خانم پرستار، طلبه شد تا احکام محرم و نامحرم یاد بگیره | ... |
طلبه ها و همکلاسی هاش براشون سوال شده بود، که دانشجوی پرستاری برای چی آمدی طلبه شوی!
می گفت:رشته پرستاری به من انسانیت اسلامی را آموزش نمی دهد، آمده ام تا آدمیت را بیاموزم!
قرار شد برای استاد در روز معلم همه همکلاسی ها با هم یک پلاک طلا بخریم.
من و همدرسم رفتیم طلافروشی برای خرید، برای تخفیف گرفتن از طلافروش، به همدرس گفتم شما چونه بزن؛ بنده خداهم پذیرفت و خرید انجام گرفت.
وقتی از طلا فروشی خارج شدیم، با دو دستش زد به صورتش گفت: دیدی خراب کردم.
پرسیدم چی شده، گفت: من برای همین آمدم طلبه شوم؛ تا با احکام ارتباط محرم و نامحرم و سایر مسائل آشنا شوم .
چون در رشته پرستاری به ما آموزش می دهند در حال حرف زدن لبخند بزنیم تا بیمار احساس خوبی داشته باشد.
این تمرین کار دست من داد، بی اختیار با آقای طلا فروش هم با لبخند حرف زدم!
ما که تا حالا هر چی پرستار بوده دیدیم،همشون پاچه می گرفتن
لبخند و اینا در کار نبود
همیشه از مریضهاشون،طلبکارن،انگار که مثلا محض رضای خدا دارن کار می کنن و هیچ حقوقی دریافت نمی کنن.
ای کاش بهشون یاد میدادن همیشه لبخند داشته باشن،ای کاش
الهی هیچ وقت گرفتار بیمارستان و پرستارش نشی که بترسی
الهــــــــــــــــی آمـــــــــــــــین
انشاله هیچ شیعه علی گرفتار بیمارستان و پرستار نشه
سلام. سرتیتر با متن زمین تا آسمان متفاوت بود. ربط منطقی وجود نداشت. (چون در رشته پرستاری به ما آموزش می دهند در حال حرف زدن لبخند بزنیم تا بیمار احساس خوبی داشته باشد.این تمرین کار دست من داد، بی اختیار با آقای طلا فروش هم با لبخند حرف زدم!) نفهمیدم چی شد؟؟!!!
سلام عزیز چرا ارتباط نداشت؟ این خانم با همه مریض ها با لبخند سخن می گفت: بنابراین هنگام سخن گفتن با طلا فروش هم لبخند زد برای همین آمده بود طلبگی کند تا بداند کجا لبخند بزند کجا لبخند نزند!
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1397-05-16] [ 05:02:00 ق.ظ ]
|