اولا این تعریف حضرت عالی از ایشان درست مثل تعریف آقای هاشمی از سید حسن خمینی که بسیار مبالغه آمیز اورا علامه نامید ،ازز آن روز سرنوشت علامه ها هم تغییر کرد.
اما ایشان در باره اسکی بازی ایشان در روز تاسوعا (تاسوعایی که حتی اقلیت های مذهبی هم در چنین روزی حرمت نگه می دارند) در سد لتیان واستفاده از بیت المال از هلیکوپتر برای گردشگری و فرار از شایعه زلزله در تهران هیچ نفرمودند و همچنین اسفاده از استخر مخصوص فرح پهلوی هیچ نفرمودند که در کدام بخش شخصیت ایشان قرار دارد که ایشان از تخت بروری تخته رفت تغییر نکرد ! ایشان همیشه روی تخت بوده یا تخت ریاست جمهوری یا تخت ریاست تشخیص مصلحت نظام ! سوال ما از آیت الله جوادی این است آیا این گونه عالمان را برای ما به عنوان الگو معرفی می نمایند! یعنی اخلاق متعالی این است!؟ بقیه تغییرات آقای رفسنجانی بماند. چرا آیت الله جوادی چنین تغیراتی را ندیده و یا نشنیده و نخوانده است؟! وقتی عالمان مشهور ما روز تاسوعا را چنین پاس بدارند، با توجه به این کریمه ،الناس علی دین ملوکهم» آیا از یه جوان رشد کرده در این دوره که علمای مطرح روزگار ما خاطرات سخیف خودرا با افتخار نشر می دهند غیر ازاین توقعی هست؟!
ولی یک درس از امام راحل خمینی کبیر آموختیم «میزان حال فعلی افراد است»
به حضرت شعیب خطاب آمد: صد هزار نفر گرفتار بلا می شوند اما شصت هزار نفرشان به علت آن که گناه کردن و نافرمانی دیگران را می دیدند اما نمی گفتند و تذکر نمی دادند که گناه نکنید؛ بنابراین، در اثر گناه عذاب الهی بر همه نازل می شود و تر و خشک با هم می سوزند.
یعنی زمانه ای شده که که منکر ات انجام شده توسط بزرگان مورد تشویق بزرگان قرار می گیرد!
بخشی از پیام آیت الله جوادی آملی در باره آیت الله رفسنجانی
در بخشهاي پاياني سورة مباركه بقره ذات اقدس اله ميفرمايد آنانكه براي رضاي خدا انفاق ميكنند، ثوابي دارند. مستحضريد، كه يك فقيه از اين آيهاي كه تلاوت ميشود، وجوب زكات يا استحباب صدقات را استفاده ميكند، اين يك استنباط فقهي است. اما يك خليق، يك متخلق، يك فنّان اخلاقي، از يك جمله به تعبير زيبا و رسايي كه در اين آيه هست، بهرة اخلاقي ببرد. «مَثَلُ الَّذينَ يُنْفِقُونَ أمْوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللهِ وَ تَثْبيتاً مِنْ أَنْفُسِهِم». در اين آيه ميفرمايد، كساني كه در راه خدا انفاق ميكنند، براي رضاي خدا انفاق ميكنند، اجري و پاداشي دارند كه در ذيل آيه است. قربت آنها و قصد آنها الهي است، آن هم در جمله دوم و سوم همين آيه است.
اما اثر انفاق، يك وقت كسي انفاق بكند «قربة إلى الله»، يك وقت انفاق بكند براي اينكه جامعه را از فقر برهاند، همة اينها فضيلت است و ثواب هم دارد. اما كسي كه انفاق ميكند و ميخواهد موقعيت خودش را تثبيت كند، يعني همانند سلسله جبال البرز بشود، كه نه تنها نلغزد و نلرزد، بلكه يك كُرهاي را ثابت كند. تعبير نمكين، لطيف، خليق و اخلاقي قرآن كريم اين است: «مَثَلُ الَّذينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللهِ وَ تَثْبيتاً مِنْ أَنْفُسِهِم». اين «تثبيتاً» برهان اخلاقي است. يعني كسي كه انفاق علمي، مالي، آبرو، جاه، حكومت و هرچه هست را در راه خدا بكند، تا موقعيت خودش را تثبيت كند، بايد مثل كوه باشد، كه نلرزد و نلغزد و زمين را حفظ بكند. اينكه در قرآن كريم آمده ما سلسله جبال را رآسي قرار داديم. اينكه در بيان نوراني امير بيان آمده: «و وتّد بالصخور ميدان أرضه» «ميدان» يعني نوسان و اضطراب. خداوند با اين سنگهاي بزرگ و كوهها جلوي اضطراب زمين را گرفته است. 1. اين كوهها ثابتند؛ 2. زمين را نگه ميدارند؛ 3. خاصيت راسيه دارند. اين كريمه ميگويد، مردان الهي با انفاق خود را تثبيت ميكنند، نميلرزند، نميلغزند، گله نميكنند، آشفته نميشوند و جامعه را آشفته نميكنند، و نميگذارند جامعهاي بلرزد، بلغزد و متشدّد و آشفته شود.
آيت الله هاشمي رفسنجاني ـ رضوان الله تعالي عليه ـ اينچنين بود و نمونهاش در پيشگاه شما مورخان، عبرتشناسان و سياستشناسانِ روز است. ملاحظه كرديد كه او از تخت به تخته كشانده شده و هيچ تكان نخورد. معلوم ميشود آن وقتي كه روي تخت بود، آيت الله هاشمي رفسنجاني بود و آن وقتي كه روي تخته آمد، آيت الله هاشمي رفسنجاني بود. معلوم ميشود آنچه بيرون از جان اين مرد بزرگ بود، در جان او اثر نگذاشت، و اين معناي اخلاق است. و لانعني بالاخلاق إلا همين جمله قرآن كريم كه فرمود: « مَثَلُ الَّذينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللهِ وَ تَثْبيتاً مِنْ أَنْفُسِهِم».
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت