پیامبر متمدن و خوش پوش | ... |
در آن اوضاع و احوالی که خیلیها رنگ آب را نمیدیدند لباسش همیشه سفید و تمیز بود.
ساده بود، حتی انگار چند جایش را هم وصله زده بود. ولی…همه میدانستند پیامبر صلی الله علیه و آله از هر چه بگذرد از عطر نمیگذرد.
حتی برخی میگفتند رسول خداصلی الله علیه و آله بیش از آنچه خرج نان خانهاش میکند عطر میخرد.
دوستان و نزدیکانش وقتی از سفر برمیگشتند برایش عطر میآوردند.
آخر از پیامبر صلی الله علیه و آله شنیده بودند که میگفت: من از عطر و نماز لذت میبرم.
از هر کوچهای رد میشد انگار بهار از آن عبور کرده بود. در و دیوار بوی گل میداد؛ عطر پیامبرصلی الله علیه و آله .
شمیم عطرش زودتر از خودش همه را از آمدنش با خبر میکرد. البته نه زودتر از سلامش.
از دور به همه سلام میکرد.ـ پیامبرصلی الله علیه و آله چه عطر خوبی دارد. عطر گل محمدی.مرتب موهایش را شانه میکرد.
کنار حوض آب ایستاده بود و گل روی خودش را مرتب میکرد. دست مبارکش را نمدار میکرد و به موهای نرمش میکشید و با انگشتانش شانه میکرد موهایش را.
یکی از اصحاب که انگار حوصلهاش سر رفته بود گفت: یا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) چه قدر به ظاهر خودتان عنایت دارید؟ و او که مثل بهار لطیف و مهربان بود گفت: این حق برادران دینی توست که تو را آراسته ببینند.میخواست بگوید تو حق نداری برادر دینیات را آزرده کنی. چه با حرف چه با رفتار و چه با ظاهر ژولیدهات.
به همه میگفت حتماً هفتهای یکبار خود را شستشو دهید و اگر با نیت غسل کنید برایتان عبادت هم حساب میشود. میگفت مؤمن نباید ژولیده و پریشان باشد. خودش هم هیچگاه غسل جمعه را فراموش نمیکرد.
ناخنهایش همیشه کوتاه و سفید بود.کسی به حضرت عطر تعارف کرد. حضرت قبول کرد و خود را معطر ساخت و میفرمود: بویش خوش و حملش آسان است.
رسول خدا صلی الله علیه و آله گاهی به موهایش روغن هم میزد. اول سر مبارکش و بعد محاسنش را با روغن تزئین میفرمود.
پیامبری که از همه شیک پوش های امروزی شیکپوشتر بود، حتی در جنگ لباس سفید و سبزی میپوشید که سبزی لباس بر سفیدی چهره رسول الله صلی الله علیه و آله غلبه میکرد. البته خیلی در قید قیمت لباسش نبود و گاهی عبا، گاهی جبه و گاهی پیراهن سفید میپوشید.اصلاً بیشتر لباسهایش سفید بود.
وقتی حرف میزند مبهوت میشوی به زیبایی کلمات و مهربانی صدایش دل بسپاری یا چهره نورانیش یا آن دندان های مرواریدی سفید و مرتبی که چهره او را زیباتر کرده. شنیده ام هر روز و موقع نماز دندان هایش را مسواک میزند. میفرمود با دهان خوشبو با خدا صحبت کنید.
تا دستش را نمیشست، دست به غذا نمیزد. شب قبل از خواب چشمان زیبایش را سرمه میکشید. میفرمود سرمه نور دیده را افزون میکند.
وقتی میخواستند به مسافرت بروند همه وسائل شان را کنترل میکردند. غذا، ظرف، آب کافی… زین اسب هم سالم باشد.
راستی، راه طولانی است نعل اسب هم باید عوض شود تا زبانبسته در بیابان اذیت نشود.همه سر قرار آمدند و پیامبرصلی الله علیه و آله هم اسباب سفر را آماده کرده بود. با یک بسته اضافه:آینه، سرمهدان، شانه، مسواک و قیچی.
امام صادق (علیه السلام) فرمودند، پیامبرصلی الله علیه و آله پس از نماز عشا، ظرف آب و مسواکش را طلب میکرد تا روی آن را بپوشانند و کنار بسترش بگذارند. مسواکش از چوب اراک بود.
حضرت صلی الله علیه و آله نیمه شب که برای نماز شب برمیخواست اول مسواک میزد و بعد وضو میگرفت.
فقط اینها نبود، با آنهمه مقام، با بردگان و غلامان همسفره میشد. حسرت پیش سلام شدن به دل دوستانش مانده بود.
اگر یکی از مسلمانان بیمار میشد به عیادتش میرفت.ناراحت هم که میشد، اخم نمیکرد بچهها را دوست داشت. و دل نازک بود مثل…، مثل… مثل هیچکس. او فقط مثل خودش بود.
او پیامبر همه خوبها و خوبیها و شیکپوشها بود.
محمد بهمنی
[جمعه 1398-08-03] [ 11:04:00 ب.ظ ]
|