پرده و چادر
پوشاند چادر همه جای ناز تن را
پوشاند تن خسته ی او اسرايه کربلا را
پوشاند پرده ی درون زیبا کلبه ای را
تا که نگردد نمایان تن صاحب کلبه در آن
رود پرده روزی یک بار در کلبه کنار
تا،تابد خورشید در درون آن
چه بگم از چادر زهرا
که ماند برای دخترای ایران
از چادر سیاه مثل شبش
که نور به همراهش دارد
چه بسا خوب که شود ظاهر و باطن با حقیقت یکی،
تا نگردد میان دو پرده ای
چادر،گرداند تن را پنهان از نامحرم دوران
تا شود نگهدار آبروی دوران
رقیه بی غم(پایه اول)

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...