تجربه نگاری یک رهبر | ... |
حضرت امام خمینی(ره):
نظر اسلام به این است که انسان بسازد معیارهای اسلامی خانواده مطلوب،
نظر اسلام به این بوده است که بشر بسازد، تمام بشر را. … یعنی آمده است که همه بشر را به این صورتی که میخواهد درآورد، به یک صورت عادلانه درآورد. … میخواهد یک انسان عادل به تمام معنا که انسان باشد، هم عقلیتش عقلیتِ انسان باشد، هم نفسیتش نفسیتِ انسان باشد، هم ظاهرش ظاهرِ انسان و مؤدَّب به آداب انسانی باشد، میخواهد این مطلب را اجرا بکند.(صحیفه امام،ج۴، ص۴۵۰و ۴۵۱)
* توجه به معیارهای اسلامی انتخاب همسر
اسلام در انسان این نظر را داشته است که آن زوجی که انتخاب میشود چه جور باشد تا از این زوج یک انسان صحیح پیدا بشود. آن زنی که انتخاب میکنی چه جور زنی باشد تا از این دو نفر زوجین یک انسان پیدا بشود؛ بعد هم به چه آدابی باید باشد. روی چه ادبی این ازدواج باید باشد، بعد هم در چه حالی باید تلقیح بشود و چه آدابی دارد، بعد هم در ایام حمل چه ادب هایی هست، بعد هم در ایام شیر دادن چه ادب هایی هست؛ همه اینها برای این است که این مکتبهای توحیدی که بالاترینش اسلام است، آمده اند برای اینکه انسان درست کنند؛ نیامده اند که یک حیوانی منتها دارای ادراکاتی که حدود همان حیوانیت و همان مقصدهای حیوانی باشد، منتها یک قدری زیادتر، نیامده اند این را درست کنند؛ آمده اند انسان درست کنند.(صحیفه امام،ج۸، ص۴۱۴)* نقش والای همسران در خانواده
نقش زن در جامعه بالاتر از نقش مرد است؛ برای اینکه بانوان علاوه بر اینکه خودشان یک قشر فعّال در همه ابعاد هستند، قشرهای فعّال را در دامن خودشان تربیت میکنند. خدمت مادر به جامعه از خدمت معلّم بالاتر است، و از خدمت همه کس بالاتر است. و این امری است که انبیا میخواستند؛ میخواستند که بانوان قشری باشند که آنها تربیت کنند جامعه را، و شیر زنان و شیر مردانی به جامعه تقدیم کنند.(صحیفه امام، ج ۱۴، ص ۱۹۷)
*سادهزیستی خانواده علوی؛ الگوی خانوادههای اسلامی حضرت امیر(ع) که خلیفه مسلمین بود، خلیفه یک مملکتی که شاید ده مقابل مملکت ایران بود از حجاز تا مصر، آفریقا، کذا و کذا، یک مقدار هم از اروپا، این خلیفه الهی وقتی توی جمعیت بود مثل همه ما که نشسته ایم با هم، این هم زیر پایش نبود، همین بود که یک پوست داشتند. به حسب نقل یک پوست داشتند که شب خودش و حضرت فاطمه رویش میخوابیدند و روز روی همین پوست، علوفه شترش را میریخت، پیغمبر هم همین شیوه را داشت.(صحیفه امام، ج۸، ص ۴۲۸)* توجه به معنویات و پرهیز از مادیات
آن مقداری که برکات از کوخها در دنیا منتشر شده است هیچ در کاخها پیدا نمی شود. ما یک کوخ چهار پنج نفری در صدر اسلام داشتیم، و آن کوخ فاطمه زهرا(س) است. از این کوخها هم محقرتر بوده لکن برکات این چی است؟
برکات این کوخ چند نفری آن قدر است که عالم را پر کرده است از نورانیت و بسیار راه دارد تا انسان به آن برکات برسد. این کوخ نشینان در کوخ محقر، در ناحیه معنویات آن قدر در مرتبه بالا بودند که دست ملکوتیها هم به آن نمی رسد؛ و در جنبههای تربیتی آنقدر بوده است که هرچه انسان میبیند برکات در بلاد مسلمین هست و خصوصاً در مثل بلاد ماها، اینها از برکت آنهاست.(صحیفه امام، ج۱۷، ص۳۷۳) 2مقام معظم رهبری(مدظلهالعالی):
خانواده، سلول حقیقی مجموعۀ پیکرۀ جامعه اهمیت خانواده از منظر اسلام
آدم تنها، مرد تنها و زن تنها که همۀ عمر را به تنهایی میگذرانند، از دید اسلام یک چیز مطلوبی نیست. مثل یک موجود بیگانه است در پیکرۀ انسانی. اسلام اینطور خواسته که خانواده، سلول حقیقی مجموعۀ پیکرۀ جامعه باشد نه فرد تنها.»(خطبه عقد: ۵/دی/۷۵)
* ملاک انتخاب همسر و کفویت مدنظر اسلام
در شرع مقدس اسلام آنچه که معین شده است این است که دختر و پسر باید کفو یکدیگر باشند. و عمده مسأله در باب کفو، عبارتست از ایمان؛ یعنی هر دو مومن، هر دو دارای تقوی و پرهیزگاری و هر دو معتقد به مبانی الهی و اسلامی و عامل به آنها باشند، اینکه تأمین شد، بقیه چیزها اهمیتی ندارد… وقتی تقوا و پاکدامنی و طهارت دختر و پسر معلوم شد، سایر چیزها را خدای متعال تأمین میفرماید.(خطبه عقد:۱۱/شهریور/۷۲)
* تقدم تقوا و عفاف بر مال و جمال
اگر چنانچه کسی به خاطر مال و جمال ازدواج کند، طبق روایت ممکن است خدای متعال مال و جمال را به او بدهد و ممکن هم هست ندهد. اما اگر چنانچه برای تقوا و عفاف قدم بگذارد و ازدواج بکند، خدای متعال به او مال هم خواهد داد، جمال هم خواهد داد. ممکن است کسی بگوید جمال که اعطا کردنی نیست؛ یک کسی یا جمال دارد یا ندارد! معنایش این است که چون جمال در چشم شما و در دل شما و در نگاه شماست، اگر انسان کسی را که خیلی جمیل هم نباشد، دوست داشت او را جمیل میبیند. وقتی کسی را دوست نداشت هر چقدر هم جمیل باشد به نظر او جمیل نمیآید.(خطبه عقد:۱۳/دی/۷۷)
* پرهیز از تجملات برای رسیدن به خوشبختی حقیقی
یکی از موجبات سعادت خانوادهها و اشخاص، این است که تقیّدات زاید و تجمّلات زیادی و پرداختن بیش از اندازۀ لازم به امور مادی، از زندگیها دور شود. لااقل بخش اصلیِ زندگی محسوب نشود. یکچیز حاشیهای، یک کنار باشد. زندگی را از اوّل باید ساده برداشت و محیط زندگی را باید محیط قابل تحمّلی کرد.(خطبه عقد:۸/خرداد/۷۲).
* اهمیت «سازگاری» در زندگی
اینکه میگویند شما سازگار باشید، یعنی شما با هر وضعیتی که هست و پیش آمده، بسازید. معنای سازگاری این است. یعنی چیزهایی در زندگی پیش میآید. خب دو نفرند باهم تا حالا آشنایی نداشتند، زندگی نکردند، ممکن است فرهنگشان دو تا باشد. ممکن است عاداتشان دو تا باشد. اوّل ممکن است یک ناسازگاریهایی ببینند، حالا اوّل ازدواج که نه آدم هیچ متوجّه نیست. بعد از (یه) خرده که گذشت، ممکن است یک ناسازگاریهایی حس کند، آیا باید اینجا از هم سرد شوند و بگویند: این مرد یا این زن دیگر به درد من نمیخورد؟! نه! شما باید خودتان را با این مسأله تطبیق دهید. اگر چنانچه قابل اصلاح است، اصلاحش کنید و اگر دیدید نه، کاریاش نمیشود کرد، خب با او بسازید.(خطبه عقد:۱۶/فروردین/۷۹)
* نه مردسالاری و نه زنسالاری
اینطور هم نیست که بگوییم همهجا خانم باید از آقا تبعیت کند؛ نخیر. چنین چیزی نه در اسلام داریم و نه در شرع الرّجال قوّامون علی النّسا، معنایش این نیست که زن بایستی در همۀ امور تابع شوهر باشد. نه! یا مثل برخی از این اروپا ندیدههای بدتر از اروپا و مقلّد اروپا، بگوییم که زن بایستی همهکاره باشد و مرد باید تابع باشد. نه این هم غلط است. بالاخره دو تا شریک و دو تا رفیق هستید. یکجا مرد کوتاه بیاید، یکجا زن کوتاه بیاید. یکی اینجا از سلیقه و خواست خود بگذرد، دیگری در جای دیگر، تا بتوانید با یکدیگر زندگی کنید.(خطبه عقد:۱۹/فروردین/۷۷).
[پنجشنبه 1398-05-10] [ 11:34:00 ق.ظ ]
|