رفته بودیم منزل یکی از اقوام، از قرار معلوم قبلا که آمده بودن منزل ما دیده بودن که جاروی برقی ما خوب کار نمی کنه،تصمیم گرفتن که به ما لطفی بکنند،

برای همین هم یک جاروبرقی LG برامون خریده بودند، ماهم با کمال جسارت قبول نکردیم!

و این فامیل نزدیک دلخور شد! پرسید چرا هدیه را رد می کنید.گفتیم چون خارجیه!

گفت دندون اسب پیشکش و نمی شمارند!

گفتیم حتی اگر شراب باشه؟!

گفت مگر این شرابه؟!

گفتیم به فرمایش امام خامنه ای خرید کالای خارجی وقتی معادلش در ایران تولید میشه جایز نیست!

موضوعات: فرهنگی, خاطرات  لینک ثابت
نظر از: معصومه تقی نژاد [بازدید کننده]

بنام خدای خوبیها
اربعین
اقا به حال اشفته و دل شکسته ام نگاه کن میبینی چقدر صبر و تحمل و تلاش کردم تا خود را به تو برسانم اما نشد! اقا یعنی من لیاقت امدن به پیش تو رو نداشتم اخر چرا؟! کربلا می خواهم با دل سیر سخن بگویم ،میخواهم بقچه ی حرفای بر دوش مانده هایم را برای تو پهن کنم بخدا دیگر طاقت دوری تو رو ندارم ،دیگر طاقتم طاق شده چرا مرا صدا نمیزنی؟ من شنیدم انان که کربلایی نمی شوند اگر از دور هم سلام بگویند جواب سلامشان را میدهی یعنی این حقیقت دارد که اربابم را زیارت کنم و با دل سیر اشک بریزم مگه زیارتت بدون در نظر گرفتن مصیبت هایت ممکنه؟!
خوشا بحال انان که اکنون در کربلا نزدیک تو هستند. اقا از پا افتادم از بس هر جا رفتم تا خودم را به تو برسانم ولی نشانی از تو ندیدم کربلا تو خود عنایتی کن و من را به استانت بخوان. کربلا جواب سلامم را بده با هر زبانی که تورا بیشتر رضاست. من مدت هاست که در ارزوی دیدار تو میسوزم و میسازم ، مولایم تویی که از غم دل عاشقت خبر داری ، دیگر طاقت ادامه دادن ندارم نمیخواهم روضه خوان تو باشم که نه تو تاب شنیدن داری و نه من تاب گفتن دارم..
کاش کبوتری بودم بالای سرت پر زنم تا دل سیر گریه کنم تا شاید لیاقت عاشق شدن به روح زیبایت را داشته باشم.
کاش شود سوی تو ایم به هوای عشق تو خاک پای تو شوم در کربلای عشق تو
خوشا بحال ان کسی که پیش یار پرواز کند دست به دست او دهد یار با دلش اواز کند
گر شود مولای من دست من هم با خود بگیر دست دل از اتش شیطان و اهریمن بگیر.معصومه تقی نژاد

1395/09/14 @ 21:33


فرم در حال بارگذاری ...