بدون خدا نگاه کردن برای ما عادی شده است. اگر نگاه خدایی باشد هرگز گرفتار گره‌های کوردر زندگی  نمی شدیم.

خیلی ساده با ارتکاب رفتار‌های ظالمانه، راه آینده را برای خودمان پر از سنگلاخ و چاه و چاله می کنیم.

 گره کور در زندگی،  مانند طناب هزار گره، پیچ می خورد، فریاد واسفا سر می دهیم و به زمین و زمان ناسزا

می گوییم.

بدون اینکه در تونل اعمال گذشته جستجو کنیم، بین افراد همجوارمان با بدگمانی رمل و اسطراب می اندازیم و قرعه را به نام بی گناهان می‌زنیم، خصوصا اگر کف بین یا فال قهوه ای را هم  به آن ضمیمه کنیم.

در حالیکه همه حوادث ناراحت کننده ما روی طنابی بوده است که در طی زمان روی آن آویخته بودیم، و زمان برداشتن آن‌ها یکی یکی می‌رسد؛ و این همان بِماکَسبت اَیدیهِم است، که خداوند هشدارش را از قبل به ما داده است.

اگر فتنه‌ای که ما مدیریت کردیم، در گذشته آتش کوچکتری را تولید کرده باشد؛ شاید امروز یا فردا و فرداهای نزدیک پیش نیاید ولی در آینده‌ایی که دیر نیست با آتش چند برابر بزرگتر در زندگی ما رخ خواهد داد.

پس مراقب رفتار و عمل کرد خود باشیم، و عالم را محضر خدا بدانیم و در محضر خدا معصیت نکنیم.

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت