نهروانیان زمان معاصر

ماجرای شهادت 17000 شهید ترور را مطالعه می کردم، که یاد چندتا از بچه های محل افتادم

که بعد ها از عضو گروهک منافقین شدند.

وقتی خصوصیات زندگی آنها را در حافظه ام مرور می کنم، می بینم که خیلی دگم و خشک مقدس بودند

یعنی قدرت تحلیل مسائل را نداشتند.

وقتی که نوجوان ده یازده ساله بودند، وقت اذان که می شد روی پشت بامشان اذان می گفتند.

از دیوار خانه همسایه و فامیلشان بالا می رفتند وارد حیاط آنها می شدند و چشمشان به زن و دختر آنها 

که می افتاد، اعتراض می کردند، که خجالت نمی کشید که بی حجاب هستید!

و قتی مادرش می خواست از پسرش تعریف کند، می گفت : یه روز  یک شعر یا ترانه ای را زمزمه می کردم

که پسرم به من حمله کرد گلوی مرا گرفت به حدی فشار داد که نزدیک بود خفه شوم!

اعتراضش به خاطر این بود که تو غنا می خوانی و حرام است!

این رفتار شان مرا به یاد خوارج نهروان می اندازد که وقتی از کنار باغی عبور می کردند،

از خوردن خرما هایی که در بیرون باغ ریخته بود خود داری می کردند و خوردن آن را حرام می دانستند

درحالیکه صحابی پیامبر و همسر باردارش را با قساوت به شهادت رساندند.

 پ ن

خواندن ترانه حرام و لی خفه کردن مادر ثواب بوده

بی اجازه از دیوار خانه بالا رفتن را مجاز دانسته  و امر به معروف و نهی ازمنکر میکردن

موضوعات: فرهنگی, دلنوشته  لینک ثابت