من محمد را دوست دارم

 

هشداری مهم برای خوشبختی و بدبختی جهانیان، هدیه‌ای‌ که حضرت با بعثتش به انسانیت بخشید. امر مهمی که سبب پریده شدن رنگ ایشان شد.

خوشبختی جاودانه و بدبختی ابدی. چه خبری مهمتر از این سخن می‌تواند برای بشریت باشد. انسانی که تمام تلاشش برای خوشبختی است، پیشاپیش از گوهر خوشبختی با خبر باشد. عقل حکم می‌کند که گوهر را شناسایی کن و برای خودت حفظ کن. از سوی دیگر انسان عاقل باید دنبال شناسایی خطراتی باشد که خوشبختی اورا نابود می‌کند.با این توضیح پذیرش دعوت حضرت رسول مهربانیها، پیروی از دین اسلام و حفظ آن سبب شهادتها و رشادتهای شهیدان و جانبازان در طول تاریخ اسلام شده است.تا گوهر خوشبختی جاوادانه را حفظ کنند هرچند جسمشان در این جهان نباشد. بدبختی و شقاوت ابدی را از جامعه انسانی دور کنند.

سخن حضرت چه بوده است، که برای حفظ آن خونبهایی به بزرگی خون شهدای کربلا باید پرداخته می‌شد‌!

این بود هدیه حضرت محمد (ص).رسول خدا افتخار می‌کرد که هرگاه از جنگ باز می‌گشت به مسجد می‌رفت و دورکعت نماز می‌خواند.آنگاه که از مسجد بیرون می‌آمد قبل از رفتن به منزل به خانه فاطمه می‌رفت. فاطمه به استقبال پدر می‌شتافت و گریان می‌شد، پیامبر از او می‌پرسید چرا اشک می‌ریزی؟ فاطمه می‌گفت :می‌بینم رنگ رخسار شما پریده است! پیامبر می‌فرمود ای فاطمه خداوند پدرت را به امر مهمی مبعوث کرده که روی زمین خانه و خیمه‌ای نیست مگر که صاحبان آن‌ها ،دعوت مرا بپذیرند، عزت و خوشبختی در آن وارد خواهد شد و اگر نپذیرند، ذلت و خواری در خانه‌شان را خواهد گشود و این دعوت به اسلام و عزت و گستره‌ی آن به سان گستره‌ی شب فراگیر است و تا پایان روزگار ادامه خواهد داشت.

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت