طلبه در آرزوی اربعین | ... |
بنام خالق پیدا و پنهان که پیدا و نهان داند به یکسان
اربعین حسینی در ره یارم ولی قافله ی عشق کجاست
در پی زلف توام صبر و قرارم کجاست
کاروان گم کرده ام باید کجا جویم تورا
به هوای بوی تو باید کجا بویم تورا
باز این دل تنگم غصه و غم هادارد
اربعین آمد ز راه و شوق رفتن دارد
قلم عشق باز شوق نوشتن دارد
اربعین آمد ز راه وشوق رفتن دارد
من زماندن بیزارم یاحسین
دریاب مرا یاری ام کن
دل به سویت دل به سوی کربلا
چشم بر هم زدیم و اربعین از راه رسید، چهل روز عاشقانه را عارفانه گذراندیم باقافله سالارکربلا،در دل خویش همصدا شدیم و یازینب نغمه سر دادیم باناله های سکینه و رقیه.
چه غوغایی برپاست در دشت بلا رقیه ناله میزند پدرم کجاست؟
زینب ندا سر میدهدبرادر سرت را چه کردند، صورت ماهت چه شددست و پایت خونین است چرا؟
زمین و آسمان باز گریه در سر دارد،ملائک غوغا میکنند از داغ یارشان ،کافران دست میزنند بر حالشان،چه غم ها کشیدید ای قافله ی عشق.
همه رفتند زینب ماند و گریه هایش با اسیران کربلا اشک ریختند و خون گریستند ولی دشت بلا را دشت صفا کر دند چون کربلا در آغوش خود زینب داشت،
کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود. امید اسیران و صفای کربلا بود چه خوش گفت در جواب کافرانش “مارایت الا جمیلا”براستی که هرچه بود زیبا بود آنان نیز به قافله ی عشق پیوستند،
ولی من هنوز در پی کاروان گم کرده سرگردان یارم . دلم خوش بود این سال کربلا باشم اما نشد،به هوای کوی تو در حرمت باشم نشد،گریه و ناله کنم بر خواهرت زینب نشد،بر بی کسی هایش بر چشمان پر از اشک و خونینش ولی نشد،بر علی اصغر و اکبرت ناله کنم بر گریه های بی امان رقیه ولی باز نشد،سال بعد را آرزو دارم در حرمت باشم،آخر به مهربانی ات امید دارم وبه خوبی ات یقین…
محبوبه نوروزی
[سه شنبه 1397-07-24] [ 08:53:00 ب.ظ ]
|