این روزها برای عده‌ای ترسو و غربگرا  که ذهن‌شان لبریز از آت آشغال افکار متنازع است.

پر از چراهای بی‌جواب . البته پاسخ‌های مستند و قانع کننده بسیار است اما چون از جهت فکری ضعیف هستند و ذهنیت مادی دارند . شده‌اند مصداق وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَّا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَّا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَّا يَسْمَعُونَ بِهَا  أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ  أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ﴾[ الأعراف: 179]و همانا بسيارى از جنّ و انس را براى دوزخ آفريديم، كه سرانجامشان به آنجا مى‌كشد، چرا كه آنان دلهايى دارند كه با آن حقّ را درك نمى‌كنند و چشمانى دارند كه با آن نمى‌بينند و گوشهايى دارند كه با آن نمى‌شنوند، آنان همچون چهارپايان، بلكه گمراه‌ترند، آنان همان غافلانند. 

.درست همان گونه که نتواستند اهداف حضرت امیرالمومنین علیه السلام را درک کنند. با این تصور غلط که در تاریخ تشیع دوخط در مقابل هم هستند.خط باطل و خط حق. با این گمان که این دو جریان جنگ میان دو فرداست.یعنی شخص معینی مثل حضرت امیرالمومنین علیه السلام و شخصی مثل معاویه و اذنابش است.

اگر به سخنان وحی آمیز حضرت در خطبه شقشقیه دقت کنیم متوجه می‌شویم که مبارزه بین اهداف است.بنی‌امیه در تلاش بود که راه خدا پرستی را ببندد و امیرالمومنین علیه‌السلام در تلاش بود تا اهداف انبیا را به منسه ظهور برساند.

ادامه »