معلم مکتب خونه که بهش می گفتیم «خانم باجی»داد بلندی زد و گفت ساکت باشید!گفت: می خوام حرف های حاج آقا روح الله را گوش بدم.بعدش رفت طرف راه پله ها تا بره بالای پشت بام و از اونجا گوش کنه.مکتب خونه توی محله مون بود، اینور رودخونه روبروی مدرسه فیضیه که جنب حرم حضرت معصومه(ع) است.صدای سخنرانی حاج آقاروح الله رو می شنیدیم.سال 1342 بود، در مدرسه فیضیه علیه شاه سخنرانی می کرد .شش ساله بودم، کنجکاو شدم که خانم باجی سخنرانی چه کسی رو می خواد گوش کنه؟ آهسته در حالی که به دیوار تکیه داده بودم، خودم رو به طرف پله رسوندم و با دقت گوش دادم .این سخن امام رو شنیدم که فرمود: «آقا! من به شما نصيحت مي کنم، اي آقاي شاه! اي جناب شاه! من به تو نصيحت مي کنم؛ دست بردار از اين کارها….من ميل ندارم که يک روز اگر بخواهند تو بروي، همه شکر کنند».این اولین باری بود که صدای امام خمینی را شنیدم!!!

_____________________________

پ ن

و زمانی رسید که وقتی شاه ملعون رفت شاهد خوشحالی مردم بودم.روح امام شاد !

موضوعات: خاطرات  لینک ثابت
نظر از: مهدیه حسن پور [بازدید کننده]  

واحسرتا…
نبودم وندیدم مردانگیتان را.غیرتتان را..ای که تموم دیده های زمونه فدای لحظه ی بودنتان…کجاست ان انسانیت هایی که انسانی رامست میکرد؟! ای که تموم انسانیت های زمونه فدای یک نیت اخلاصتان..ای که تموم انتظارهای زمونه فدای یک لحظه انتظارهای مادرتان..ای که تموم نام ونشان های زمونه فدای بی نام ونشانیتان..ای که نامت درکلام الهی جاریست..قسم به لحظه های کربلاییتان دلمان را گرهی بزن بران ثانیه های خداییتان..روحمان را دربیامیزبا روح والایتان..
که دنیایمان سخت غرق درمنجلاب الودگی هاست..
____________________
موفق باشی
ممنونم

1394/09/21 @ 19:32
نظر از: خادم الزهرا [عضو] 

با سلام
وبلاگ بسیار عالی و پر محتوایی دارید
اگر با شهیدان قراری دارید به وبلاگ حقیر سری بزنید و قرارهای عاشقی شهیدان را آنجا دنبال کنید.
منتظر نظر سبزتان هستم
یاعلی
__________________
سلام
حتما آمدیم

1394/09/21 @ 18:54


فرم در حال بارگذاری ...