گفت:رفته بودم استخر، دیدم دم در استخر ماشین گل کاری عروس ایستاده!!!

باتعجب پرسیدم چرا جمعیت صف کشیدن؟!!!

گفتند عروس رفته استخر،با تعجب پرسیدم مگر عروس پری دریایه؟!!!!

خلاصه بعد نیم ساعت اجازه دادن که بریم داخل،خدا روز بد نشونتون نده، عروس رفته بود ولی تشعشعات عروس مونده بود!!!!

گروه ناجیها درحال رقصیدن دور استخر بودن،صدای موسیقی که از باندهای بلندگو بخش میشد گوش فلک کر می کرد!!!

رفتم طرف ناجی که به صدای موسیق ناهنجار اعتراض کنم،فکر کرد می خوام برقصم!!!

گفتم خانم من برای آب درمانی اومدم این چه صداییه؟گفت :خب برای شما خیلی مفیده!!!گفتم این آلودگی صوتیه.

گفت: همه خانمهاپخش موسیقی رو میخوان. گفتم: مگر شما هرچه خانمها بخوان براشون آماده میکنید؟

اون یکی گفت: به خاطر یه نفر که نمیشه بقیه محروم بشن.

گفتم: شما چرا روی تابلوی استخر ننوشتید شنابااجرای کنسرت….دست آخر گفتم این طوری نمیشه،باید گزارش استخر رو بدم.

ناجی که رقصش خشکید گفت:شما به کی قراره گزارش بدید؟

گفتم اون محرمانه است.گوشی رو گرفتم وتلفنی با یه آشنا یی که تو این مایه ها بود صحبت کردم وماجرا رو گفتم.

فوری همگی بسیج شدن و باندو میز وبلندگو رو جمع کردند.

ادامه »

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت