-12] [ 08:26:00 ب.ظ ]