چشم بینا بایدت ای مسئول! | ... |
بسم الله الرحمن الرحیم
حس نوشتن نیست.نه از عید و زیبایی های بهاریش و نه از لوزان و دروغ های راست نمایش!کشتار وحشیانه مسلمانان در دهه های اخیر
و زنده زنده سوزاندن خلبان اردنی و سپردن مخالفان داعش به قفس کفتار ها و هزاران پلیدی زشت تر از این توسط دشمنان خدا،چه نقطه
ی سفیدی در کارنامه عوامل شیطان باقی گذاشته که بعضی کم خردان داخلی چشم امیدشان به مذاکرات است؟
کور باد چشمان کورشان.
آقا جان!
من از عبور جمعه ها از بوی تنهايی پرم
زير سفال سقف شب ثانیه ها رو می شمرم
کجا موندگار شدی.. که روز ما سياه شده
دست دعا مون ديگه از آسمون جدا شده
يه شب ميايی از سفر. باغ پر برگ و بر می شه
ستاره های شيشه ای می شکنه و سحر می شه
مزرعه شرقيمونو هجومی از ملخ زده
شعله خورشيدی بزن تو قلبايی که يخ زده
اسب بهارو زين کن تا باغچمون جون بگيره
روی غبار جاده ها شرشر بارون بگيره
رامیان
کاش از دلبر نشانی داشتنیم،
بر سر کویش مکانی داشتیم
از برای مهدی صاحب الزمان ،
کااااااااش در دل جمکرانی داشتیم
الهمم عجل لولیک الفرج
___________________
الهی آمین
دعوا شده بود . . .
آقا امیرالمومنین(ع) رسید گفت: آقای قصاب بذار بره
قصاب گفت: به تو ربطی نداره و دستشو بردبالا محکم گذاشت تو صورت حضرت علی(ع). آقا سرشو انداخت پایین و رفت. (زمان خلافت)
مردم ریختند گفتند فهمیدی کی رو زدی؟ قصاب گفت: نه فضولی میکرد زدمش.
گفتند: زدی توی گوش حضرت علی(ع) خلیفه مسلمین.
قصاب ساتور رو برداشت و دستشو قطع کرد وگفت: دستی که بخوره توی صورت علی(ع) مال من نیست . . .
جیگرشو داری یه چیزی بهت بگم؟؟؟
امام زمان(عج) فرمودند:
با هر گناهی که میکنی یه سیلی توی صورت من میزنی ……..
__________________________
الهی العفو….
سلام خانم ناراحت به نظر میرسید کمرتون باز درد میکنه خدا صحت بده من وقتی شما روگرفته میبینم نمیدونم چرا دلم میگیره وسرم درد میکنه شاید به این خاطر که دوستون دارم .خیلی خوبه که آدم هرزگاهیجاشو محیطشو عوض کنه آدم حس بودن میکنه که هنوز زنده ست و یاد نعمتای خدا میافته
خوابگاه جدید روزای جدید حسای جدید
خدایا دوستت دارم و دوست دارم کسایی رو که تو رو دوست دارن و دوست دارم دوستاران دوستاران تورا خدایا به حق بزرگیت همه مریضا رو شفا بده و مادر من و خانم جونم توشون
آمین یا رب العالمین
_______________________
سلام
ممنونم از دعای خیرت
اینروزها هوای دلم بارانیست،شعرقلبم غلت میزند
چهره ها انقدر غریب به نظر میرسند،انگارسالهاست از دیارخود دور افتاده ام
نه اینکه همین دیروز بود دست تقدیر مرا بدین سو کشاند،
یاد ان ایام به خیر که برای گذر ایام بازی بهانه خوبی بود
حالا که خود چه بازیچه ای شده ایم،
انقدر در خودمان گم شده ایم که فراموشمان میشودکس دیگری هم در این نزدیکی است.
ای کاش بهانه همین بود،
عشق،
اما این فقط انکار یک درد مشترک است،
باید به التماس دنیا پایان داد،حتی باگذشت از عشق هم میتوان عشق ورزید،
شکست قلب بر پیروزی است! اگر بخواهیم
___________________________
موفق باشی
سلام خانومممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم
با عرض شرمندگی من دیگه وب کار نمیکنم به قول یه دوست ما ترک کردیم راستیتش میخواستم حذف کنم ولی یه بار حذف کردم صابون یکی بدجور به تنم خورد توبه کردم که حذف نکنم وبه گفته اونم پاک نکردم
ولی سلاله وقتی یه حرفی رو میزنه روش باس وایسه دوستان هرزگاهی یادی میکنن ولی دیگه جواب نمیدم .اگه روزی هم خواستم وب کار کنم لااقل وبی کار کنم که یکی دو نفر فایده ببرن مثل اون فروشگاهایی که ورشکست میشن پشت شیشه مینویسن تا اطلاع ثانویه فروشگاه تعطیل میباشد وب من هم تعطیل میباشد
بعضی موقع رفتن بهتراز ماندنه من یه بار باید میرفتم نرفتم نمیدونی چقدر سخته موندن موقعی که باید بری.مثلا ما الان آوار شدیم روی خوابگاه دیگه گاهی وقتا فکر میکنم تازه آومدم حوزه هیچ کسو نمیشناسم
بیچارها خودشون هم گاهی وقتا اشتباه میکنن چه برسه مای بینوایان .
__________________________________-
سلام عزیزم معذرت از اینکه فراموشم شده بود
حالا عوضش میگم صد سلام سیصد سلام
کاش تو تالار گفتمان فرهنگی فعال میشدی
تالار گفتمان را رو در اتاق فرهنگی زده اند
بازم سلام
سلامی که تلفظ شود واجب است که پاسخ داده شود.
درود بر شما…بسیار زیبا و نغز قلم رانده بودید،تماما در عین حقیقت و راستی… دستمریزاد…
شعری تقدیمی به ساحت آقا امام زمان (عج)
جز عشق تو حبیبم دل جستجو ندارد
هر دم به جز مدیحت دل گفتگو ندارد
خواهم وصالت آقا تا جان به تو ستانم
جز قرب تو دل من یک آرزو ندارد
خواهم که دور تو من چون پیچکی بگردم
بویش کنم قفایت گل پشت و رو ندارد
گفتی که درد هجران درمان کند صبوری
گرید دلم ز هجرش کس را جز او ندارد
شمع دلم بسوزد پروانه اش نیامد
ترسم ز عمر فانیست دنیا که خو ندارد
ترسم به وقت وصلت این دل تو را نبیند
از بسکه گریه کرده ست چشمش که سو ندارد
خورشید رویت ای گل پنهان به پشت ابریست
تا نامده ظهورت خورشید رو ندارد
گریه ام به جمکران من ای مقتدا کجایی
این جمعه هم گذشت و قصد نمو ندارد
نخ تار زلفت ای دوست سوزن ز تیر مژگان
دل چاک چاک عشقست تاب رفو ندارد
واقف دلت ز زنگار با نور او تهی کن
جان بی جمال جانان می در سبو ندارد
واقف تبریزی
_____________________
ممنونم
سلام
ممنون از حسن نظرتون :)
_______________________
سلام متشکرم
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1394-01-18] [ 07:18:00 ب.ظ ]
|