انتظار فرج از نیمه خردادکشم

 

بچه‌ها صبح پانزده خرداد رفتن بیرون، بعد سر و صدای شعار مردم« یا مرگ یا خمینی »و بعد هم صدای تیر و گلوله میامد حتی چند تا تیر هم می‌خورد به دیوار حیاطمان، خواهرم برای اینکه گلوله به ما نخورد ما را برد توی اطاق و بعد از تمام شدن سر صدای تیرخودش رفت از پنجره که به کوچه بود سرک کشید تا خبری از بچه ها پیدا کند، که یک گلوله از کنار دماغش رد شد!!!

خانه ما درست روبروی مدرسه فیضیه بود، یعنی این طرف رودخانه بود، برای همین هر سخنرانی که می‌شد ما صدایش می‌شنیدیم؛ خوب یادم میاد وقتی امام 13 خرداد به شاه گفت کاری نکن که مردم بیرونت کنند.

ادامه مطلب :

بعد از چند لحظه دوباره سرک کشید که با یه کماندو روبروشد!!!! با عصبانیت گفت می‌خواهی بکشمت؟؟؟!!!!

خواهرم با لکنت گفت می‌خواهم بچه هارا پیدا کنم، گفت بیا برو پیداکن.
خواهرم رفت تو کوچه، از خانه ما تا سرخیابان 50 متر می‌شد.خواهرم راه افتاد بطرف خیابون، کماندو هم با نشانه گرفتن اسلحه به طرف او دنبالش راه افتاد!!!
خواهرم می‌رسد سر خیابان می‌بیند جنازه‌ها کف خیابان افتادند، جوی کنار خیابان بجای آب پراز خون بود !!!! تاحال این قدر خون ندیده بود!!! یک مرتبه چشم‌هایش سیاهی میرود می ‌نشیند روی زمین دوباره بلند می‌شود و با پاهای لرزان به طرف چهار راه میرود از میان جنازه‌ها می‌بیند یک نفر شلوار قهوه‌ای دارد، بطرفش میرود، ولی او برادرم نبود. یک نوجون12 ساله بوده که مادرش را صدا می‌کرد، درست هم سن برادرم بود؛ که در این حال و هوای خون و کشتار؛ با صدای نکره کماندو«پیداکردی» یادش میاید که او تعقیبش می‌کند!!!!

ناامید می‌شود و برمی گردد خانه، و تا شب گریه و زاری می‌کند که جواب مادرم رو چی بدهد که نتوانسته از سه تا پسر بچه 12 -11-9 ساله مواظبت کند!!!

 دم دمای غروب بچه‌ها از راه پشت بام یکی یکی پیدایشان می شود!!!
 قصه آنها خودش یک فصل دیگر است.
و فردای پانزده خرداد همه خیابان را شسته بودند، نه از جنازه‌ها خبری بود و نه از خون توی جوی!!!!

موضوعات: خاطرات  لینک ثابت
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(2)
4 ستاره:
 
(1)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
3 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
4.7 stars
(4.7)
نظر از: Alma [عضو] 
5 stars

سلام.
چه ظلم‌وخفقانی.

1399/03/17 @ 13:18
پاسخ از: محمدی [عضو] 

این فقط حکایت جنایت یکروز بود،

1399/03/17 @ 18:06
نظر از: حضرت مادر (س) [عضو] 
5 stars

سلام احسنت

1396/12/28 @ 07:15
پاسخ از: محمدی [عضو] 

سلام ممنونم

1397/09/21 @ 16:31
نظر از:  
4 stars

خوب بود ممنون

1395/03/07 @ 12:18
پاسخ از: محمدی [عضو] 

سلام تشکر

1397/09/21 @ 16:31


فرم در حال بارگذاری ...