ژن کودک کشی

#یهود_شناسی

#مدرسه_مبنا

چرا حضرت محمد (ص) در بادیه بزرگ شد؟

یهود، از لحظه تولد و نوزادی پیامبر را دنبال می‌کنند.وقتی سر دسته تیم ترور (یوسف کاهن)  حضرت محمد (ص) و علامت پیامبری را در پشت ایشان دید، از ناراحتی بیهوش شد.او نگران دور شدن سروری و آقایی از یهود بود.

بنی‌هاشم وقتی فهمیدند جوخه‌های ترور اجدادشان به مکه نزدیک شدند، پیامبر را پیش حلیمه می‌فرستد تا دور از مکه و در بادیه بزرگ شود.

در حالی که مادرشان هم در سلامت بودند. تروریست‌ها به خانه حلیمه سعدیه هم نفوذ کردند و در نتیجه، ایشان پیامبر را به مکه باز گرداندند.

اگر خداوند از طریق وحی به پیامبر اکرم(ع) خبر نمی‌داد، ممکن بود خیلی از نقشه‌های مکرر ترور یهود برای حذف ایشان عملی شود.

پس کودک کشی از سال‌ها قبل در حق پیامبر، خانواده، فرزندان و مومنین به ایشان جریان داشت.

این کینه توزی، نسل به نسل منتقل می‌شود. حسادت از چیزهایی هست که هر چه به نسل‌های بعد برسد، شعله‌های سوزاننده تری پیدا می‌کند.

خداوند در قرآن، یهودیان زمان پیامبر را به کشتن پیامبران متهم می‌کند؛ چون همه آنها در رویای پدرانشان برای کشتن انبیا و …. هم جهت هستند.

(ال عمران 21)این‌ها هم اگر در زمان پدرانشان بودند، در خون پیامبران  شریک می‌شدند.

دراین قوم آدم‌های خوبی هم وجود دارد، اما بیشترشان عمل بدی دارند.(ایه66سوره مائده)

خط خاتم الانبیا نباید به خاتم الاوصیا برسد یهود از این جنگ خسته نخواهد شد.

می‌گویند خاتم الانیبا که آمد، حالا حداقل نگذاریم کار به عملیات خاتم الاوصیا برسد.

مخفیانه روی کار می‌آورند تا نگذارند این دوخط به هم برسند. این باند تبهکار بعد از غیبت کبری، با موفقیت پیش رفته‌است.

عملیات مقدمه سازی برای حکومت جهانی خود را آغاز کردند. آنها فکر کردند یا امام دوازدهم متولد نشده، یا به قتل رسیده و ما توانسته‌ایم او را به حاشیه ببریم.

گمان کردند تشیع هم ضعیف شده و در خفاست، پس فرصت خوب برای تحقق برنامه ما فراهم شده است.

بعد از آغاز دوران غیبت، سوت شروع عملیات باند تبهکاری که می‌خواهد آقای کل عالم باشد را زدند.

راه جهاد است؛ در نهایت یا پیروزی است و یا شهادت

جبهه باطل با استفاده از دوران غیبت و تقیه تشیع در این زمان، از سال1948 اقدامات نهایی را برای عملی‌کردن رویای آقایی برجهان و تشکیل حکومت صهیونیستی بعد از بیانیه بالفورد انجام داد.

اما 15 سال بعد در سال 1342 حضرت امام خمینی طی سخنرانی خود در قم به لایحه استعماری کاپیتالاسیون اعتراض کرد

و تقیه را حرام اعلام نمود. امام فرمود که با تاسی از حسیبن بن علی(ع) در مقابل کفر و ذلت ساکت نمی‌نشینیم و پرچم هیهات من الذله را بر زمین نخواهیم گذاشت.

به این ترتیب فصل جدیدی از تقابل نیروهای حق و باطل با تولد جبهه مقاومت آغاز شد.

پیروزی یا شکست در یک قدمی قله سراغاز جلسه گذشته با دو جریان سابقه دار در تاریخ آشنا شدیم که هر کدام برای تحقق رویای خود می‌جنگند

هر دو جبهه می‌خواهند پایان را از آن خود کنند و به قدم‌های پایانی درگیری رسیده‌اند.

طرف مقابل برای دست پیدا کردن به رویای خود می‌جنگد و جبهه مقاومت براین تحقق رویای انبیا یعنی حکومت کلمات الهی یعنی پنج تن .

در این جنگ بررسی کنیم.  سبک زندگی فعلی ما با حضور در این تقطه از جنگ تناسب دارد؟ اصلا برای نقش آفرینی در این جنگ باید چکار کنیم؟

رسم جهاد و مقاومت

ما در خاور میانه و ایران به عنوان قلب جبهه مقاومت در نوک پیکان جنگ قرار داریم.

پس طبیعتا باید نوع نگاه ما به جنگ و سبک زندگی مان با کسی که در یک کشور غربی بی طرف زندگی می‌کند تفاوت داشته باشد

هرچند که در نهایت شعله‌های این جنگ تمام عیار، کل دنیا را در خود فرو خواهد برد و جدی نگرفتن این جنگ، یعنی باخت.

اگر سبک زندگی مان را تغییر ندهیم دو نگرانی بزرگ، پیروزی نهایی ما در این جنگ تمدنی را تهدید می‌کند.

  • نگرانی اول؛ جدی نگرفتن جنگی که تنها یک پیروز دارد و هر صلحی و آتش بسی در آن، مقطعی وموقتی است.

صلحی بین خدا و شیطان وجود ندارد. طرف مقابل جنگ ما جنگ دشمن ترین دشمن خداست و با کسی هم شوخی ندارد.(82 مایده)

  • نگرانی دوم؛ این نگرانی از مورد اول هم مهمتر است.اینکه در لحظه و حال مقطعی، به خودمان بگوییم بردیم! اینکه دلخوش به وعده‌های الهی بدون در نظر گرفتن عامل‌ها، خود را پیروز همیشگی میدان بدانیم.
موضوعات: تاریخ  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...