الهی…

با خاطری خسته…دلی به تو بسته!

دست از غیر تو شسته…در انتظار رحمتت نشسته ام.

میدهی کریمی..

نمیدهی حکیمی ..

میخوانی شاکرم …

میرانی صابرم ….

الهی احوالم چنانست که میدانی ..

و اعمالم چنین است که می بینی ..

نه پای گریز دارم و نه زبان ستیز..

.الهی مشت خاکی را چه شاید..

و از او چه براید…

و با او چه باید…؟

دستم بگیر


طلبه

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت