امام در سال 243 به سامرا فراخوانده شدند و هدف خلفاي عباسي در اين مورد از جهاتى شبيه سیاست مأمون بود؛ تا شناسايى شيعيان براى آنها ممكن شود.
سالهايى كه امام در اين شهر مى‌زيست بجز چند نوبتى كه به زندان افتاد در صورت ظاهر همانند يك شهروند عادى زندگى مى‌كردو زير نظر حكومت قرار داشت و واقع  در سامرا  بازداشت بود. اين مسأله به خصوص به علت وجود شبكه منظم و متشكل شيعيان كه از مدتها قبل شكل گرفته بود، در نظر خليفه از اهميت فراوانى برخوردار بود و موجبات نگرانى مى‌شد و وحشت او را فراهم مى‌آورد؛ چيزى كه مى‌بايست به نحوى كنترل مى‌شد.
به همين جهت از امام خواسته بودند حضور خود را در سامرا، به طور مداوم به آگاهى حكومت برساند؛ چنان كه طبق نقل يكى از خدمتكاران امام، آن حضرت هر دوشنبه و پنجشنبه مجبور بود در دار الخلافه حاضر شود.
 چنين حضورى، گرچه در ظاهر نوعى احترام براى آن حضرت تلقى مى‌شد، ولى در واقع تنها وسيله كنترل او از نظر خليفه بود.
شيعيان براى ديدن امام مشكل داشتند؛ لذا طبق روايات مختلف بر سر راه حضرت قرار مي گرفتند و حوائج و مطالب خود را به خدمت ايشان مي رساندند.
اين کار هم مشکلاتي را براي آنها بعضا ايجاد مي کرد لذا فرمودند: « لا يسلمنّ علىّ أحد و لا يشير الىّ بيده و لا يؤمئ فإنّكم لا تؤمنون على أنفسكم.» كسى بر من سلام و حتى اشاره هم به طرف من نكند؛ زيرا كه در امان نيستيد.
اين روايت به خوبى نشان مى‌دهد كه دستگاه خلافت تا چه حد روابط امام با شيعيانش را زير نظر داشته و آن را كنترل مى‌كرده است. البته امام و شيعيانش در فرصتهاى گوناگونى همديگر را ملاقات مى‌كرده‌اند و سرپوشهايى نيز براى اين تماسها وجود داشته است.
يكى از بهترين راههاى ارتباطى شيعيان با امام، مكاتبه بوده كه در مصادر نيز فراوان به آن بر مى‌خوريم.
نکته ديگر احترام مردم بخصوص برخي مقامات دولتي به ايشان است. امام عسكرى عليه السّلام اگر چه بسيار جوان بودند، ولى به دليل موقعيت بلند علمى و اخلاقى، به ويژه رهبرى شيعيان و اعتقاد بى‌شائبه آنان به امام و احترام بى‌چون و چراى مردم از ايشان، شهرت فراوانى پيدا كرده بودند.

از کتاب استاد جعفریان

موضوعات: تاریخ  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...